خشایارشا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Babak Kavian (بحث | مشارکتها) |
"شا" در زبان فارسی وجود ندارد. |
||
خط ۱:
{{کاربردهای دیگر}}
{{جعبه اطلاعات پادشاهی
| نام =
|تصویر = Xerxes Image.png
|اندازه تصویر = 230 پیکسل
|زیرنویس تصویر = این کندهکاری در [[تخت جمشید]]،
|دوران = ۴۸۵ - ۴۶۵ پیش از میلاد (۲۰ سال)
|تاجگذاری = ۴۸۵ پیش از میلاد
خط ۱۸:
|مادر = [[آتوسا]]
|شهبانو = [[آمستریس]]
|فرزندان = [[امیتیس (دختر
|دودمان = [[هخامنشیان]]
}}
'''
داریوش بزرگ پسران بسیاری داشت که بزرگترین آنها [[آرتابرزن]] بود، ولی داریوش خشایار را که بزرگترین فرزند [[آتوسا]] دختر [[کوروش]] بود به جانشینی برگزید.
نام
خط ۳۳:
== منبعشناسی برای زندگانی
{{اصلی|منبعشناسی تاریخ ماد و هخامنشی}}
نوشتههای [[هرودوت]] از بنمایههای زندگانی
گاهنگاران امروزی بر این باورند که [[هرودوت]] همواره پرسمانهای برجسته تاریخی را با افسانهپردازی آمیخته است. هرودوت زمان کودکی و بالندگی [[کوروش بزرگ]] را بر پایهی افسانههای تودگانه (عامیانه) و ناراستینه بازمیگوید. دربارهی زندگی کوروش او سه بازگفت دارد: از آگاهان پارسی، [[ژوستین (تاریخنگار)|ژوستین]] و نیکلای دمشقی برگرفته از [[کتزیاس]]. ولی همهی این بازگفتها بیگمان زاییده خواستههای سیاسی و تبلیغی است.<ref>{{پک|جعفری دهقی|۱۳۹۱|ک=بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان|ص=38}}</ref> در جای دیگر، هرودوت به نخستین آشنایی [[مردمان پارس|پارسیان]] با [[یونان]]، از راه پزشک دربار [[داریوش بزرگ|داریوش]]، دموکدس، میپردازد. ولی این بازگفت نیز با افسانههایی ناهمساز با نگاه تاریخنگاران امروزین درآمیخته است. افزون بر این هرودوت بارها گاهدادها (تاریخ رویدادها) و زمانبندیها را درست یاد نکرده است. <ref>{{پک|جعفری دهقی|۱۳۹۱|ک=بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان|ص=38}}</ref>
خط ۴۳:
== سالشمار ==
* '''۴۸۶ پ.م.''': پس از مرگ داریوش، فرزندش
* '''۴۸۵ پ.م.''':
* '''۴۸۴ پ.م.''':
* '''۴۸۰ پ.م.''': ارتش هخامنشی به یونان یورید و در شهر [[آتن]] رژه رفت ولی [[ناوگان]] دریای هخامنشی در [[نبرد سالامیس]] شکست خورد و سرانجام یورشهای ایران در این سال پایان پذیرفت.<ref>[http://www.iranicaonline.org/pages/chronology-1 CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1] ''iranicaonline.org''</ref>
* '''۴۷۹ پ.م.''': در [[جنگ پلاته]] ایران از یونان شکست خورد.<ref>[http://www.iranicaonline.org/pages/chronology-1 CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1] ''iranicaonline.org''</ref>
* '''۴۶۵ پ.م.''': یکی از رایزنان (پاسداران)
* '''۴۶۵ پ.م.''': [[اردشیر یکم (هخامنشی)|اردشیر یکم]] پس از کشتن پدرش
==
{{اصلی|اخشورش}}
[[عهد عتیق]] از اشونسکهای (کتابهای مقدس) یهویان است. [[کتاب استر]] پنجمین بخش از تخش یا همان عهد عتیق است.
نسک استر به شهبانو شدن دختری [[یهودی]] به نام استر میپردازد. همانا [[استر]] همسر یهودی اخشورش، پادشاه پارس است و بسیاری [[اخشورش]] را همان
بسیاری از پژوهندگان داستان [[استر]] را یک داستان افسانهآمیز که از افسانههای [[آشوری]] برگرفته شده است، میدانند<ref>پیامبر آریایی، ص ۲۹۲</ref>. این داستان تنها در بنمایههای یهودی آمده است و نشانی از آن در گفته تاریخنگاران یونانی و نشانههای به جا مانده از هخامنشیان نیست. همچنین برخی از گاهنگاران یونانی پامی فشرند که
== فرونشاندن شورش مصر و بابل ==
بابل نیز در همین زمانها سر به نافرمانی برداشت. همانا خشیارشا توانست شورش را فرو بنشاند و [[زوپیر]] از سوی ایران شهربان بابل شد. ولی پس از چندی شهربان کشته شد و پسرش [[بغابوخش دوم|بغابوخش]] ('''مگابیز دوم''' به نوشته یونانیها) به جای او برگماشته شد. [[هرودوت]] در [[تاریخ هرودوت|کتاب خود]] مینویسد که به دستور خشیارشا دژ و پرستشگاههای بابل را رمباندند و خدای بزرگ آنها را به ایران آوردند. این تندیس زرین نزد بابلیان بسیار ارجمند بود و هر پادشاهی باید در آغاز سال بابلی دست آن را میگرفت.
== لشکرکشی به یونان ==
خط ۶۹:
[[پرونده:Persépolis. Darius.jpg|بندانگشتی|چپ|200px|نقشبرجستهٔ [[داریوش بزرگ]] در [[تخت جمشید]]]]
[[پرونده: Persian Empire, 490 BC.png|330px|farme|بندانگشتی|چپ|گسترهی [[ایران]] در سال ۴۹۰ پیش از میلاد.]]
[[داریوش بزرگ]] در واپسین سالهای زندگانی میخواست که برای تاوانخواهی از یونانیان برای چپاول و به آتش کشیدن [[سارد]] پایتخت [[لیدیه]] و همچنین به تاوان شکست سپاه ایران، در نخستین سری [[جنگهای ایران و یونان]] و [[نبرد ماراتون]]، به یونان لشکر بکشد. ولی پیش از آن داریوش زندگی را بدرود گفت. پس از او پسرش
سرانجام
=== تنگهی داردانل ===
خط ۷۷:
[[پرونده: Dardanelles locator.png|200px|farme|بندانگشتی|چپ|جایگاه تنگهی [[داردانل]].]]
با نوآوری
=== نبرد ترموپیل ===
خط ۸۴:
نخستین جنگ از دومین سری جنگهای ایران و یونان [[نبرد ترموپیل]] بود. چون یونانیان میدانستند که در دشت گسترده از پس سپاهیان سواره ایران برنخواهند آمد، نیروهای یونانی در تنگهی ترموپیل باریکهای میان کوه و دریا در چشم به راه دشمن نشستند. در [[نبرد ترموپیل]] فرماندهی نیروی زمینی یونان با [[لئونیداس]] پادشاه اسپارت بود و فرماندهی نیروی دریایی را [[اوری بیاد]] بر دوش داشت.
در آغاز جنگ در دریا درگرفت که از برای بادهای تندی که وزید برنامههای جنگی ایران کارساز نیافتاد و نبرد دریایی بدون این که برآیند صددرصد داشته باشد، پایان یافت. در این هنگام نیروی ایران که از راه خشکی پیش میآمد به تنگهی ترموپیل رسید و به سپاه [[لئونیداس]] برخورد. گذر از تنگه برای سپاه سترگ
=== گشایش آتن ===
خط ۹۰:
پس از گشایش ترموپیل [[آتن]] نیز در آژیر یورش بود و آتنیها ناچارانه همراه زنان و کودکان خویش، به سوی آبخوست [[سالامیس]] در جنوب آتن روانه شدند.
پس از اینکه
=== نبرد سالامیس ===
پس از گشودن آتن اگر ایرانیان خودشان دست به جنگ نمیزدند، داستان پایان یافته بود و یونانیها جز گردن نهادن چارهای نداشتند. به راستی به جنگ دیگری نیاز نبود، چرا که نیروی دریایی ایران در آن هنگام بر دریاها چیره بود. با این همه، در دریا نیرنگ [[تمیستوکل]] نیروی دریایی ایران را در تنگنای گذرگاه سالامیس به یک جنگ بیپروایانه واداشت و تنگی جا و میدان کار آسیب و کشتههای بسیاری را برای این ناوگان سترگ به بار آورد.<ref>زرین کوب، ص ۱۶۵</ref>
پس از گشایش آتن، یونانیان کنکاشیدند. یکی از بزرگان آتن به نام [[تمیستوکل]] باور داشت که در [[آبخوست]] سالامیس به پدافند بپردازند. نامهای به پادشاه ایران نوشت و خود را از هواداران ایران نشان داده گفت که چون سپاهیان یونان میخواهند بگریزند هنگام آن است که سپاه ایران آنان را یکسره نابود کند.
[[هرودوت]] دربارهی فرماندهان نیروی دریایی ایران چنین نوشتهاست، از میان فرماندهان یک فرمانده برجسته به نام بانو [[آرتمیس یکم|آرتمیس]] هست که از یاد نامش نتوان خودداری کرد. به نگر من بسیار دور و شگفتانگیز مینماید که این بانو پاد یونان برخاست. پس از مرگ شوهرش فرمانروایی [[کاریا]] به دستش افتاد و خود با اینکه پسر بزرگی داشت و نیازی به یاری او در جنگ نبود، خود در نیروی دریایی
نیروی دریایی ایران در [[نبرد سالامیس]] پاد کشتیهای یونانی که آرایش رستهای داشتند از روی تنگی جا ستونی یورش برد و ناگهان زیر آتش نیروهای دشمن جای گرفت. جنگ تا شب دنبال شد و در این جنگ بیش از نیمی از کشتیهای ایران نابود شدند و بنابراین سپاه ایران پشت نشست. یونانیان که نخست از پیروزی خود آگاه نبودند، در بامداد روز پسین با شگفتی دیدند که از کشتیهای ایرانی نشانی نیست.
در همین زمان
=== نبرد پلاته ===
[[پرونده: Boeotia ancient-en.svg|250px|farme|بندانگشتی|چپ|شهر باستانی [[پلاته]] در یونان.]]
[[مردونیه]] به یونانیان پیشنهاد داد که اگر از ایران فرمان پذیرند، در کارهای درونکشوری خویش آزادند. ولی آنان این پیشنهاد را نپذیرفتند. دوباره جنگی درگرفت و مردونیه آتن را باز شکست داد<ref>زرین کوب، ص ۱۶۵</ref>. سپس، به سال ۴۷۹ پیش از میلاد، در نزدیکی [[پلاته]] ، صدهزار یونانی رویاروی مردونه رستهها آراستند و زد و خورد خونینی میان [[مردونیه]] و [[پوزانیاس]] (پائوزانیاس) روی داد. در آغاز انگار که ایرانیان پیروز هستند چرا که بیاندازه دلاوری کردند ولی این گونه نشد. مردونیه در آغاز جنگ، با تیری کشته شد و سپاه بیسردار ایرانی نبرد بیبهرهای را آغازیدند که تنها سه هزار ایرانی از آن جان به در بردند.
خط ۱۱۴:
== رویدادهای پس از جنگ ==
[[پرونده:Xerxes Cuneiform Van.JPG|بندانگشتی|چپ|300px| [[کتیبه سه زبانه خشایارشا]]]]
سرلشکر [[پوزانیاس]] (پائوزانیاس) برادرزادهی [[لئونیداس]] از روی خردسالگی پسر [[لئونیداس]]، سرپرست این شاهزاده بود و گذارانه بر [[اسپارت]] فرمان میراند، پوزانیاس پنهانی با دربار
[[تمیستوکلس]] قهرمان و پیروز آتنی نبرد سالامیس، پس از رانده شدن از آتن به دربار ایران در [[شوش]] پناه برد و شاید نخستین نام آور باختریست که در دربار ایران میتوانست با زبان ایرانی سخن بگوید.<ref>زرین کوب، ص ۱۷۵</ref>
خط ۱۲۱:
== چراییهای ناکامی ایران بر یونانیان ==
[[پرونده:Tachar-palace (6).tif|بندانگشتی|راست|200px|کتیبه سه زبانی
گاهنگاران چراییهای ناکامی ایران را در گشایش همهی یونان چنین برمیشمرند:
۱. پرهیز پذیر بودن این جنگها برای ایران: براستی ایران نیازی به این لشکرکشیها نداشت.
۲. شمار بیش از اندازه سپاهیان ایران: هر چند بازگفتها و شمارهای یونانیها، در این باره آشکارانه بسیار گزاف برمیآید.
خط ۱۳۶:
۶. انگیزهی بالای یونانیان: یونانیان مردمانی خودسالار بودند و تن به فرمانبرداری از ایران نمیدادند. در لشگریان ایران آن شور و از خودگذشتگی یونانیها نبود. یونانیان در و برای خانهی خود میجنگیدند و پیروزی و شکست، پرسمان زندگانیشان بود.<ref>پیرنیا، ص ۱۳۶</ref>
== کشته شدن
گویند که
[[پرونده:Soldiers of Xerxes army.png|چپ|بندانگشتی|330px|سپاهیان ارتش
[[پرونده:Soldiers of Xerxes army 3.png|چپ|بندانگشتی|330px|ارتش ایران و چهرهی سپاهیان [[هخامنشی]] در زمان خشایارشا، از راست به چپ: سرباز پیاده [[آشور (سرزمین)|آشوری]]، کماندار [[بابلی]]، سرباز پیاده [[پارس]]ی، سرباز پیاده [[کلده (تمدن بابل)|کلدانی]].]]
== نشانههای باستانی بهجامانده از
[[پرونده:Tomb of Xerxes.JPG|بندانگشتی|225px|چپ| آرامگاه خشایارشا، [[نقش رستم]].]]
::''خدای بزرگ است [[اهورامزدا]]، بزرگترین خدایان است که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم شادی آفرید، که
{| align="center" cellpadding="2" border="۲"
خط ۱۶۰:
== نگارخانه ==
<gallery>
Image:Relief of Xerxes at Doorway of his Palace, Persepolis, Iran.jpg|سنگنگارهی
Image:Hamadan (Iran) Relief Achamenid Period.JPG|[[سنگنبشتههای گنجنامه]] در [[همدان]]
Image:Tablette xerxes persepolis.jpg| سنگنبشتهی دو زبانه از
Image:Trilingual inscription of Xerxes, Van, 1973.JPG|سنگنبشتهی سه زبانه
Image:Egypte louvre 036 fragment.jpg|تکهٔ یک سفال شکسته با بخشی از نام
Tomb of Xerxes.jpg|آرامگاه
Naqsh i Rustam. Tombeau.jpg|آرامگاه
آرامگاه
</gallery>
|