نهضت تنباکو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برخی خطوط با فاصله آغاز شدهاند افزودن القاب |
|||
خط ۱۸:
سه سال پس از وقایع فوق و در پی سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا در سال ۱۲۶۹ ه. ش که به تشویق وزیر مختار انگلیس در ایران، سرهنری درومند ولف انجام گرفته بود، دولت انگلیس فرصت مناسب را برای کسب امتیاز انحصار توتون و تنباکو به دست آورد و زمینهسازی آن را به ماژور [[جرالد تالبوت]] از نزدیکان و مشاوران لرد سالیسبوری (نخستوزیر و وزیر خارجهٔ انگلیس) محول کرد.<ref>پیشین، ابراهیم تیموری، ص ۲۷.</ref>
ناصرالدین شاه که برای تأمین هزینه سفرهای خود به اروپا با مشکلات مالی مواجه بود، با اعطای امتیاز موافقت کرد و پس از مراجعت به ایران در رجب ۱۳۰۷ ه. ق (مارس ۱۸۹۰ میلادی) قراردادی را با تالبوت ـ که با کمک دولت و عدهای از سرمایهداران انگلیسی، کمپانی رژی را با سرمایهای ۶۵۰ هزار لیره تأسیس کرده بود ـ منعقد نمود. بدین ترتیب در ۲۸ رجب ۱۳۰۷ (۲۰ مارس ۱۸۹۰) امتیاز تجارت توتون و تنباکو به مدت پنجاه سال به تالبوت اعطا گردید. این امتیاز که به امضای شاه و سرهنری ولف رسید، دارای پانزده فصل بود که حکایت از اختیارات تام تالبوت در امور دخانیات ایران و بیاعتنایی به منافع ملت ایران داشت. مطابق با این قرارداد، شرکت رژی متعهد میگردید که در ازای انحصار خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران به مدت پنجاه سال، سالانه مبلغ ۱۵ هزار پوند استرلینگ به همراه یک چهارم سود خالص خود را به شاه بپردازد.
کمپانی رژی در آغاز به صورت ناشناخته به فعالیت میپرداخت. هنگامی که به استناد فصل نهم امتیازنامه ـکه صاحب امتیاز را مجاز به واگذاری حقوق خود به دیگری میکردـ امتیاز خود را به «شرکت شاهنشاهی تنباکوی ایران»(یا شرکت رژی) فروخت،<ref>فیروز کاظمزاده، روس و انگلیس در ایران ۱۸۶۴ ـ ۱۹۱۴، پژوهشی دربارهٔ امپریالیسم، ترجمه: منوچهر امیری، تهران، کتابهای جیبی، ۱۳۵۴، صص ۲۳۲ ـ ۲۳۳.</ref> با مخالفتهای گستردهای از سوی مردم و روحانیون مواجه شد.
در این زمان انتشار اعلامیهای رسمی از سوی دولت که واگذاری امتیاز تنباکو را تذکر میداد و در عین حال به زارعین توتون و تنباکو نیز وعدهٔ خرید عادلانه و نقدی محصولات آنها را میداد، موج گستردهای از نارضایتی را دامن زد.<ref>پیشین، ابراهیم تیموری، صص ۳۹ ـ ۴۰.</ref>
در سال۱۸۹۰، روزنامه فارسی زبان اختر که در عثمانی منتشر میشد، طی مصاحبهای با تالبوت، تفاوت فاحش امتیاز دخانیات ایران را با امتیازی که کمپانی رژی از عثمانی گرفته بود، یادآور شد و ضمن انتقادهای گسترده از دولت، تبعات و پیامدهای قرارداد را برای مردم ایران روشن ساخت.<ref>[[مصلحالدین مهدوی]]، بیان سبل الهدایه فی ذکر اعقاب صاحب الهدایه(این کتاب در سال ۱۳۹۰ با عنوان زندگینامه آیتالله العظمی آقانجفی اصفهانی تجدید چاپ شدهاست)، صفحه۷۹</ref><ref>ادواردبرون، انقلاب ایران، صفحه۴۶</ref><ref>محمدرضازنجانی، تحریم تنباکو، صفحه۳۰
با توجه به این مطلب که توتون و تنباکو از مهمترین اقلام تجاری و صادراتی ایران بود و حدود دویستهزار تن به کشت و خرید و فروش آن اشتغال داشتند،<ref>[[فریدون آدمیت]]، شورش بر امتیاز نامهٔ رژی، تهران، ۱۳۶۰، ص ۱۳.</ref>بنابراین انحصار خرید و فروش این محصول به یک شرکت انگلیسی منافع بسیاری از مردم ایران را به خطر میانداخت. به همین سبب نخستین اعتراضها را تاجران دخانیات آغاز کردند که تجارتشان مستقیماً در معرض تهدید کمپانی رژی بود. در آغاز عدهای از بازرگانان به همراه امینالدوله نزد شاه رفتند و به انحصار تجارت تنباکو اعتراض کردند.<ref>ادوارد گرانوبل براون، انقلاب ایران، ترجمه احمد پژوه، تهران، ۱۳۳۸، ص ۴۸.</ref> همچنین در ماه مارس(اسفند/فروردین) ۱۸۹۱م/۱۲۶۹ ش ضمن دادخواستی خطاب به ناصرالدین شاه اعلام کردن حاضرند مبلغی بیش از حق امتیاز بابت مالیات به او بپردازند و او امتیاز را لغو کند. روز ششم مارس (۱۵ اسفند)تاجران توتون وتنباکو در حرم شاه عبدالعظیم بست نشستند و طی دادخواستی اعلام کردند به هیچ عنوان با رژی کنار نخواهند آمد. <ref> جان فوران، مقاومت شکننده:تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی: ترجمه احمد تدین،موسسه خدمات فرهنگی رسا،چاپ هفتم ۱۳۸۶، ص ۲۵۱.</ref>
این اعتراض موجب شد که دولت به انگیزهٔ دلجویی از آنان مهلت شش ماههای برای فروش ذخایر توتون و تنباکوی تاجران قایل شود.<ref>پیشین، فریدون آدمیت، ص ۱۸.</ref> با این حال مهلت فوق نیز نمیتوانست خسارات ناشی از واگذاری امتیاز را جبران سازد.
در این بین روسها نیز که در منطقهٔ ساوجبلاغ به کشت تنباکو اشتغال داشتند به امتیاز فوق اعتراض کردند و آن را ناقض عهدنامهٔ [[ترکمانچای]] خواندند و خواستار لغو آن یا عقد قرارداد مشابهی شدند.<ref>[[هما ناطق]]، بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو، تهران، ۱۳۷۳، ص ۹۳</ref>
خط ۳۷:
در این میان اصفهان که تجار و علمای آن همکاری بیشتری داشتند به رهبری سه عالم مجاهد، حاج شیخ محمدتقی نجفی معروف به [[آقا نجفی اصفهانی]]، شیخ محمدعلی و ملاباقر فشارکی به مخالفت با قرارداد مزبور پرداختند. علمای اصفهان برای اولین بار در منطقه خود استعمار دخانیات و تنباکو را تحریم و کارکنان رژی را نجس اعلام کردند. بدین ترتیب تولیدکنندگان تنباکو، محصول خود را یا به آتش کشیدند و یا در بین فقرا تقسیم کردند و از معامله با کمپانی رژی خودداری ورزیدند. حاکم اصفهان برای لغو این حکم با علما مذاکره کرد، اما با مخالفت آنان روبرو شد. فشار روز افزون بر علما بسیاری از آنان را وادار به ترک اصفهان کرد که از آن جمله میتوان به مهاجرت آقا [[منیرالدین بروجردی]] اصفهانی اشاره نمود که شبانه به [[عراق]] و نزد [[میرزای شیرازی]] هجرت کرده بود.<ref>شیخ حسن کربلایی،[[تاریخ دخانیه]]، صص ۱۰۴ ـ ۱۰۸</ref>
همزمان با سایر شهرها نارضایتی در تهران نیز آشکار شد.[[میرزا حسن آشتیانی]] از علمای بزرگ تهران بارها با شاه و امینالسلطان ملاقات و مضار امتیاز را گوشزد کرد، ولی آنان به این بهانه که امضای شاه معتبر و طرف مقابل نیز دولت انگلیس است به این اعتراضها وقعی ننهادند.<ref>پیشین، ابراهیم تیموری، صص ۸۳ـ ۸۴</ref> در این ایام [[سید جمالالدین اسدآبادی]] نیز که به دعوت [[ناصرالدینشاه]] در [[تهران]] به سر میبرد، به مخالفت علنی با امتیاز پرداخت و در پی صدور اعلامیهای بر در مساجد، کاروانسراها و سفارتخانهها با این مضمون که «به چه حقی خرید و فروش تنباکویی که خریدار و مصرف کنندهٔ آن ایرانی است به بیگانه واگذار شدهاست»، از ایران اخراج شد.<ref>محمدعلی بن محمدرضا سیاح، خاطرات حاج سیاح،
== میرزای شیرازی، صاحب حکم تحریم تنباکو ==
خط ۴۶:
در اواخر [[ربیعالثانی]] ۱۳۰۹ در تهران شایع شد که حکمی از [[میرزای شیرازی]] در باب تحریم استعمال دخانیات صادر و به اصفهان مخابره شدهاست. در اوایل [[جمادیالاولی]] با رسیدن محمولهٔ پستی به تهران صورتی از حکم درمیان مردم منتشر شد با این توضیح که نسخهٔ اصلی آن را فقط [[میرزا حسن آشتیانی]] مشاهده کردهاست. متن حکم چنین بود:{{نقل قول|«بسمالله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِ نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان علیهالسلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی.»}}<ref>همان، صص ۱۱۷ ـ ۱۱۸.</ref>
== از صدور حکم تا لغو امتیاز ==
بلافاصله پس از صدور فتوا، مأموران حکومت وظیفه یافتند که از انتشار این حکم و آگاهی مردم نسبت به آن ممانعت به عمل آورند، با این حال در همان نیمهٔ روز اول که حکم به دست [[میرزا حسن آشتیانی]] رسیده بود، در حدود صد هزار نسخه از حکم نوشته ودر سراسر کشور پخش شده بود.
با صدور این فتوا، مردم از همهٔ اصناف، و حتی اقلیتهای مذهبی مبارزه سیاسی علیه این قرارداد را یک وظیفه شرعی و تکلیفی الهی دانستند و قلیانها را شکسته و توتون و تنباکو را به آتش کشیدند. حرمسرای شاه نیز از استعمال دخانیات پرهیز کردند.[[انیسالدوله]]، سوگلی [[ناصرالدینشاه]] دستور جمعآوری قلیانها را صادر نمود.
خط ۶۱:
[[پرونده:انیسالدوله.jpg|بندانگشتی|چپ|150px|انیس الدوله]]
در سوم جمادیالثانی ۱۳۰۹، مردم پس از آگاهی از تصمیم میرزای آشتیانی مبنی بر خروج از دارالخلافه در منزل وی در محلهٔ [[سنگلج]] اجتماع کردند و از آنجا به سمت [[میدان ارگ]] و [[کاخ گلستان]] رفتند. زنان پیشاپیش مردان خطاب به شاه فریاد میزدند و نگرانی خود را نسبت به بیرون کردن علما از شهر اعلام و تأکید میکردند که دولت قصد دارد دین آنها را از بین ببرد تا فرنگیان بر مردم سلطه یابند.
جماعتی که در شیراز و تهران با نیروهای نظامی شاه درگیر شدند زن و مرد با هم بودند. در شیراز زنی و دختر بچهای به ضرب گلوله پلیس شاه کشته شدند. در تهران نیز زنان در رویدادهای حساس ژانویه ۱۸۹۲ (دی/بهمن ۱۲۷۰) دخالت موثر داشتند.<ref> جان فوران، مقاومت شکننده:تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی: ترجمه احمد تدین،موسسه خدمات فرهنگی رسا،چاپ هفتم ۱۳۸۶، ص ۲۵۴.</ref>
همچنین در این ایام زمزمههای جهاد علیه دستگاه نیز بالا گرفته بود و اعلامیههایی بدین مضمون که {{نقل قول|«بر حسب حکم جناب حجتالاسلام، آقای شیرازی، اگر تا ۴۸ ساعت دیگر امتیاز دخانیات لغو نشود، یوم دوشنبه آتیه، جهاد است، مردم مهیا شوید.»}} بر در و دیوار شهرها نصب شده بود.
به هر روی پیشروی مردم، دربار را وحشت زده کرد و کوشش [[کامران میرزا نایبالسلطنه]] برای آرام کردن مردم حاصلی نداشت. به طوری که وعدههای او به نیابت از شاه که «فرنگیها را بیرون میکنیم» و یا دستخط شاه خطاب به وی که اعلام میداشت،{{نقل قول|«امتیاز داخله را که برداشته بودیم، حال امتیاز از خارجه را هم برداشتیم و مردم مجبور در کشیدن قلیان نیستند تا حکم از جناب میرزای شیرازی برسد»}}، بیحاصل ماند.<ref>ژوانس فووریه، سه سال در دربار ایران، ترجمه: عباس اقبال آشتیانی، تهران: دنیای کتاب، بیتا، ۱۳۶۳، صص ۲۳۷ ـ ۲۳۹</ref> بینتیجه ماندن وعدهها سبب شد که محمدعلی خان معین نظام، فرمان تیراندازی صادر کند و در این تیراندازیها عدهای کشته شوند.
در پی این کشتار، میرزای آشتیانی از پذیرش هدایای شاه که برای دلجویی از او فرستاده بود، خودداری ورزید و مردم را به استقامت عاقلانه و اجتماع در مسجد جامع فراخواند. میرزای آشتیانی برای پایان گرفتن غائله سه پیشنهاد به مضمون پرداخت خونبهای مقتولین، مصونیت حاضران در تظاهرات و برچیدن بساط کلیه امتیازات خارجی را مطرح ساخت.
سرانجام شاه در پنجم جمادیالثانی ۱۳۰۹ برای اطمینان بیشتر در دستخطی به [[امینالسلطان]] لغو کامل امتیاز را اعلام کرد تا وی به آگاهی علما و مردم برساند. ولی مخالفان آرام نگرفتند و عزل امینالسلطان ـ که از نظر انان حامی امتیاز بود ـ و لغو تمام قراردادهایی که با خارجیان منعقد شده بود را خواستار شدند.<ref>پیشین حسینبن علی اصفهانی کربلایی، صص ۱۷۲ ـ ۱۷۳</ref>▼
== پایان جنبش و پیامدهای آن ==
▲سرانجام شاه در پنجم جمادیالثانی ۱۳۰۹ برای اطمینان بیشتر در دستخطی به [[امینالسلطان]] لغو کامل امتیاز را اعلام کرد تا وی به آگاهی علما و مردم برساند. ولی مخالفان آرام نگرفتند و عزل امینالسلطان ـ که از نظر انان حامی امتیاز بود ـ و لغو تمام قراردادهایی که با خارجیان منعقد شده بود را خواستار شدند.<ref>پیشین حسینبن علی اصفهانی کربلایی، صص ۱۷۲ ـ ۱۷۳</ref>بدین ترتیب درنتیجهٔ لغو امتیاز تنباکو، حکم تحریم تنباکو نیز پس از ۵۵ روز از سوی علماء لغو شد.
همچنین درآخرین مراحل جنبش اختلاف نظرهایی پدید آمد و جنبشی که میتوانست به اعتراض علیه هرنوع امتیاز تبدیل گردد به لغو امتیاز واگذاری انحصار تنباکو به شرکت انگلیسی محدود ماند.البته از بدو کار نیز توافق نظر صد در صد میان دست اندرکاران جنبش درباره اهداف آن وجود نداشت. در دسامبر ۱۸۹۱ (آذر_دی ۱۲۷۰) سید عبدالله بهبهانی _که احتمالاً از رژی رشوه ای دریافت کرده بود_ با اقدام میرزا حسن شیرازی به مخالفت برخاست و تا آنجا پیش رفت که در مسجد و در حضور مردم قلیان کشید.<ref>
Algar, Religion and State,213 و سخنرانی در مورد جنبش تنباکو در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، ۸ فوریه ۱۹۸۲ (۱۹ بهمن۱۳۶۰) </ref>امام جمعه تهران که از بستگان نزدیک شاه بود و نیز روحانیون برجسته مشهد حاضر به حمایت از جنبش نشدند. اما در پشت این ناهمدلان پراکنده، خود آشتیانی بود که در ۵ ژانویه ۱۸۹۲(۱۵ دی ۱۲۷۰) هنگامی که رژی و دولت حاضر به فسخ امتیاز شدند از دامنه درخواست ها کاست. شاید بتوان این اقدام را یک مصالحه سیاسی دوراندیشانه از سوی آشتیانی قلمداد کرد، شاید هم رشوه دولت یا تهدید (یا هر دو) در وی کار گر افتاده باشد. دلیل درست قضیه هرچه باشد، یک نکته مسلم است. آشتیانی طی پیامی از شیرازی خواست مساله سایر امتیازهای واگذار شده به خارجیان را مسکوت بگذارد.<ref>آشتیانی شیرازی به نقل از lambton,"The Tabacco Régie",see also Keddie,Religion and Rebellion, 105_6,116 </ref> اندکی بعد از ختم غائله پولهایی به عنوان مستمری به بعضی از روحانیون پرداخت شد و نام عده جدیدی از روحانیون برای دریافت مستمری به فهرست حکومتی وارد شد. عامل دوم در ختم ماجرا آن بود که به مجرد فسخ شدن امتیاز، روسها نیز از فعالیت تبلیغاتی خود دست برداشتند و این یک اقدام طبیعی بود چون نمی خواستند علیه قدرت های بزرگ مسلط بر ایران گامهای بیشتری برداشته شود.<ref>Keddie,Religion and Rebellion,117_19;algar,Religion and
State,219</ref>
با این حساب، حاصل امر یک پیروزی محدود بود.جنبش با تمرکز بر یک امتیاز که مورد توجه عامه مردم بود، حالتی فراگیر و تعیین کننده پیدا کرد. اما چون از این حد فراتر نمیرفت و خواهان الغای همه امتیازهای واگذار شده به خارجیان و برکناری وزیران مسئول در اعطای این امتیازها نمیشد، پیروزی جنبه نمادین به خود گرفت. اما باید در نظر داشت که جنبش تنباکو یک پیروزی برای ائتلاف مردمی بود و شکل جدیدی از ظرفیت و قابلیت مقاومت مردم را در برابر شاه و قدرت های خارجی بهآنها نشان داد. آگاهی سیاسی به شکل زلال خود پدید آمد و در روند مبارزه پیشرفت نمایانی پیدا کرد و مسائلی مطرح گردید که بار دیگر در انقلاب مشروطیت رخ نمود.
پیامدها و پایان جنبش تنباکو نشان داد که در چارچوب محدودیتهای وابستگی، ایجاد تحول و تغییر تا چه پایه دشوار است. سرانجام در آوریل ۱۸۹۲ (فروردین/اردیبهشت ۱۲۷۱ ش) توافق شد دولت بابت غرامت، ۵۰۰ هزار پوند استرلینگ به صاحب امتیاز بپردازد و چون رژی، داراییهای خود را نیز در ایران برجای میگذاشت، دولت موظف شد ۱۳۹ هزار پوند استرلینگ هم از این بابت به شرکت بدهد. در واقع با توجه به سرمایهگذاری اولیه تالبوت که ۱۵۰۰۰ پوند استرلینگ بود متوجه میشویم حل و فصل نهایی امتیاز تا چه پایه غیرمنصفانه و زیان ایران بوده است. شاه ناچار شد از بانک شاهنشاهی انگلیس ۵۰۰ هزار پوند استرلینگ وام بگیرد. این نخستینبار بود که ایران از خارجیان وام میگرفت و بنابراین، شاخصه مهمی در وابستگی ایران به غرب بود. در سال ۱۸۹۲م/۱۲۷۱ ش دولت بی سروصدا انحصار صدور تنباکو را به یک شرکت فرانسوی که دفترش در استانبول بود واگذار کرد. در این امتیاز قبلا با روحانیون مشورت شد و چند نفری نیز مشمول مقرریهای دولت شدند. به نظر میرسد بازرگانان هم به این قانع شدند که بازار داخلی دست آنها باشد، روسها هم اعتراضی نکردند. این جریان عجیب که بعد از امتیاز تنباکو رخ داد محتوای نمادین آن جنبش را به خوبی نشان میدهد.
== پانویس ==
{{پانویس|۲|اندازه=ریز}}
|