عبدالحسین نوشین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴:
 
== زندگی ==
در [[تربت حیدریه]] به دنیا آمد. پدرش ـ [[محمدباقر نوشین]] ـ معروف به [[سلطان‌الواعظین]] روحانی بود.
 
پس از دوران تحصیل ابتدایی، در مدرسه فرانسوی ادامه تحصیل داد و به هنگام دریافت دیپلم، نامش در فهرست یک‌صدنفرهصدنفره محصلان اعزامی به خارج ثبت شد. در [[فرانسه]] با آنکهآن که قرار بود [[تاریخ]] و [[جغرافیا]] بخواند، به [[تولوز]] رفت و در [[مدرسه]] [[تئاتر]] نام نوشت و از همین رو هزینه تحصیلی‌اش قطع شد و به [[ایران]] بازگشت.
 
او چند سال بعد، با عرضه یکی دو [[نمایش]] و انتشار یک [[فرهنگ فارسی به فرانسه]]،فرانسه، مبلغی فراهم کرد و دوباره به [[اروپا]] بازگشت. پس از بازگشت از این سفر بود که کار جدی نمایشی خود را آغاز کرد.
 
برگزاری [[هزاره فردوسی]] با حضور [[ایران‌شناسان غربی]]،غربی، فرصت خوبی برای نوشین فراهم آورد و توانست سه [[نمایش‌نامه]] را با الهام از [[شاهنامه]]، در برابر آنان روی [[صحنه]] ببرد. در همین سال با همکاری همسرشهمسرش، «[[لورتا]]»،لورتا، [[تئاتر فردوسی]] را بنیاد نهاد.
 
نوشین سفر دیگری هم به [[اروپا]] داشت. در آغاز در [[جشنواره تئاتر مسکو]] شرکت کرد و بعد، در آستانه [[جنگ جهانی دوم]] رهسپار [[فرانسه]] شد و تحصیلات خود را در زمینه [[تئاتر]]، [[زبان و ادبیات فرانسه]] ادامه داد. فعالیت‌های سیاسی (عضویت در [[حزب توده ایران]]) برای او، [[زندان]] و [[تبعید]] و فرار را در سال‌های بعد در پی داشت.
 
با باز شدنبازشدن فضای فرهنگی، نوشین نیز زمینه‌های هموارتری برای عرضه نمایش‌های خود پیدا کرد و گام‌های بلندی در آشنایی جامعه [[ایران]] با [[تئاتر]] جهانی برداشت. اما با تیراندازی به [[محمدرضا پهلوی]]، [[پادشاه]] آن دوران، در سال ۱۳۲۷ [[هجری شمسی]]، کار یک‌سره شده و نوشین یک‌بار دیگر همراه با گروهی از هم‌اندیشان خود به [[زندان]] افتاد. از همان [[زندان]]،زندان، از طریق همسرش که ملاقاتملاقات‌های هفتگی با اوهمسرش، داشت، [[گروه تئاتری]] خود را در اجرای نمایشنامه‌ها هدایت کرد. او از جمله رهبران و کادرهای [[حزب توده ایران]] بود که از [[زندان قصر]] گریختند. نوشین پس از فرار از زندان راهی [[اتحاد جماهیر شوروی]] وقت شد.
 
نام نوشین به عنوان بزرگ‌ترین [[کارگردان]] و [[هنرپیشه]] بی رقیببی‌رقیب کشور ما طنینی عظیم یافت. در این تئاترها، نوشین [[مستنطق]]، [[پرنده آبی]] (اثر [[از موریس مترلینک]])، [[مونسراً]]، [[توپاز]]، [[بادبزن خانم وینده میر]]، [[نوکرخان لنکران]] و غیره را به صحنه آورد. ولی [[نمایش‌نامه]] انقلابی [[خروس سحر]] را که خود او نوشته و در [[مجله مردم]] به ثبتمنتشر رساندهکرده بود، هرگز به صحنه نیآورد. این نمایش‌نامه، ملهم از نمایش‌نامه‌های اجتماعی [[ماکسیم گورکی]] است.
 
[[تئاتر فرهنگ]] را نوشین در دوران آزادی خود، شخصاً اداره می‌کرد، ولی [[تئاتر سعدی]] به هنگامی دایر شد که نوشین در [[زندان]] بود و به هدایت این [[تئاتر]] از دور اکتفا می‌ورزید. [[گروه تئاتری]] او سرشار از احترام و اطاعت نسبت به او بود.
 
در [[مسکو]] به تصحیح [[شاهنامه]] در هشت جلد و فراهم آوردن [[واژه‌نامه]] دقیقی برای آن و ترجمه بسیاری از قصه‌ها و نمایش‌نامه‌های برجسته جهانی مشغول شد و از [[دانشکده ادبیات دانشگاه مسکو]] درجه [[دکتری]] دریافت کرد. نوشین در ابتدای سال ۱۳۵۰ [[هجری شمسی]] درگذشت.
 
== آثار ==