خاقانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: حذف حجم زیادی از مطالب منبعدار |
||
خط ۵:
| نام اصلی =
| زمینه فعالیت =
| ملیت = {{
ḴĀQĀNI ŠERVĀNI i. Life
(1127-1186/1199), major '''Persian poet and prose writer'''.</ref><ref>Annemarie Schimmel, Burzine K. Waghmar، ''The empire of the great Mughals: history, art and culture'', Reaktion Books, 2004. pg 260: "The poet call this portrayal 'Fragrant Bouquet,' ''Dastanbu'', a word user by the Persian poet Khaqani (died 1199) in a poem of praise to spouse of his patron"</ref><ref>Lloyd V. J. Ridgeon, ''Islamic interpretations of Christianity'', Palgrave Macmillan, 2001. pg 123: "Quatrain attributed to the Persian poet Khaqani (d. 1200)</ref>
خط ۵۱:
'''افضلالدّین بدیل بن علی خاقانی شروانی'''، متخلّص به '''خاقانی''' ([[۵۲۰ (قمری)|۵۲۰]] قمری در [[شیروان (قفقاز)|شَروان]] - [[۵۹۵ (قمری)|۵۹۵]] قمری در [[تبریز]]) از جملهٔ نامدارترین
شاعران [[اقوام
"twelfth-century Persian Khaqani Shervani wrote a poem entitled "The Language of the Birds" that is apparently related to the better-known work of his Persian contemporary Farid Ud-Din Attar"</ref>
و بزرگترین [[قصیده|قصیدهسرایان]] [[تاریخ]] [[شعر]] و [[ادبیات فارسی|ادب فارسی]] بهشمار میآید. از القاب مهم وی '''حَسّان العجم''' است. آرامگاه وی واقع در شهر [[تبریز]] [[ایران]] است.
خط ۶۵:
زبان محاورهٔ مردم [[اران]] و [[شروان]] مثل ساکنان سایر [[نواحی شمال غرب]] ایران، گونهای از زبان [[زبان پهلوی|پهلوی]] (یا فهلوی) بوده است.<ref>محمدامین ریاحی، ''مقدمه بر نزهتالمجالس''، ص ۲۸</ref>
جغرافینویسان قدیم آن زبان را [[زبان ارانی|ارّانی]] نامیدهاند. [[ابن حوقل]] میگوید: «مردم [[بردعه]] (مرکز قدیم [[اران]]) به ارّانی سخن میگویند». [[مقدسی]] در [[احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم|احسنالتقاسیم]] توضیح بیشتر در بارهٔ آن زبان دارد و میگوید: «در [[ارّان]] به ارّانی سخن میگویند و [[فارسی]] ایشان قابل فهم است، و در پارهای حرفها به زبان [[خراسانی]] نزدیک است.» اما [[زبان نوشتاری]] شاعران و نویسندگان آن دیار را «فارسی ارانی» نامیدهاند (در برابر [[فارسی دری]]). آمیزش لهجهها و زبانهای نواحی مختلف [[ایران]]، و رواج سخن خاقانی و [[نظامی]] به مدت هشتصد سال در سراسر [[ایران]]، موجب شد که بسیاری از تعبیرهای خاص آنان وارد فرهنگها یا زبان شاعران و نویسندگان دیگر شده و جزو [[فارسی دری]] درآید.<ref>محمدامین ریاحی، ''مقدمه بر نزهتالمجالس''، ص ۳۰</ref><ref name="Iranica">{{cite web|url= http://www.iranicaonline.org/articles/nozhat-al-majales |title=NOZHAT AL-MAJĀLES|author=[[محمدامین ریاحی|Mohammad-Amin Riahi]]|publisher= [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]]|accessdate=April 4, 2010}}</ref><source lang=""></source>
برخلاف شاعران اهل دیگر مناطق ایران در آن دوران که غالباً از طبقات بالای جامعه چون ادیبان، دیوانیان و دبیران بودند، در نواحی شمال غرب ایران بسیاری از شاعران از مردم عادی و پیشهوران و کارگران بودند و نامهای آنها چون سقّا، عصفوری (گنجشکفروش)، سرّاج، جاندار، لحافی و نظایر آن گواه این امر است. این شاعران غالباً تعبیرهای محاورهای را در شعر خود به کار میبردند و از این طریق بسیاری از لغات و اصطلاحات فارسی خاص آن سامان را در اشعار خود به یادگار گذاشتهاند. علاوه بر این، وجود آگاهیهایی از آداب و رسوم، زندگی روزمره، پوشاک، بازیها و سرگرمیهای مردم در آن دوران از جمله فواید جانبی نزهةالمجالس است.<ref name="Iranica">{{cite web|url= http://www.iranicaonline.org/articles/nozhat-al-majales |title=NOZHAT AL-MAJĀLES|author=[[محمدامین ریاحی|Mohammad-Amin Riahi]]|publisher= [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]]|accessdate=April 4, 2010}}</ref>
|