دخمه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
{{تغییر مسیر|برج خاموشان|دخمه زرتشتیان یزد|دخمه زرتشتیان (یزد)}}
جز ابرابزار
خط ۲:
{{اشتباه نشود|گوردخمه}}
[[پرونده:QANRESTAN SIRAAF.jpg|چپ|بندانگشتی|250px|دخمه بندر سیراف]]
'''دخمه''' یا '''برج خاموشان''' مکانیست که زرتشتیان، مردار آدمیان را که بنا بر عقاید آنها نجس و پاریار است در آن می‌گذاردند تا گوشت مردار توسط درندگان و پرندگان خورده شود آنگاه باقی‌ماندهٔ استخوان‌ها را درون چاه میانهٔ دخمه انبار می‌کردند. بنا بر عقاید زرتشتیان دفن مردار موجب آلودگی عنصر مقدس خاک می‌گردید و لازم بهاست ذکر استشود که در دین زرتشتیان بی‌تابی از برای مرگ عزیزان شدیداً منع شده‌است.<ref>اردیفنامه - نقل از کتاب حکومت دینی ساسانیان - دکتر عبد الرفیع حقیقت</ref>
 
== واژه دخمه ==
دخمه یا دخنه دگرگون واژهٔ دخ خنه (دژ خانه) می‌باشد که به مرور زمان بدین وجه درآمده و به معنای سرای پلیدی است و امروزه به مکان‌های ترسناک و نامناسب اطلاق می‌گردد.<ref> فرهنگ مهرازی - دکتر جودت - دکتر رنجبر </ref> .
در [[زبان فارسی]] به دخمه استدان و دخمه‌دان هم می‌گویند.<ref>http://www.loghatnaameh.com/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2K/YrtmF2Yc=</ref>
واژهٔ «دخمه» در اوستا «دَخمَه» و در پهلوی «دَخمَک»، به معنی داغ‌گاه آورده شده‌است. ریشهٔ این واژه «دَگ» از [[فارسی باستان]] به معنی سوزاندن است و کلمه «داغ» از همین ریشه به دست آمده‌است. استفاده از این واژه مربوط به زمانی است که اقوام آریایی اجساد را می‌سوزانده‌اند و بدین ترتیب دخمه به معنای مکان سوزاندن بوده‌است.<ref>رضایی،مهدی،رضایی، مهدی، 1382، "آیین‌های تدفین اقوام باستان"، نشریه کتاب ماه هنر، فروردین و اردیبهشت 1382 - شماره 55 و 56 - صص 120 تا 134</ref> شاید رسم سوزاندن اجساد از هنگام پیدایش [[دین زرتشت]] منسوخ شد ولی لفظ دخمه به مفهوم محل قرار دادن متوفی یا [[محل دفن]] از گذشته باقی‌مانده‌است.
ساخت [[آرامگاه]] در میان پیروان همه ادیان رواج داشنه است,است، حتی در میان [[زرتشتیان]] که رسم نبوده مردگان را به خاک بسپارند. از نمونه هاینمونه‌های آرامگاهی که از آن هاآن‌ها بر جای مانده چنین بر می آیدمی‌آید که نخست مرده را در جایی دور از آبادی به نام [[دخمه]] یا [[داغگاه]] میمی‌گذاشتند، گذاشتند،ایناین رسم یادگار زمانی است که آریایی هاآریایی‌ها مانند [[هندو]]های امروزی مرده هایشان را می سوزانندمی‌سوزانند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=پیرنیا |نام=دکتر محمد کریم |کتاب=معماری ایرانی | ناشر=دانشگاه علم و صنعت |سال=}}</ref>
 
== معماری دخمه ==
[[پرونده:Zoroastrian Towers of Silence outside Yazd, Yazd province, Iran.jpg|چپ|بندانگشتی|250px|[[دخمه زرتشتیان (یزد)|برج خاموشان یزد]]]]
دخمه‌ها خواه ساخته شده بدست انسان خواه برآمده از عوارض طبیعی بگونه‌ای آرایش می‌یافتند تا دسترسی گوشتخواران به مردار ساده شود؛ بدین منظور بیشتر آنها فاقد سقف یا میان فضا و در خارج سکونتگاه شهری و روستایی و معمولاً بر فراز بلندی‌ها ساخته می‌شده‌اند.<ref>http://www.iranview.com/post/9662</ref> با گذر زمان و تغییرات [[دین زرتشت]] عملکرد دخمه‌ها پیچیده‌تر شد و وظیفه متلاشی کردن گوشت و نسج مردارها از درندگان به پرندگان ( با تدابیری مانند مرتفع کردن دخمه و یا محدود کردن دسترسی درندگان) مانند دخمه [[داریوش کبیر]] در [[نقش رستم]] شیراز و از پرندگان به نور عوامل طبیعی (مانند [[گنبد کاووس]] در استان گلستان) تغییر یافت.
بیشتر د[[خمه]] ها‌ها را دور از آبادی بر فراز [[تپه]]‌ها هامی‌ساختند، می ساختند,آن هاآن‌ها برجی استوانه ایاستوانه‌ای شکل بودند که از سنگ ساخته می شدندمی‌شدند تا از جنس خاک نباشند. بیشتر آن هاآن‌ها شاید دری هم نداشته اندنداشته‌اند و با نردبان به درونشان می رفتندمی‌رفتند. تخته سنگی طبیعی می یافتندمی‌یافتند و مرده را به آن می بستند,می‌بستند، سپس [[کرکس]] ها‌ها و لاشخور هالاشخورها بدان هجوم می آوردندمی‌آوردند و کالبد مرده را به جز استخواناستخوان‌ها ها می خوردندمی‌خوردند و پاک میمی‌کردند. کردند.در میان این برج,چالهبرج، ایچاله‌ای بوده که استخوان هایاستخوان‌های بازمانده مردم عادی در آن می ریختندمی‌ریختند و استخوان بزرگان و توانمندان را در «[[استودان]]» یا «اسدانه» نگه می داشتندمی‌داشتند. در [[هندوستان]] به جای «استودان» ، «استوپه» دارند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=پیرنیا |نام=دکتر محمد کریم |کتاب=معماری ایرانی | ناشر=دانشگاه علم و صنعت |سال=1392}}</ref>
 
== سپردن مردار به دخمه ==
خط ۲۰:
 
دخمه‌ها و آرامگاه‌های تاریخی مربوط به پیش از نفوذ [[اسلام در ایران]] که نوعی معماری صخره‌ای محسوب می‌شوند را [[گوردخمه]] می‌نامند.<ref>{{یادکرد
|فصل=باستان شناسیباستان‌شناسی و هنر ماد
|کتاب=باستان شناسیباستان‌شناسی و هنر دوران تاریخی
|نویسنده = حسین محسنی - محمدجعفر سروقدی
|ناشر =عفاف
|صفحه=۶۳ و ۶۴ و ۷۴
|سال=۱۳۷۵
}}</ref>
</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
سطر ۳۳ ⟵ ۳۲:
 
== منابع ==
{{پانویس}}
{{مزدیسنا}}
[[رده:برج‌ها در هند]]