* شخصی از [[پیامبر اسلام]] پرسید: «ای فرستاده خدا! کاری به من یاد بده که میان آن کردار و [[بهشت]] فاصلهای نباشد.» پیامبر فرمود: «خشم مگیر و از مردم چیزی طلب مکن، و نیز برای مردم بپسند آنچه را برای خود میپسندی.»<ref>قَالَ رَجُلٌ لِلنَّبِی ص یا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی عَمَلًا لَا یحَالُ بَینَهُ وَ بَینَ الْجَنَّةِ قَالَ لَا تَغْضَبْ وَ لَا تَسْأَلِ النَّاسَ شَیئاً وَ ارْضَ لِلنَّاسِ مَا تَرْضَی لِنَفْسِک (أمالی طوسی، ص ۵۰۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۲۲۲؛ بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۲۷ و ج ۷۴، ص ۱۲۵)</ref>
* عرب بادیه نشینی نزد پیامبر آمد، رکاب [[شتر]] پیامبر را گرفت و گفت: ای [[رسول خدا]]، چیزی به من یاد بده که بهوسیله آن وارد [[بهشت]] شوم! پیامبر فرمود: «آنچه را که دوست داری دیگر مردمان نسبت به تو روا دارند، تو نیز همان را نسبت به آنان روا دار. و آنچه را که ناپسند میداری دیگر مردمان نسبت به تو انجام دهند، تو نیز آن را در حقّ آنان انجام مده. حال، رکاب شتر را رها کن![همین قاعده برای تو کافی است، برو و بر اساس آن عمل کن!]».<ref>جَاءَ أَعْرَابِی إِلَی النَّبِی ص وَ هُوَ یرِیدُ بَعْضَ غَزَوَاتِهِ فَأَخَذَ بِغَرْزِ رَاحِلَتِهِ فَقَالَ یا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی عَمَلًا أَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ فَقَالَ مَا أَحْبَبْتَ أَنْ یأْتِیهُ النَّاسُ إِلَیک فَأْتِهِ إِلَیهِمْ وَ مَا کرِهْتَ أَنْ یأْتِیهُ النَّاسُ إِلَیک فَلَا تَأْتِهِ إِلَیهِمْ خَلِّ سَبِیلَ الرَّاحِلَة (کافی، ج ۲، ص ۱۴۶؛ الزهد، ص ۲۱؛ مستطرفات السرائر، ص ۶۴۲؛ مشکاةالأنوار، ص ۱۸۱؛ وسائلالشیعة، ج ۱۵، ص ۲۸۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۱۲؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۱۰۶ و ج ۷۲، ص ۳۶ و ج ۷۴، ص ۱۳۶)</ref>
* [[پیامبر اسلام]] در نصیحتی به [[علی بن ابی طالب]] (ع) گفت: ای علی! هر چه برای خود نمیپسندی برای دیگری مپسند، و آنچه برای خود میخواهی برای دیگران هم بخواه؛ در این صورت در قضاوت خویش دادگر و در دادگریت یکساننگر خواهی بود، و اهل آسمان تو را دوست خواهند داشت و در سینه اهل زمین به محبّت جای خواهی گرفت. این سفارش مرا -به خواست خدا- به خاطر سپار.<ref>یا عَلِی مَا کرِهْتَهُ لِنَفْسِک فَاکرَهْ لِغَیرِک وَ مَا أَحْبَبْتَهُ لِنَفْسِک فَأَحْبِبْهُ لِأَخِیک تَکنْ عَادِلًا فِی حُکمِک مُقْسِطاً فِی عَدْلِک مُحَبّاً فِی أَهْلِ السَّمَاءِ مَوْدُوداً فِی صُدُورِ أَهْلِ الْأَرْضِ احْفَظْ وَصِیتِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی(تحف العقول، ص ۱۳؛ بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۶۸)</ref>
* حضرت [[علی]] علیه السلام در سفارش به فرزندش گفت: ای پسرم! توصیهام را دریاب، و [[نفس|نفْسِ]] خود را ترازو و [[مقیاس]] میان خود و دیگران قرار ده: پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که برای خود خوش نمیداری، برای دیگران هم خوش مدار؛ ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود؛ نیکی کن، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند؛ و آنچه را که برای دیگران زشت میداری برای خود نیز زشت بشمار؛ و چیزی را برای مردم بپسند که برای خود میپسندی؛ چیزی را که نمیدانی مگو، بلکه همهٔ چیزهایی که میدانی را مگو: از مواردی که دوست نداری که در مورد تو گفته شود.<ref>یا بُنَی تَفَهَّمْ وَصِیتِی، وَ اجْعَلْ نَفْسَک مِیزَاناً [فِیمَا] بَینَک وَ بَینَ غَیرِک، فَأَحْبِبْ لِغَیرِک مَا تُحِبُّ لِنَفْسِک وَ اکرَهْ لَهُ مَا تَکرَهُ لِنَفْسِک، وَ لَا تَظْلِمْ کمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ(تحب أن لا تظلم)، وَ أَحْسِنْ کمَا تُحِبُّ أَنْ یحْسَنَ إِلَیک وَ اسْتَقْبِحْ لِنَفْسِک(مِنْ نَفْسِک) مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَیرِک، وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ [لَک] بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِک وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ کلَّ مَا عَلِمْتَ مِمَّا لَا تُحِبُّ أَنْ یقَالَ لَک (نهجالبلاغة طبع صبحی صالح، نامه ۳۱؛ تحفالعقول، ص ۷۳؛ غررالحکم، ح ۱۱۰۳۰ و ۱۱۰۳۱؛ مستدرکالوسائل، ج ۱۱، ص ۳۱۱؛ بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۲۹ و ج ۷۴، ص ۲۰۵ و ۲۲۴. شبیه آن در: من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۴؛ وسائلالشیعة، ج ۱۲، ص ۲۰۲.)</ref>
* [[علی بن ابی طالب]] گفت: برای [[ادب]] کردن خود همین بس که آنچه را که از دیگری بد میداری، از آن اجتناب نمایی؛ برادر مؤمنت همان حقّ را بر تو دارد که تو بر او داری.<ref>کفَاک أَدَباً(تَأْدِیباً) لِنَفْسِک اجْتِنَابُ مَا تَکرَهُهُ لِغَیرِک(مِنْ غَیرِک)، وَ عَلَیک لِأَخِیک الْمُؤْمِنِ مِثْلُ الَّذِی لَک عَلَیهِ (کافی، ج ۸، ص ۲۲؛ اعلام الدین، ص ۸۱ و ۱۷۸؛ تحفالعقول، ص ۸۸ و ۹۵؛ شرح نهجالبلاغة ابنابیالحدید، ج ۲۰، ص ۲۵۹؛ مجموعةورام، ج ۲، ص ۳۹؛ کنزالفوائد، ج ۱، ص ۹۳؛ غرر الحکم، ح ۹۶۶۷؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۱۶۵ و ج ۷۴، ص ۲۳۸ و ۲۸۶. شبیه آن در: أعلامالدین، ص ۸۱ و ۱۸۶؛ أمالی طوسی، ص ۱۱۴؛ أمالی مفید، ۳۳۶؛ غررالحکم، ح ۲۴۷؛ کنزالفوائد، ج ۱، ص ۲۷۹؛ نهجالبلاغة طبع صبحی صالح، حکمت ۳۶۵ و ۴۱۲؛ بحارالأنوار، ج ۱، ص ۱۶۹ و ج ۶۶، ص ۴۰۷ و ج ۶۷، ص ۷۳ و ج ۶۸، ص ۳۲۸ و ج ۷۲، ص ۶۷ و ج ۷۴، ص ۴۰۳ و ج ۷۵، ص ۳۷۷)</ref>
=== مثالهایی از قاعده ===
در بیان مثالها و مصداقهایی از قاعده طلایی در [[روایات]] آمدهاست:
* [[جعفر صادق|جعفر بن محمد صادق]] علیهما السلام فرمود: حق [[مسلمان]] بر [[برادر دینی|برادر مسلمانش]] این است که خود سیر نباشد و برادرش [[گرسنه]] باشد، و خود [[سیراب]] نباشد و برادرش [[تشنه]] باشد، و هر گاه برادرش جامه ندارد، جامه (زیادی) نپوشد، وه چه بزرگ است حق مسلمان بر برادر مسلمانش! هر چه برای خود دوست میداری برای برادر مسلمانت هم دوست بدار، و آنچه برای خود بد میداری برای او نیز بد بدار؛ اگر نیازمند شدی از او [کمک] بخواه، و چون او از تو [چیزی] خواست به او بده؛ نسبت به هیچ کار خیری نباید از او ملول شوی و نه او از تو ملول شود (هیچ نیکی را از او دریغ مدار همچنانکه او نیز از تو دریغ نمیدارد)؛ تو پشتیبان او باش و او پشتیبان تو باشد؛ اگر غایب شد(به سفر رفت) در غیابش حافظ [حرمت و آبرو و حقوق] او باش، و اگر حضور دارد(چون باز آمد) به دیدارش برو، و والایش شمار و گرامیاش دار، که او از تو است و تو از او هستی...<ref>[مِنْ] حَقِّ الْمُسْلِمِ عَلَی الْمُسْلِمِ أَنْ لَا یشْبَعَ وَ یجُوعُ أَخُوهُ وَ لَا یرْوَی وَ یعْطَشُ أَخُوهُ وَ لَا یلْبَسَ وَ یعْرَی أَخُوهُ فَمَا أَعْظَمَ حَقَّ الْمُسْلِمِ عَلَی [أَخِیهِ] الْمُسْلِمِ؛ أَحْبِبْ لِأَخِیک الْمُسْلِمِ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِک وَ اکرَهْ لَهُ مَا تَکرَهُ لِنَفْسِک، وَ إِذَا احْتَجْتَ فَسَلْهُ(فاسأله) وَ إِنْ سَأَلَک فَأَعْطِهِ، لَا تَمَلَّهُ وَ لَا یمَلَّهُ لَک (وَ لَا تَدَّخِرْ عَنْهُ خَیراً فَإِنَّهُ لَا یدَّخِرُ عَنْک)، و کنْ لَهُ ظَهِیراً فَإِنَّهُ لَک ظَهِیرٌ؛ إِذَا غَابَ فَاحْفَظْهُ فِی غَیبَتِهِ وَ إِذَا شَهِدَ فَزُرْهُ وَ أَجِلَّهُ وَ أَکرِمْهُ، فَإِنَّهُ مِنْک وَ أَنْتَ مِنْهُ... (کافی، ج ۲، ص ۱۷۰؛ وسائلالشیعة، ج ۱۲، ص ۲۰۶؛ اختصاص مفید، ص ۲۷؛ المؤمن، ص ۴۲؛ مشکاةالأنوار، ص ۱۰۴؛ أعلامالدین، ص ۴۴؛ مستدرکالوسائل، ج ۹، ص ۴۰؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۲۲۱ و ۲۴۳. شبیه آن در: أمالیطوسی، ص ۹۷؛ منیةالمرید، ص ۱۹۰؛ وسائلالشیعة، ج ۱۲، ص ۲۱۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۴۵؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۲۲۵ و ۲۳۲)</ref>
* [[علی بن الحسین|علی بن الحسین سجّاد]] علیهما السلام در بیان حقوق مسلمان گفت: مسلمانان را همچون [[خانواده]] خود بدان: سالخوردهشان را مانند [[پدر]] خود در نظر بگیر، پیرزنشان را مثل [[مادر|مادرت]]، و همسنّ خویش را به منزلهٔ [[برادر|برادرت]]، و خردسالشان را همچون [[فرزند|فرزندت]]! در این صورت به کدام یک از اینان (والدین، فرزند، برادر خود) دوست داری [[ستم]] کنی؟ و کدام یک را بدخواهی(دوست داری به زیانش ادعایی کنی یا نفرینش نمایی)؟ و کدام یک را دوست داری که اسرارش را فاش کنی و آبرویش را بریزی؟<ref>یقول الامام زین العابدین(ع) لاحد اصحابه: «یا زُهْرِی وَ مَا عَلَیک أَنْ تَجْعَلَ الْمُسْلِمِینَ [مِنْک] بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ بَیتِک: فَتَجْعَلَ کبِیرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَالِدِک، وَ تَجْعَلَ صَغِیرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وُلْدِک، وَ تَجْعَلَ تِرْبَک بِمَنْزِلَةِ أَخِیک؛ فَأَی هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَظْلِمَ؟ وَ أَی هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَدْعُوَ عَلَیهِ؟ وَ أَی هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَهْتِک سِتْرَهُ؟» (احتجاج، ج ۲، ص ۳۱۹؛ تفسیر منسوب به امام عسکری، ص ۲۵؛ مجموعةورام، ص ۲، ص ۹۳؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۱۵۵). همچنین: عَنْ سَیدِ الْعَابِدِینَ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ قَالَ: [رساله الحقوق]... حَقُّ أَهْلِ مِلَّتِک... أن تُحِبُّ لَهُمْ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِک وَ تَکرَهُ لَهُمْ مَا تَکرَهُ لِنَفْسِک وَ أَنْ یکونَ شُیوخُهُمْ بِمَنْزِلَةِ أَبِیک وَ شُبَّانُهُمْ بِمَنْزِلَةِ إِخْوَتِک وَ عَجَائِزُهُمْ بِمَنْزِلَةِ أُمِّک وَ الصِّغَارُ مِنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ أَوْلَادِک (من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۲۵؛ وسائل الشیعة، ج ۱۵، ص ۱۷۷؛ أمالی صدوق، ص ۳۷۳؛ تحفالعقول، ص ۲۷۱؛ الخصال، ج ۲، ص ۵۷۰؛ مکارمالأخلاق، ص ۴۲۳؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۹. شبیه آن در: تحفالعقول، ص ۲۷۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۶۸؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۲۱؛ و نیز: مصباحالشریعة، ص ۴۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۳۱۷؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۱۶۰)</ref>
* [[جعفر صادق|جعفر بن محمد صادق]] علیهما السلام در پاسخ کسی که در باره کسب و تجارت از ایشان سؤال کرده بود فرمود: برای مردم مپسند مگر آنچه برای خود میپسندی، و درست بده و درست بستان...<ref>الإمام الصّادق «ع»- قال فی جواب من سأله عن التّجارة: لَا تَرْضَ لِلنَّاسِ إِلَّا مَا تَرْضَی لِنَفْسِک وَ أَعْطِ الْحَقَّ وَ خُذْهُ... (وسائلالشیعة، ج ۱۷، ص ۳۸۵؛ فتحالأبواب، ص ۱۶۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۵۱ و ج ۱۰۰، ص ۱۰۱)</ref>
* [[ابو بصیر]] میگوید به [[جعفر صادق|جعفر بن محمد صادق]] علیهما السلام عرض کردم: اگر در راه زنی از کنار مردی بگذرد آیا جایز است به او نیک بنگرد؟ حضرت فرمود: آیا کسی از شما دوست دارد مردی اجنبی به همسر او، یا زنی از بستگانش چنان نظر افکند؟ عرض کردم: نه. فرمود: برای مردم همان را بخواه که برای خود میخواهی و رضایت میدهی. <ref>قَالَ أَبُو بَصِیرٍ لِلصَّادِقِ ع: الرَّجُلُ تَمُرُّ بِهِ الْمَرْأَةُ فَینْظُرُ إِلَی خَلْفِهَا قَالَ أَ یسُرُّ أَحَدُکمْ أَنْ ینْظَرَ إِلَی أَهْلِهِ [وَ ذَاتِ قَرَابَتِهِ] قُلْتُ لَا قَالَ فَارْضَ لِلنَّاسِ مَا تَرْضَاهُ لِنَفْسِک(ارْضَوْا لِلنَّاسِ مَا تَرْضَوْنَ لِأَنْفُسِکمْ) (من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۹؛ وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۲۰۰؛ دعائم الإسلام، ج ۲، ص ۲۰۱؛ مستدرکالوسائل، ج ۱۴، ص ۲۷۳)</ref>
* [[جعفر صادق|جعفر بن محمد صادق]] علیهما السلام فرمود: [[تقوا|تقوای]] الهی را رعایت کنید و [[عدالت]] را اجرا کنید، زیرا شما خودتان از کسانی که عدالت را اجرا نمیکنند عیبجویی میکنید.<ref>
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْدِلُوا فَإِنَّکمْ تَعِیبُونَ عَلَی قَوْمٍ لَا یعْدِلُونَ(کافی، ج ۲، ص ۱۴۷؛ وسائلالشیعة، ج ۱۵، ص ۲۹۳؛ بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۳۸)</ref>
|