عملگرایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Mahmoodi-rm (بحث | مشارکتها) |
جز تمیزکاری با استفاده از AWB |
||
خط ۱:
'''پراگماتیسم''' یا '''کنش گرائی'''، نیز '''انجامگرایی''' یا '''انجامپذیرگرایی''' و یا '''کاربردگرایی'''، {{انگلیسی|pragmatism}}، به معنی فلسفه اصالت عمل است؛ ولی در سیاست بیشتر [[واقعگرایی (فلسفه)|واقعگرایی]] و [[مصلحتگرایی]] معنی میدهد.<ref>فرهنگ جامع سیاسی، سرواژهٔ «پراگماتیسم».</ref>
پراگماتیسم روشی در فلسفه است که با اعتراف به غیرممکن بودن اثبات بعضی مسائل، آنها را با توجّه به کاربردشان در زندگی انسان میپذیرد. طرفداران این شیوه، خود را عملگرا و [[تسامح|متسامح]] میدانند. مخالفان، این گروه را [[میانهرو]] (یا [[محافظهکار]]) میخوانند.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=پراگماتیسم&SSOReturnPage=Check&Rand=0| عنوان = پراگماتیسم| تاریخ بازدید = ۴ دی ۱۳۸۸| تاریخ = | ناشر = دانشنامهٔ رشد | زبان = فارسی}}</ref> از دیدگاه پراگماتیسم، کلیه تصورات، مفاهیم، قضاوتها و نظرات ما قواعدی برای «رفتار» (پراگمای) ما هستند، اما «حقیقت» آنها تنها در سودمندی عملی آنها برای زندگی ما نهفته است. از دیدگاه پراگماتیسم، معیار حقیقت، عبارت است از سودمندی، فایده، نتیجه و نه انطباق با واقعیت عینی. در واقع حقیقت هر چیز بوسیله نتیجه نهائی آن اثبات میشود.<ref>دائرةالمعارف روشنگری، سرواژهٔ «پراگماتیسم».</ref>
خط ۱۹:
== فلسفه پراگماتیسم ==
واژه پراگماتیسم مشتق از لفظ یونانی (pragma) و به معنی عمل است. این واژه اول بار توسط [[چارلز سندرز پرس]] (Charles sanders pierce)، [[منطق]] دان آمریکائی به کار برده شد. مقصود او از به کاربردن این واژه، روشی برای حل کردن و ارزشیابی مسائل عقلی بود.
اما به تدریج معنای پراگماتیسم تغییر کرد.
خط ۲۵:
[[حقیقت]]، چیزی است که از دیدگاه انسان، خوب باشد. به سخن دیگر، پراگماتیسم یعنی اینکه درباره هر [[نظریه]] یا آموزهای باید بر پایه نتایجی که از آن به دست میآید، داوری کرد. به نظر پراگماتیستها، اگر عقیدهای به نتیجه خوب و کار آمد برای انسان بینجامد، باید آن را حقیقی قلمداد کرد. حقیقت چیزی نیست که مستقل و مجرد از انسان وجود داشته باشد.
تا قبل از این، نظریه اصلی و رایج درباره حقیقت این بود که حقیقت امری است جدا از انسان؛ چه کسی آن را بشناسد، چه نشناسد.
اما پراگماتیسم قائل به این شد که [[حقیقت]] امر جدایی از [[انسان]] نیست؛ بلکه تنها دلیل برای اینکه یک نظر درست و حقیقی است و یک نظر، باطل و خطا، این است که اولی در عمل به درد انسان بخورد و برای او کارآمد و موثر باشد و دیگری چنین نباشد. به این ترتیب، معنای صدق قضیه در پراگماتیسم تغییر یافت. صدق هر گزاره، فقط توسط نتایج عملی آن سنجیده میشود نه در مقایسه با واقعیت خارجی. یک فکر یا عقیده تا وقتی که فقط عقیدهاست، به خودی خود نه صحیح است و نه غلط؛ بلکه فقط در جریان آزمایش و کاربرد عملی آن است که برحسب نتایجی که از آن نظر گرفته میشود، صادق یا کاذب میشود.
|