حزب دموکرات (ایالات متحده آمریکا): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amirzeinaali (بحث | مشارکتها) |
جز v1.39b - Fixed using ویکیپدیا:ویکیپروژه تصحیح ویکیپدیا (عدم رعایت سلسله مراتب در زیربخشها) برچسب: WPCleaner |
||
خط ۵۱:
[[پرونده:Andrew jackson head.jpg|بندانگشتی|upright|به طور کلی [[اندرو جکسون]] به عنوان اولین [[رئیس جمهور ایالات متحده|رئیس جمهور دموکرات ایالات متحده]] مطرح میشود.]]
سنگ بنای حزب دموکرات درسال ۱۷۹۲ گذاشته شد. دراین سال [[توماس جفرسون]] یک انجمن حزبی (Caucus) در [[کنگره ایالات متحده آمریکا|کنگره]] تشکیل داد که وظیفه آن دفاع از «[[منشور حقوق]]» (Bill of Rights) بود.
حزب جمهوریخواهان دموکراتیک (حزب دموکرات بعدی) از همان ابتدا با استقبال [[ایالتهای جنوبی]] روبرو گشت و این منطقه تا سالیان طولانی دژ تسخیر ناپذیر جانشیان جفرسون به شمار میآمد. در [[انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا]] سال ۱۸۰۰ توماس جفرسون که در حکومت ۴ ساله [[جان آدامز]] فدرالیست، سمت [[معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا|معاون ریاست جمهوری]] را بر عهده داشت، به پیروزی دست یافت بدین ترتیب دوران طلایی حکومت جمهوریخواهان دموکرات آغاز گشت. این دوران تقریباً ۶۰ سال، به استثناء چند مقطع کوتاه، تا تأسیس حزب جمهوریخواه در دهه ۱۸۵۰ ادامه یافت. دراین مدت ۹ رئیس جمهور از ۱۲ رئیس جمهور، از حزب جمهوریخواه دموکراتیک و جانشین آن حزب دموکرات برگزیده شدند و مجموعاً ۴۸ سال نامزدهای این حزب در کاخ سفید حکومت کردند.
خط ۵۸:
بیشتر طرفداران این حزب چهرههای آکادمیک هستند. بیشتر اساتیدی که در رشته علوم انسانی و علوم اجتماعی فعالیت میکنند دارای تمایلات لیبرال هستند و اساتید حوزه تجارت تمایلات محافظهکارانه دارند. همچنین جوانان به خاطر باورهای لیبرال بیشتر جذب این حزب میشوند.
[[پرونده:2008 Wash State Democratic Caucus 03.jpg|بندانگشتی|250px|یک گردهمایی Caucus این حزب]]
انتخابات سال ۱۸۲۴ فصل جدیدی را در تاریخ [[احزاب ایالات متحده]] بهدنبال آورد. در این انتخابات و در غیاب حزب فدرالیست، ۴ تن از شخصیتهای برجسته حزب جمهوریخواه دموکراتیک خود را نامزد پست [[ریاست جمهوری]] کردند.
خط ۷۰:
بروز [[جنگ داخلی آمریکا]] میان طرفداران الغای برده داری و هواداران نظام برده داری در سال ۱۸۶۰ برای حزب دموکرات فاجعه آفرید. این حزب به همراه ایالتهای جنوبی از شمالیهای جمهوریخواه به سختی شکست خورد و برای چند دهه به یک نیروی سیاسی درجه دوم تبدیل شد.
درآستانه قرن بیستم، دموکراتها به تدریج از لاک دفاعی خود در ایالتهای سابقاً برده دار جنوبی خارج شده و گروههای اجتماعی جدیدی را به سوی خود جلب کردند. علاوه بر مهاجرین جدید، کارگران و اعضای اتحادیههای کارگری درطول همین سالها به حزب دموکرات پیوستند. توجه به زندگی فلاکت بار کارگران علاوه بر اینکه پشتوانه قدرتمندی برای دموکراتها به ارمغان آورد، این امکان را برای جنوبیهای شکست خورده در جنگ داخلی فراهم کرد که از سرمایه داران شمالی انتقام بگیرند.
انتخابات عمومی سال ۱۹۱۲، دموکراتها را بار دیگر به قدرت بازگرداند. [[وودرو ویلسون]] نامزد حزب دموکرات با شعار بهبود شرایط زندگی و مبارزه با سرمایه داران بزرگ وارد میدان شد و توانست با یک پیروزی قاطع رقبای خود را شکست دهد.
خط ۷۶:
اما شرایط در دوره دوم ریاست جمهوری ویلسون بسیار تغییر کرد. وی هنگامی مجدداً به [[کاخ سفید]] راه یافت که در اروپا، جنگ میان دولتهای بزرگ شعلهور بود و ملت آمریکا با نگرانی تحولات جنگی اروپا را دنبال میکرد. ویلسون در جریان مبارزات انتخاباتی خود بارها قول داده بود که ایالات متحده را از جنگ اروپا دور نگه دارد و تلاش نماید صلح عادلانهای را در این قاره برقرار سازد. لیکن تحولات پرشتاب بعدی، خلاف وعدههای ویلسون را ثابت کرد. وی که در ژانویه ۱۹۱۷ از برابری کلیه ملل، آزادی دریاها، تحدید تسلیحاتی و تشکیل سازمان '''«اتحاد به منظور صلح»''' سخن به میان آورده بود در مارس همان سال با حمله مداوم زیر دریاییهای آلمانی به کشتیهای تجاری آمریکایی مواجه گشت. این کشتیها نیازهای جنگی و تدارکاتی ارتش [[بریتانیا]] و [[فرانسه]] را به جبهه جنگ اروپا منتقل میکردند. با حمله آلمانیها به کشتیهای آمریکایی، سرانجام ورود ایالات متحده آمریکا به [[جنگ جهانی اول]] اجتناب ناپذیر شد و با اعلان جنگ [[کنگره ایالات متحده آمریکا]] علیه [[آلمان]] در ۶ آوریل۱۹۱۷ ایالات متحده وارد جنگ جهانی اول شد. این تصمیم بعدها به شکست دموکراتها در انتخابات سال ۱۹۲۰ منجر شد.
در فاصله شکست دموکراتها در انتخابات سال ۱۹۲۰ تا پیروزی [[فرانکلین روزولت]] در سال ۱۹۳۲، جمهوریخواهان قدرت را در کنگره و کاخ سفید در اختیار گرفتند و برنامههای محافظهکارانه خود را به اجرا در آوردند. هاردینگ کولینگ و هوور با کنار گذاشتن برنامههای اجتماعی دموکراتها، عدم دخالت دولت در اقتصاد را سرلوحه برنامههای خود قراردادند؛ بنابراین هنگامی که روز سهشنبه سیاه در ۲۹ اکتبر ۱۹۲۹ از راه رسید و وخیمترین [[بحران اقتصادی]] را با خود به همراه آورده جمهویخواهان از یافتن راه حلی برای خروج از بحران ناکام ماندند. بهدنبال آن، ورشکستگی صدها بانک و کارخانه، از بین رفتن پس انداز شهروندان و بیکاری، فقر و گرسنگی از راه رسید بدون آنکه دولت بتواند از سقوط اقتصاد جلوگیری به عمل آورد. در چنین شرایط وخیم اقتصادی، حزب دموکرات با فرانکین روزولت به میدان آمد و با طرح [[نیودیل]] New Deal در انتخابات سال ۱۹۳۲ به پیروزی رسید.
خط ۸۳:
در دوره ریاست جمهوری [[هری ترومن]] که از سال ۱۹۴۵ جانشین روزولت شد و در انتخابات ۱۹۴۸ از جانب مردم برگزیده شد، ۲ رویداد مهم و حساس داخلی روی داد. برای نخستین بار در تاریخ ایالات متحده، کنگره از دست رئیس جمهور خارج شد و سیستم حکومتی دو حزبی در آن سال بوجود آمد. مهمتر از آن، تعارض و کشمکش میان دو حزب حاکم بر کاخسفید و کنگره به اندازه دوران پس از جنگ جهانی دوم عمیق و طولانی نبود.
۲ دوره ریاست جمهوری [[دوایت آیزنهاور]] از راهیابی دموکراتها به کاخ سفید جلوگیری بعمل آورد. اما در انتخابات سال ۱۹۶۰ که نشانههای تغییر در جامعه ایالات متحده آمریکا به خوبی نمایانگر بود، دموکراتها یکبار دیگر به پیروزی دست یافتند. [[جان اف کندی]] نامزد حزب دموکرات با فاصله اندکی [[ریچارد نیکسون]] جمهوریخواه را شکست داد و به عنوان جوانترین [[رئیس جمهور ایالات متحده]] با ۴۳ سال سن به کاخسفید راه یافت. وی برخلاف کلیه روسای جمهور این کشور کاتولیک بود و پیروزی وی، به تسلط مطلق جامعه پروتستان بر زندگی سیاسی آمریکا پایان داد. وی برنامههای اجتماعی گستردهای را به کنگره ارائه کرد که اکثراً از سوی نمایندگان محافظه کار هر دو حزب جمهوریخواه ودموکرات رد شد. کندی همچنین گامهایی برای رفع تبعیض نژادی در ایالتهای جنوبی به مرحله اجرا گذاشت. این برنامهها پس از ترور وی در دالاس و توسط [[لیندون جانسون]] ادامه یافت.
با ترور کندی در سال ۱۹۶۳، لیندون جانسون معاون وی، مسئولیت ریاست جمهوری را بر عهده گرفت و توانست با پیروزی در انتخابات ۱۹۶۴ یک دوره دیگر در کاخ سفید بماند. وی با شعار «[[جامعه بزرگ]]» (Great Society) و با هدف رفع فقر، گرسنگی و تبعیض پا به عرصه انتخابات سال ۱۹۶۴ گذاشت.
با پایان یافتن دهه ۱۹۶۰، دیدگاه ملت آمریکا در قبال دولتمردان دموکرات تعییر یافت و انگیزه برای انتخاب فرد جدید با شعارهای جدید روز به روز بیشتر قوت گرفت. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۶۸ ریچارد نیکسون از حزب جمهوریخواه به عنوان مردی با ایدههای جدید راهی کاخ سفید شد. وی و جانشینش [[جرالد فورد]] به مدت ۸ سال، دموکراتها را از کاخ سفید دور نگه داشتند تا اینکه [[رسوایی واترگیت]] و شکست تحقیر آمیز [[ارتش آمریکا]] در ویتنام یکبار دیگر افکار عمومی را برای یک رئیس جمهور دموکرات مهیا ساخت. [[جیمی کارتر]] با هدف پیشبرد دولت رفاهی و تأکید بر مسائل اخلاقی و حقوق بشر در سال ۱۹۷۶ به پیروزی رسید. وی بلافاصله پس از ورود به کاخ سفید علیرغم مخالفت [[محافظه کاران]] کنگره، اصلاحات اجتماعی خود را ارائه نمود. کارتر با افزایش مالیاتها به جنگ کسری بودجه رفت و در برنامههای انرژی ایالات متحده تجدید نظر کرد. در عرصه سیاست خارجی کارتر از یکسو با برپایی کنفرانس کمپ دیوید و صلح میان مصر و اسرائیل به یک دستاورد بزرگ در بحران خاورمیانه و جلب نظر گروههای یهودی داخل آمریکا نایل شد و از سوی دیگر دولت وی به دلیل به گروگان گرفته شدن ۵۲ دیپلمات این کشور در تهران فلج گردید.
گروگانگیری در تهران، ۴۴۴ روز طول کشید و تنها زمانی پایان یافت که کارتر در پی شکست از ریگان کاخ سفید را ترک کرده بود. این ماجرا که پس از شکست در [[جنگ ویتنام]] بزرگترین ضربه را به روحیه ملت آمریکا وارد ساخت، یک سال آخر ریاست جمهوری کارتر را کاملاً تحتالشعاع خود قرار داد.
هنگامی که عملیات نجات گروگانها در طبس شکست خورد این ماجرا به یک رسوایی کامل بدل گشت. ناکامی در عرصه بینالمللی شکست کارتر و دموکراتها را در انتخابات ۱۹۸۰ به دنبال آورد و این حزب را به مدت ۱۲ سال از کاخ سفید دور نگه داشت. تا اینکه در سال ۱۹۹۲ [[بیل کلینتون]] رهبری دموکراتهای جوان و لیبرال مسلک را به عهده گرفت و توانست برای ۸ سال و تا پایان قرن بیستم اداره کشور را در دست گیرد.
|