افسانه سه برادر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: بنبانگذار⟸بنیانگذار، فاصلة⟸فاصله، موردپسند⟸مورد پسند، نکتة⟸نکته، نفود⟸نفوذ، افسانة⟸افسانه
خط ۶۰:
وقتی سه برادر پیمان برادری می‌بستند، کشور به دو قلمرو تقسیم شده بود. سائو سائو، در شمال، قلمرو «وی» را تأسیس کرده بود و سون چوآن در جنوب قلمرو «وو» را شکل داده بود. سه برادر، توانستند با کمک مشاوری به نام [[ژوگه لیانگ]] یا چکاکومینگ، یک قلمرو جدید به نام «شو» در غرب چین تأسیس کنند. لیو بی، فرمانروای قلمرو شو بود و برادرانش ژنرالهای ارتش او بودند. دشمن اصلی، سائوسائو بود که لیو بی چندین بار با سون چوآن علیه او متحد شد. قلمرو شو از نظر وسعت، کوچکترینِ این سه قلمرو بود، ولی به خاطر شجاعت سربازان، کاردانی فرماندهان، و نقشه‌های جنگی فوق العادهٔ وزیرش، قدرتمندترینِ این قلمروها هم بود. چیزی که این دوره از تاریخ چین را آنقدر برجسته کرده، ماجرای جنگ‌هایی است که بین سه قلمرو پیش آمد و امروزه هر کدام از آنها به عنوان نمونه‌هایی از هنر استراتژی و تاکتیک، مشهور است. بزرگترین و معروفترین این نبردها، نبرد «پرتگاه سرخ» در کنارهٔ [[رود زرد]] بود که آخر سر با آتش گرفتن ناوگان کشتی‌های سائوسائو، لشکر یک میلیون نفری او از لشکر ۱۶۰ هزار نفری لیو بی و سون چوآن شکست خورد. معمولاً یک پای ثابت تمام این ماجراها، ژوگه لیانگ خردمند است. یکی از مشهورترین ماجراهای او، «ترفند شهرِ خالی» است. یک بار خبر رسید که نیروهای سائوسائو دارند به یکی از شهرهای قلمرو شو حمله می‌کنند و غافلگیرانه تا نزدیک شهر هم آمده‌اند. شهر هم نیروی دفاعی کافی نداشت. ژوگه لیانگ ابتدا به بقیه آرامش داد. بعد به همان تعداد کم سربازان، دستور داد لباس مردم عادی بپوشند و در اطراف دروازه به [[کسب و کار]] و رفت‌وآمد مشغول شوند. خودش هم چنگ به دست گرفت و بالای دیوار دروازه رفت و نشست به نواختن یک قطعهٔ شاد. فرمانده دشمن، وقتی از پیشقراولانش شنید که ژوگه لیانگ با خیال راحت دارد ساز می‌نوازد و مردم هم کار عادی خودشان را می‌کنند، مطمئن شد که نقشه‌ای در کار است. زیرا همه می‌دانستند که ژوگه لیانگ مرد محتاطی است و تا از تمام جوانب کار مطمئن نباشد، دست به اقدامی نمی‌زند. او هم ترسید و به سپاهیانش گفت: «ژوگه لیانگ دامی برای ما پهن کرده که فقط خدا می‌داند چقدر خطرناک است. اگر جانتان را دوست دارید، همین الان فرار کنید.» به ژوگه لیانگ برای همین کارهایش «اژدهای خفته» لقب داده بودند.
 
اهمیت عصر سه قلمرو و داستان سه برادر، اما فقط در این جنگ‌ها نیست. درست است که این جنگ‌ها، توسط مردانی شجاع و باهوش پیش می‌رفت و ماجراهایی جذاب و به خاطر ماندنی داشتند، اما جنگ در افسانةافسانه سه برادر، ماجرای اصلی نیست. جنگ تنها محملی است برای بروز آن نکتةنکته اصلی. زمینه‌ای برای بروز آن حقیقت ناب. در افسانةافسانه سه برادر، چیزهای زیادی است که شایستگی معرفی به عنوان نکتةنکته اصلی و راز جذابیت را دارد: چیزهایی مثل رفاقت‌های ناب سه برادر که حاضرند برای هم بمیرند، مثل احترامی که دشمنان برای یکدیگر قائلند، مثل آن جایی که گوآن یو به پاس [[مهمان نوازی]]، به دشمنش سائوسائو اجازه می‌دهد برود، مثل آن احترام و تواضعی که لیو بی برای متقاعد کردن ژوگه لیانگ خرج می‌کند و چندین بار به دیار او می‌رود، مثل... اما باز می‌توان گفت که نکتةنکته اصلی چیز دیگری است، راز اصلی افسانه سه برادر، به رخ کشیدن یک حماسه است. حماسه‌ای که [[جهان امروز]]، سخت خالی از آن است و سخت محتاج به آن.
 
== شخصیت‌ها ==
خط ۶۸:
* [[جوگه لیانگ]]، ملقب به کونگ مینگ (اژدهای خفته)، مشاور لیو بی
* شو لینگ، همسر لیو بی
* [[سائو سائو]]، ملقب به منگ دی، نخست وزیر سلسله هان و بنبانگذاربنیانگذار پادشاهی وی
* شو شو، مشاور سائو سائو
* شیاهو دون، ژنرال ارتش سائو سائو
خط ۷۶:
* دیائو چن، یکی از چهار زیباروی افسانه‌ای چین
* امپراتور شیان، آخرین امپراتور [[دودمان هان|سلسله هان]] و تحت نفوذ جنگ‌سالار دونگ جو
* دونگ جو، از جنگ‌سالاران ستمگر [[دودمان هان]] که بر امپراتور شیان جوان نفودنفوذ کامل داشت و به دست پسرخواندهٔ خود لو بو کشته شد.
 
== سازندگان و عروسک‌گردان‌ها ==
کارتون «افسانه سه برادر» یا آنطور که در عنوان اصلی اش است، «افسانهٔ سه قلمرو»، زاییده خلاقیت ژاپنی، از یک داستان چینی است؛ و جالب آنکه تمام کسانی که این افسانه را روایت کرده‌اند، غیرچینی بوده‌اند. نخست، لو گوآن ژونگ (۱۳۳۰ تا ۱۴۰۰م) تایوانی بود که افسانه‌های پراکنده در میان مردم را جمع کرد و کتابی از مجموع آنها نوشت که گفته می‌شود یکی از چهار رمان کلاسیک چین است. این رمان را در قرن جدید، فیلمسازان متعددی به فیلم و کارتون تبدیل کردند که از میان ۱۲ برگردان سینمایی و تلویزیونی آن، تنها یکی متعلق به خود چینی‌ها است و بقیه را [[ژاپنی‌ها]] ساخته‌اند. عروسک‌های کارتونی آن را هم ژاپنی‌ها ساخته‌اند. همین‌طور [[بازی‌های کامپیوتری]] الهام گرفته از این افسانه، محصول ژاپن است. معمولاً این رمان و فیلم‌ها، کارتون‌ها، بازی‌ها و عروسک ها را با اسم ژاپنی آنها، «سانگوکوشی»(Sangokushi) می‌شناسند که تلفظ ژاپنی یک عبارت چینی به معنی «وقایع نگاری سه قلمرو» است. از سانگوکوشی‌های معروف، دو انیمیشن هم هست. اولی نسخهٔ عروسکی داستان است که در خود چین، محبوبیت زیادی دارد و عروسک‌های ساخته شده از روی آن، طرفداران بسیار دارد.
 
این در فاصلةفاصله سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۴ به سفارش تلویزیون دولتی ژاپن ساخته شد. کارگردان این مجموعه، یکی از بزرگترین عروسک گردانهای ژاپنی، کیهاچیرو کاواموتو (Kihachiro Kawamoto) است. کاواموتو (متولد ۱۹۲۵)، یکی از شاگردان یرژی ترانکای بزرگ است و اکثر کارهای عروسکی ژاپنی که در [[تلویزیون ایران]] به نمایش درآمده‌اند متعلق به کاواموتوست. کاواموتو تمام کارهایش از جمله افسانهٔ سه برادر را به طریقهٔ stop-motion ساخته و در این روش، شهرتی جهانی دارد. نسخهٔ کارتونی سه برادر را هم یک همشهری کاواموتو ساخته است. میتسوترو یوکویاما (Mitsuteru yokoyama)، انیماتوری که با کارتون «سالی جادوگر (Sally, the witch)» در جهان شهرت دارد، این کارتون را در سال ۱۹۹۱ ساخت. سفارش کارتون، از کمپانی انیمیشن Toei بود (که بعدها کارتون «دیجیمون» را ساخت) یوکویاما (۱۹۲۴ تا ۲۰۰۴) برای این سریال کارتونی ۴۷ قسمتی، جایزهٔ خلاقیت را از انجمن انیماتورهای ژاپن گرفت. این کارتون (برخلاف نسخهٔ عروسکی) در آمریکا طرفداران زیادی پیدا کرد و برعکس در چین چندان موردپسندمورد پسند و قبول مردم واقع نشد. مردم چین معتقدند این کارتون، اسطوره را در حد یک داستان کودکان پایین آورده.
 
{| class="wikitable" width="80%"