اسطورهشناسی یونانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←منابع ادبی |
|||
خط ۱:
[[پرونده: Zeus Otricoli Pio-Clementino Inv257.jpg|بندانگشتی|مجسمه نیمتنه [[زئوس]]، در [[اورتیکولی]] (سالا روتوندا، [[موزههای واتیکان|موزه سلمنتیو]]، [[موزههای واتیکان|واتیکان]])]]
'''اساطیر یونانی''' بدنه [[اسطورهشناسی|اساطیر]] و آموزههایی است که به [[یونان باستان]] مرتبط میباشد،
اساطیر یونانی به صراحت و به طور گسترده در مجموعهای از داستانها و به طور ضمنی در آثار هنری یونانی مانند گلدانهای نقاشی و هدایای وتیو نمود یافته است. اسطورههای یونانی میکوشند
یافتههای باستانشناسی منبع اصلی جزئیات
== منابع ==
در درجه اول، امروزه اسطورههای یونانی از [[ادبیات یونانی]] و تضمینهای روی رسانههای مربوط به دوران [[هنر هندسی|هندسی]] از
=== منابع ادبی ===
تقریباً در جایجای ادبیات یونان، داستانهای اساطیری نقشی مهم ایفا میکنند. با این وجود، تنها کتاب راهنمای عمومی اسطورهشناسی که از روزگار یونان باستان نجات یافته است، کتابخانه پسئودو-آپولودروس میباشد. این کار تلاش میکند تا داستانهای متناقض شاعران را وفق دهند و خلاصهای از اسطورهشناسی یونانی و افسانههای قهرمانی را فراهم کنند.<ref name="Hard1">R. Hard, ''The Routledge Handbook of Greek Mythology'', 1</ref> [[آپولودور]] در ۱۸۰ تا ۱۲۵ قبل از میلاد زندگی میکرد، و
[[پرونده: Gustave Moreau Prometheus.jpg|بندانگشتی|[[پرومته]] (۱۸۶۸ از [[گوستا مورو]]). اسطوره پروتمه در ابتدا به دست هزیود معروف شد و بعداً پایه سه نمایشنامه تراژیکاز آثار [[ایسخولوس]] را تشکیل داد، که نامهایشان عبارتند از [[پرومته در بند]]، [[پرومته آزاد]] و [[و پرومته، خدای آتش]].]]
در میان قدیمیترین منابع ادبی، دو شعر حماسی [[هومر]]، ایلیاد و ادیسه قرار دارند. سایر شعرا، چرخه حماسی را تکمیل کردند، اما این اشعار بعدی و کوتاهتر، اکنون تقریباً به طور کامل از بین رفتهاند. «سرودهای هومری» برخلاف نام ظاهری، هیچ ارتباطی با اشعار هومر ندارند. آنها سرودهایی از بخشهای اول [[شعر غنایی|عصر غنایی]] اند.<ref name="Miles7">Miles, ''Classical Mythology in English Literature'', 7</ref> [[هزیود]]، که احتمالاً با هومر همدوره بود، در کتاب [[تئوگونیا]] (ریشه خدایان) شرحی کامل از اولین اساطیر یونانی را ارائه میکند، که با ایجاد جهان در ارتباط است؛ مثلاً ریشه خدایان، [[تایتان (اساطیر یونان)|تایتانها]] و [[غول|غولها]]؛ همانند ساخت شجرهنامهها، داستانهایی ملی، و اساطیر علتی. هزیود در کتاب [[کارها و روزها]] که آموزشی
شعرای غنایی اغلب موضوعشان را از اساطیر میگیرند، اما درونمایه آنها کمتر شکل داستانی دارد. شعرای بزمسرای یونانی مانند [[پیندار]]، [[باکچیلیدس]]، [[سیمونیدس]] و شعرای روستایی مانند [[تئوکریتوس]]، و [[بیون]] به برخی حوادث اسطورهای اشاره داشتهاند.<ref name="Klatt-Brazouskixii">Klatt-Brazouski, ''Ancient Greek nad Roman Mythology'', xii</ref> به علاوه، اسطوره مرکز [[تئاتر یونان باستان]] بود. نمایشنامه نویسانی مانند [[آیسخولوس]]، [[سوفوکل]] و [[اوریپید]]، بسیاری از قطعههای خود را از اساطیر عصر قهرمانان و جنگ تروآ اقتباس کردهاند. بسیاری از این داستانهای تراژیک بزرگ (مانند [[آگاممنون]]، و فرزندانش [[ادیپ]]، [[یاسون]]، [[مدئا]] و غیره) شکل کلاسیک خود را در این تراژدیها به دست آوردند. نمایشنامه کمدی نویس یونانی، [[آریستوفان]]، نیز در نمایشنامههای [[پرندگان (نمایشنامه)|پرندگان]] و [[غوکان]]، از اساطیر یونان استفاده کرده است.<ref name="Miles8">Miles, ''Classical Mythology in English Literature'', 8</ref>
تاریخنگارانی مانند [[هرودوت]] و [[دیودور سیسیلی]]، و جغرافیدانانی چون [[پوسانیاس (جغرافیدان)|پوسانیاس]] و [[استرابون]]، که در سراسر جهان یونان سفر کردند و داستانهایی را که میشنیدند یادداشت نمودند، بسیاری از اساطیر و افسانههای محلی را جمعآوری کردند که کمتر جایگزینی را دارا میباشند.<ref name="Klatt-Brazouskixii" /> به ویژه هرودوت، سنتهای متنوع عصر خود را جستجو کرد و ریشههای تاریخی و اسطورهای را در تقابل یونان با شرق کشف نمود.<ref>P. Cartledge, ''The Spartans'', 60, and ''The Greeks'', 22</ref> او تلاش کرد تا ریشهها و ترکیب مفاهیم فرهنگی مختلف را با هم تطبیق دهد.
شعرای [[عصر هلنیستی]] و [[روم باستان|رومی]]، در درجه اول به عنوان ادبیات خلق اثر میکردند نه عملی مذهبی. با این وجود، این شامل جزئیات بسیار مهمی میباشد که ممکن است از دست بروند. این طبقهبندی شامل کارهای زیر میباشد.
خط ۲۸:
برخی از نثر نویسانی که در همان دوران به اساطیر یونانی اشاره داشتند عبارتند از [[آپولیوس]]، [[پترونیوس]]، [[لولیانیوس]] و [[هلیودروس]]. دو منبع غیر شعری مهم دیگر عبارتند از «فابولئا» و [[آسترونومیکا]] از نویسنده رومی به سبک [[هیگینوس]]، «تصورات» [[فیلوستراتوس از لمنوس|فیلوسترادوس پیر]] و [[فیلوسترادوس جوان]]، و «توصیفات» [[کالیستراتوس]].
در نهایت نویسندگان [[امپراطوری روم شرقی|بیزانسی]] یونانی جزئیات مهمی از اساطیر را فراهم آوردند که بیشتر آنها به آثاری یونانی مربوط میشود که امروزه از بین رفتهاند. این نگهدارندگان اساطیر عبارتند از [[آرنوبیوس]]، [[هسیچیوس]]، نویسنده [[سودا (کتاب)|کتاب سودا]]، [[جان تزتزس]]، و [[ائوستاتیوس]]. اینها اغلب با
=== منابع باستانشناسی ===
[[پرونده: RomanVirgilFolio014rVergilPortrait.jpg|بندانگشتی|[[ویرژیل]]، شاعر رومی، اینجا در یک نسخه خطی مربوط به قرن پنجم نمایش داده شده است، این تصویر جزئیاتی از اساطیر یونانی را که در بسیاری از آثار ویرژیل آمده است، نشان میدهد.]]
کشف [[تمدن میسنی]]، به دست [[باستانشناسی|باستانشناس]] مشهور آلمانی، [[هاینریش شلیمان]] در سده ۱۹ام میلادی، و کشف [[مینوسیها|تمدن مینوسی]] در [[کرت]] به دست [[آرتور ایوانس]]، باستانشناس بریتانیایی، در سده ۲۰ام، به توصیف بسیاری از حماسههای هومر کمک کرد و گواهی باستانشناسی برای بسیاری از جزئیات اسطورهای
طراحیهای هندسی روی مصنوعات سفالی مربوط به سده ۸ام قبل از میلاد، صحنههایی از ماجراهای هرکول و وقایع جنگ تروآ را نشان میدهند.<ref name="Br" /> این نمایش بصری اسطورهها به دو دلیل اهمیت دارد. اولاً، بسیاری از اساطیر یونانی، قبل از منابع ادبی، بر روی گلدانها نقش شدهاند: از دوازده خوانی که هرکول گذرانده است، تنها ماجرای [[سربروس]] در متون ادبی معاصر قید شده است.<ref name="HomerIliad366-369">Homer, ''Iliad'', 8. An epic poem about the Battle of Troy. [http://archive.is/20120526194909/http://www.perseus.tufts.edu/cgi-bin//ptext?doc=Perseus:text:1999.01.0134&layout=&loc=8.366 366–369]</ref> ثانیاً، گاهی اوقات منابع بصری اسطورهها یا صحنههایی اسطورهای را نشان میدهند که در هیچ منبع ادبی موجودی بیان نشده است. در برخی شرایط، اولین نمایش یک اسطوره در هنر هندسی، چندین قرن، قبلتر اولین نمایش آن در متون ادبی اتفاق افتاده است.<ref name="Graf200" /> در دوران باستان (
به طور کلی میتوان گفت اصلیترین منابعی که اسطورههای یونانی را معرفی میکنند، عبارتند از:
خط ۴۳:
دو: کارها و روزها اثر هزیود که با برادر خویش برای مردهریگ پدر ستیز داشتند. پدر هزیود از آسیای کوچک بازگشته و در بئوشیه، جایگاه شعر حماسی، اسکان یافته بود. اشعار اسطورهای نسبنامهٔ خدایان یا [[تئوگونیا|تئوگونی]] را از هزیود میدانند، امّا به نظر میرسد که این اثر از کارهای یکی از اعقاب وی و کسی است که از اشعار هزیود متأثر بوده و در آغاز سده ششم ق. م این اثر را پرداخت کرده است.
سه: قصاید پیروزی اثر [[پیندار]]
چهار: آثار تراژدینویسان سده پنجم قبل از میلاد از قبیل آثار [[آشیلوس|آیسخولوس]]، [[سوفوکلس]] و [[اوریپیدس]] متأثر از مآخذ پیشین و
پنج: تنظیم اساطیر به شکل شجرهنامه از آغاز سده ششم ق. م و از آسیای کوچک آغاز شد و این کار توسط فرهیختگان [[اسکندریه]] رواج یافت. در این مسیر با فتح مصر به دست [[اسکندر مقدونی]] فاتحان در سرزمین بیگانه از خاستگاههای خود سخن میگویند و این کاربا تقلید آثار تمثیلی اَپولونیوس رودیوس<ref>«Apollonius of Rhodes»</ref> و کالیماخوس انجام میگیرد و این کاربرد تمثیلی اسطوره که با کار شاعران رومی و بعدها شاعران اروپائی عصر رنسانس پیوند مییابد موجب حفظ اساطیر یونان و روایتهایی است که ممکن بود فراموش شوند.
خط ۵۱:
شش: کتاب ادیبانهٔ راهنمایِ یونان اثر [[پوسانیاس (جغرافیدان)|پوسانیاس]] که در ۱۷۰ میلادی نوشته شد. پائوزانیاس در این کتاب از تاریخ اسطورهای سرزمینهایی که دیده است سخن میگوید و مطالب کتاب خود را از مطالعات جغرافیائی آتنی و اسکندریه میگیرد و این کتاب دربردارنده مراسم محلی و اسطورههایی است که با باورهای مردمی همراه است.
هفت: شجرهنامهٔ اسطورهای [[آپولودوروس]] در همین زمان تنها کتاب کاملی است که اطلاعات اسطورهای ما را کامل میکند و با این همه برخی از این روایتها متأثر از آثار تراژدیک و روایات اسکندریه و استناد بدانها با تردید انجام گیرد. ترجمههای جدید مربوط به اساطیر یونان را نیز نباید نادیده گرفت و در این زمینه میتوان از ترجمهٔ خوب ایلیاد از لانگ، لیف، و مایرس و ترجمه اودیسه از بوچر و لانگ نام برد. ترجمه همراه با تفسیر کتاب آپولودوروس توسط سِرچیمز فریزر برای کتابخانه لوئب نیز از این دست است. نظریههای فریزر در کتاب شاخهٔ زرین امروزه کاربرد چندانی ندارد امّا این اثر هنوز هم دربردارنده اطلاعات زیادی در زمینه اساطیر است. در زبان انگلیسی فرهنگ مدونی
== بررسی تاریخچه اسطورهای ==
اساطیر یونانی، در طول زمان تغییر کردهاند تا تکامل فرهنگی آنان را در خود بگنجانند، و در آن، گمانهایی آشکار و پنهان، موجب ایجاد این تغییرات شدهاند. در اشکال ادبیات اسطورهشناسی یونانی باقیمانده،
اولین ساکنین [[بالکان|شبهجزیره بالکان]]، افرادی بودند که از طریق کشاورزی امرار معاش میکردند. آنان با استفاده از [[روحباوری]]، به تکتک بخشهای طبیعت، روحی را اختصاص داده بودند. در نهایت، این روحهای مبهم شکل بشر را به خود گرفتند و به عنوان خدایان وارد اسطوره محلی شدند.<ref name="Johnson17">Albala-Johnson-Johnson, ''Understanding the Odyssey'', 17</ref> زمانی که قبایلی از شمال شبهجزیره بالکان حمله کردند، یک [[پانتئون]] جدید از خدایان را با خود آوردند که بر پایه پیروزی، قدرت، دلاوری در نبرد، و قهرمانپروری خشونتآمیز بنا نهاده شده بود. سایر خدایان جهان کشاورزی، با آمدن خدایان قدرتمند مهاجمان از بین رفتند و یا به شدت مورد بیتوجهی قرار گرفتند.<ref name="Johnson18">Albala-Johnson-Johnson, ''Understanding the Odyssey'', 18</ref>
بعد از میانه دوران کهن، اسطورهها
دستاورد شعر حماسی، ایجاد چرخههای داستانی و درنتیجه توسعه یک حس تازه بیان وقایع اسطورهای با ترتیب زمانی بود. درنتیجه اساطیر یونانی به عنوان بخشی مهم، در توسعه جهان و انسان گسترش یافت.<ref name="Dowden11">K. Dowden, ''The Uses of Greek Mythology'', 11</ref> به دلیل وجود تناقضاتی در داستانها تهیه یک بازه زمانی مطلق
# اساطیر نخستین یا دوره خدایان (در تئوگونیا "تولد خدایان"): اساطیری
# دورهای که خدایان و انسانها (که فانی بودند) با آزادی مخلوط بودند: داستانهای اولین تعاملات بین خدایان، [[نیمهخدا|نیمهخدایان]] و انسانهای فانی.
# دوره قهرمانان، جایی که فعالیتها بسیار محدودتر شده بودند. آخرین و برجستهترین افسانههای قهرمانی، داستان جنگ تروآ و رویدادهای بعد از آن (برخی محققان این قسمت را دوره چهارم معرفی کردهاند) است.<ref name="Miles35">G. Miles, ''Classical Mythology in English Literature'', 35</ref>
درحالی که دوره خدایان، برای دانشجویان امروزی از جذابیت بیشتری برخوردار است، نویسندگان یونانی دوران کهن و کلاسیک علاقه بیشتری به دوره قهرمانان دارند، و بعد از پاسخ به سوالات مربوط به چگونگی ایجاد جهان، یک گاهشمار و ثبت از دستاوردهای بشری ایجاد کردهاند. برای مثال ایلیاد و ادیسه، هم در تئونوگیا و هم در سرودههای هومری، بیشتر مورد توجه قرار گرفته و محبوبتر است. تحت
=== خاستگاه جهان و خدایان ===
[[پرونده: Amor Vincet Omnia.jpg|بندانگشتی|عشق همه را فتح میکند یا [[آمور وینسینت اومنیا]]، تصویری از اروس، خدای عشق. خالق این اثر، [[کاراواجو]] میباشد که از
جنگ میان پدر و پسر، زمانی تکرار شد که کرونوس در مقابل پسرش، [[زئوس]] قرار گرفت. از آنجا که کرونوس به پدرش خیانتکرده بود، این ترس در او وجود داشت که فزرندش نیز همین کار را با او انجام دهد، لذا هر وقت رئا فرزندی به دنیا میآورد، آن را میدزدید و میخورد. رئا از این کار او متنفر گشت و زئوس را با یک حیله پنهان نمود، و به جای فرزندش، سنگی را در پتو پیچید و به خورد کرونوس داد. زمانی که زئوس به بلوغ کامل رسید، نوعی نوشیدنی
[[پرونده: Amphora birth Athena Louvre F32.jpg|بندانگشتی|یک [[آمفورا]] دارای نقاشی، که نشان میدهد، آتنا از پیشانی زئوس خارج میشود، زئوس مادر آتنا، یعنی [[متیس]]، الهه زایمان، را بلعیده بود. ایلیتویا، در سمت راست کمک میکند، این اثر به سال ۵۵۰ تا ۵۲۵ میلادی
زئوس نیز گرفتار همین نگرانی شد، و بعد از پیشگویی
کهنترین اندیشه یونانی
تصاویری که در اشعار و آثار هنری مذهبی یافت میشوند، تفسیر شده و احتمالاً، در بسیاری از اسطورهها و داستانها به غلط تفسیر شدهاند. با توجه به [[فلسفه نوافلاطونی]] و [[پاپیروس|اوراق پاپیروسی]] از زیر خاک بیرون آمده، بخش اندکی از آنها جان سالم به در بردهاند. یکی از این اوراق، به نام [[پاپیروس درونی]] اکنون ثابت میکند که دستکم از سده پنجم پیش از میلاد، اشعار خداشناسی-کیهانشناسی اورفئوس وجود داشتهاند.<ref name="BurkertBetegh">W. Burkert, ''Greek Religion'', 236{{سخ}}* G. Betegh, ''The Derveni Papyrus'', 147</ref>
اولین فلاسفهای که به دنبال خاستگاه جهان بودند، علیه مفاهیم اسطورهای محبوب که مدتها بود در یونان وجود داشت واکنش نشان دادند. برخی از این مفاهیم محبوب را میتوانم در اشعار هومر و هزیود دید. در آثار هومر، زمین یک صفحه تخت است که در رودخانه [[اوکئانوس]] شناور میباشد و بر نیمکره بالا یا آسمان که شامل خورشید، ماه و ستارگان است، تسلط دارد. خورشید (هلیوس)، مانند یک ارابهران، آسمان را طی میکند و در طول شب، در کاسهای طلایی در اطراف زمین، کشتی میراند. خورشید، زمین، آسمان، رودخانهها و بادها در دعاها و سوگندها ذکر شدهاند. شکافهای طبیعی به معنای دروازه ورود به خانه زیرزمینی هادس و اجداد او (خانه مردگان) اند.<ref name="BrAlga">{{cite encyclopedia|title=Greek Mythology|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}{{سخ}}* K. Algra, ''The Beginnings of Cosmology'', 45</ref> همواره تحت
=== گروه ایزدان یونانی ===
خط ۸۹:
بر اساس اسطورهشناسی دوران کلاسیک، بعد از سرنگونی تیتانها، گروه ایزدان ([[پانتئون]]) و [[ایزدبانو|ایزدبانوان]] برپا شد. در میان ایزدان اصلی یونان، ایزدان المپنشین بودند که بالای [[المپ|کوه المپ]] و تحت نظارت زئوس پدید آمدند. (محدودیت آنها به ۱۲ عدد، ظاهراً به ایدههای مدرن نسبت داده میشود)<ref name="Stoll8">H.W. Stoll, ''Religion and Mythology of the Greeks'', 8</ref> به جز المپ، خدایان متنوع پرستششده یونانی در اطراف، خدای نیمهانسان-نیمهبز شکل [[پان (اسطورهشناسی)|پان]]، [[نیمف]] (روحهای رودخانهها)، [[نیاد]] (که در چشمهها ساکن است)، [[دریاد]] (که روح درختان است)، [[نرئیدها]] (که ساکن دریاست)، خدایان رودخانه، [[ساتیر]]، و غیره میباشد. بهعلاوه، نیروهای تاریک جهان زیر زمین وجود داشتند که از جمله آنها [[الهههای انتقام]] اند که مجرمان را تعقیب میکنند.<ref name="BrRel">{{cite encyclopedia|title=Greek Religion|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}</ref> به افتخار پانتئونهای یونان باستان، شعرا، آوازهای هومری را ایجاد کردند (مجموعهای از سیوسه آواز).<ref name="Cashford174">J. Cashford, ''The Homeric Hymns'', vii</ref> به عقیده [[گرگوری نگی]]، آوازهای هومری بزرگتر به عنوان مقدماتی ساده، هر یک خدایی را فرا میخوانند.<ref name="Nagy54">G. Nagy, ''Greek Mythology and Poetics'', 54</ref>
در مجموعه عظیم اسطورهها و افسانههای یونانی، ایزدان ملی مردم یونان در کالبد آرمانی انسانی توصیف شدهاند. بر اساس گفتههای [[والتر بورکت]]، ویژگیهای توصیفی قائل شدن جسم انسانی برای خدایان اینست که، «خدایان یونانی انسانند، نه انتزاعی، ذهنی یا مفهومی».<ref name="Burkert182">W. Burkert, ''Greek Religion'', 182</ref> بدون در نظر گرفتن اشکال اساسی خدایان یونان باستان، آنها اغلب دارای قابلیتهای خارقالعادهای هستند؛ به طور قابل توجه، خدایان تحت
هر ایزد از سلسله خود فرود آمده است، منافعی جدا را دنبال میکند، در محدوده معینی تخصص دارد، و به وسیله شخصیتی واحد اداره میشود؛ با این وجود، این توصیفات از متون باستانی متعددی ریشه گرفتهاند، در نتیجه همواره با هم موافق نیستند. وقتی در اشعار، مناجات، یا مکاتب، به این خدایان اشاره میشود، از نامها و القاب ترکیبی در آنها استفاده میگردد، تا آنان را از خدایان مشابه خود متمایز گردانند (برای مثال آپولون موساگتس همان "[[آپولون]]، رهبر موزهاست"). از طرف دیگر، یک لقب بخش ویژهای از یک ایزد را معین میکند.
بسیاری از ایزدان به بخش معینی از زندگی مربوط میشوند. برای مثال، [[آفرودیته]]، ایزدبانوی عشق و زیبایی، [[آرس]] ایزد جنگ، [[هادس]] ایزد جهان زیر خاک، و [[آتنا]] ایزدبانوی هوش و شجاعت است.<ref name="Stoll20">H.W. Stoll, ''Religion and Mythology of the Greeks'', 20ff</ref> برخی ایزدان مانند [[آپولون]] و [[دیونیسوس]]، دارای شخصیتهای پیچیده و مخلوطی از عملکردها بودند، درحالی که دیگران، مانند [[هستیا]]، و [[هلیوس]] اندکی فراتر از تجسم شخصیتاند. اصلیترین نیایشگاههای یونان باستان، به شمار محدودی از خدایان اختصاص یافتهاند، که مربوط به مکاتب سراسری یونانی (پانهلنیک) میباشند. اما، در مناطق و روستاهای منحصر بهفرد رایج بود که مکاتب خود را به ایزدان کوچکتر اختصاص دهند. بسیاری از شهرها از افتخار در
=== دوره ایزدان و انسانهای فانی ===
خط ۱۰۶:
[[پرونده: Eleusinian hydria Antikensammlung Berlin 1984.46 n2.jpg|بندانگشتی|[[دمتر]] و [[متانیرا]]، در تصویری مربوط به سال ۳۴۰ قبل از میلاد (موزه آلتس در برلین).]]
در داستانی دیگر، بر اساس یک داستان مردمی قدیمی،<ref name="Nilsson50">M.P. Nilsson, ''Greek Popular Religion'', [http://www.sacred-texts.com/cla/gpr/gpr07.htm
=== دوره قهرمانی ===
دوره زندگی قهرمانان را [[دروه قهرمانی یونان]] گویند.<ref name="Kelsey30">F.W. Kelsey, ''An Outline of Greek and Roman Mythology'', 30</ref> اشعار حماسی، چرخههایی از داستانها را پیرامون قهرمانان رویدادهای مشخص ایجاد نموده و میان قهرمانان داستانهای مختلف ارتباط محکمی برقرار کرده است. براساس گفتههای [[کن دودن]]، «حتی یک
بعد از گسترش آیین قهرمانی، خدایان و قهرمانان قلمرویی تشکیل دادهاند و در سوگندها و مناجاتی که به آنها اشاره دارند، با یکدیگر پیوند یافتهاند.<ref name="Raffan-Barket205" /> در مقابل دوره خدایان، در دوره قهرمانان، فهرست قهرمانان هرگز شکلی ثابت و نهایی نداشته است؛ دیگر هیچ خدای بزرگی آفریده نشد، ولی قهرمانان جدید همواره میتوانستند از اترش مرده بیرون برخیزند. تفاوت مهم دیگر میان آیین قهرمانی و آیین خدایان اینست که قهرمان به مرکز هویت گروه محلی تبدیل میشود.<ref name="Raffan-Barket205" />
خط ۱۱۸:
[[پرونده: Herakles and Telephos Louvre MR219.jpg|بندانگشتی|[[هرکول]] به همراه فرزندش [[تلفوس]] ([[موزه لوور]] در پاریس).]]
برخی محققان معتقدند<ref name="Rose10">H. J. Rose, ''A Handbook of Greek Mythology'', 10</ref> در پشت اسطورهشناسی پیچیده هرکول، احتمالاً مردی واقعی وجود داشت، که شاید پهلوانی از امپراطوری [[آرگوس (شهر)|آرگوس]] بود. برخی محققان بر این اعتقادند که داستان هرکول تمثیلی از خورشید است که سالانه از ۱۲ برج آسمان عبور میکند.<ref name="Dupuis">C. F. Dupuis, ''The Origin of All Religious Worship'', 86</ref> سایرین، به اسطورههای اولیه از دیگر فرهنگها اشاره میکنند که داستان هرکول را به عنوان اقتباسی محلی از اسطورههای قهرمان نشان میدهند و به خوبی ایجاد شدهاند. طبق تصورات، هرکول فرزند زئوس و [[آلکمنه]]، نوه [[پرسئوس]] است.<ref name="BrHer">{{cite encyclopedia|title=Heracles|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}</ref> ویژگیهای خارقالعاده و منحصر به فرد او، به همراه بسیاری از موضوعات [[فولکلور]]، مواد بیشتری برای این افسانه محبوب فراهم آوردند. او به عنوان یک قربانیکننده نشانداده شده،
هرکول وارد اساطیر رومی و اتروسکی نیز شده، و فریاد هرکول
هرکول از طریق ملاقات با نیاکان رسمی پادشاهان [[دوریها]]، به بالاترین درجه اجتماعی منصوب شد. این موضوع از مهاجرت دوریها به [[پلوپونز]] معلوم میگردد. [[هولوس]]، قهرمان یک قبلیه دوری، پسر هرکول و یکی از هراکلیدایها شد (فرزندان متعدد هرکول، بهویژه فرزندان هیلوس—سایر هراکلیدایها عبارتند از [[ماکاریا]]، لاموس، [[مانتو (اسطورهشناسی)|مانتو]]، [[بیانور]]، [[تلپولموس]]، و [[تلفوس]]). این هراکلیدایها امپراطوریهای [[پلوپونز|پلوپونزی]] را که شامل [[موکنای]]، [[اسپارت]]، و [[آرگوس (شهر)|آرگوس]] بود فتح کردند، و بر اساس افسانهها، حق حکمرانی بر اجدادشان را ادعا نمودند. به برخاستن آنها برای تسلط، اغلب "تهاجم دوریهاً گویند. بعدها امپراطوران لیدی و مقدونی نیز از هراکلیدایها بودند.<ref name="BurkertHer">Herodotus, ''The Histories'', I, [http://www.sacred-texts.com/cla/hh/hh1000.htm 6–7]; W. Burkert, ''Greek Religion'', 211</ref>
خط ۱۲۹:
''نوشتار اصلی: [[آرگونوتها]]''
تنها شعر حماسی هلنیستی باقیمانده، [[آرگونوتیکا]]، اثر آپولونیوس از رودس (شاعر حماسی، محقق و مدیر [[کتابخانه اسکندریه مصر]]) اسطوره سفر دریایی [[یاسون]] و آرگوناتها را برای بازیابی [[پشم زرین]] از سرزمین اسطورهای [[کولخیس]] بیان میکند. در آرگونوتیکا، به دستور پادشاه [[پلیاس]]، یاسون گرفتار میشود، به این پادشاه ابلاغ شده بود که فردی با یک صندل خواهد آمد و [[نمسیس]] او خواهد بود. یاسون یکی از صندلهای خود را در رودخانه از دست داد، وارد دربار پلیوس شد، و این حماسه شکل گرفت. تقریباً تمام قهرمانان نسل بعد از هرکول، همراه یاسون، در کشتی [[آرگو]] به سمت پشم زرین حرکت نمودند. همچنین [[تسئوس]] در میان این نسل بود، او به کرت رفته بود تا سر [[مینوتور]] را ببرد؛ [[آتالانته]]، زن قهرمان، و [[ملئاگروس]]، که دارای چرخه حماسی در رقابت با [[ادیسه]] و [[ایلیاد]] بود. [[پیندار]]، [[آپولونیوس از روده]] و [[بابیلیوتکا]]، تلاش کردند لیست کاملی از آرگوناتها را ارائه دهند.<ref name="ApApPin">Apollodorus, ''Library and Epitome'', 1.9.[http://www.perseus.tufts.edu/cgi-bin/ptext?doc=Perseus:text:1999.01.0022;query=section=
اگرچه آپولونیوس این داستان را در قرن سوم قبل از میلاد نوشته است، اما ریشه آن به قبل از داستان ادیسه
==== خانه آترئوس و چرخه تبان ====
خط ۱۴۰:
==== جنگ تروآ و پیامدهای آن ====
[[پرونده: Enrique Simonet - El Juicio de Paris - 1904.jpg|بندانگشتی|[[قضاوت پاریس]]، اثر [[انریکه سیمونت]] در سال ۱۹۰۴. پاریس سیب طلایی را در دست راست خود نگه داشته و در عین حال با روشی محاسباتی، ایزدبانوان را بررسی میکند.]]
[[پرونده: The Rage of Achilles by Giovanni Battista Tiepolo.jpeg|بندانگشتی|خشم آشیل، اثر [[جامباتیستا تیهپولو]]، (سال ۱۷۵۷، [[وینچنزا]]). زمانی که [[آگاممنون]]، زنی ([[بریسئیس]]) را که [[آشیل]] در جنگ با تروآ مال خود کرده بود، از چنگش
نقطه اوج اساطیر یونانی جنگ تروآ است، که بین یونان و [[تروآ (شهر)|تروآ]] اتفاق افتاد. در
چرخه جنگ تروآ، که مجموعهای از [[حماسه|اشعار حماسی]] میباشد، با رویدادهایی آغاز شد که منجر به جنگ شدند: [[اریس (افسانه)|اریس]] و [[سیب طلایی]] [[سیب اختلاف|کالیستی]]، و [[قضاوت پاریس]]، ربودن [[هلن]]، قربانی کردن [[ایفیگنیا]] در [[آولیدا]]. یونانیان برای برگرداندن هلن، تمام نیروهای نظامی خود را به رهبری آگاممنون، برادر [[منلائوس (شاه اسپارت)|منلائوس]]، و پادشاه آرگوها و [[موکنای]] روانه کردند، اما تورآ از بازگرداندن هلن امتناع کرد. ایلیاد، که طول جنگ را ده سال ذکر میکند، از اختلاف بین آگاممنون و آشیل سخن میگوید. آشیل بهترین جنگجوی یونانی بود، و پس از گشته شدن دوست نزدیکش، [[پاتروکلوس]] به دست [[هکتور]]، پسر [[پریاموس]]، فرمانروای تروآ، به نبرد با وی رفت و او را کشت. پس از کشتهشدن هکتور، متحدانی عجیب به تروا میپیوندند، که از جمله آنها [[پانتهزیله]]، ملکه [[آمازونها]]، و [[ممنون]]، پادشاه [[مردم حبشه|حبشه]] و پسر ائوس میباشند.<ref name="TrBr">{{cite encyclopedia|title=Troy|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}</ref> آشیل هر دوی آنان را میکشد، اما نهایتاً پاریس با پرتاب پیکانی به سمت پاشنه آشیل، او را از پا
جنگ تروآ موضوعات متنوعی را فراهم کرده است و به یک منبع اصلی الهام برای هنرمندان یونانی تبدیل شده است (برای مثال [[متوپه (معمار)|متوپه]] در [[پارتنون]] غارت تورآ را به تصویر کشده است)؛ این تقدم هنری برای موضوعات که از چرخه تروآ حاصل شده است، اهمیت آن را برای تمدن یونان نشان میدهد.<ref name="HeliosTr" /> چرخههای اسطورهای مشابهی برای مجموعهای از نوشتههای ادبی اروپا الهام بخش بودهاند. برای مثال، نویسندگان تورآ در قرون وسطا، که در درجه اول با هومر آشنا نیستند، در افسانه تروآ، منبعی غنی از داستانهای قهرمانی و رمانتیک و چهارچوبی مناسب برای ایدههای مهم خود یافتهاند. نویسندگان قرن دوازدهم میلادی مانند [[بنوا دو سنت-مور]] (نویسنده داستان عاشقانه تروآ (
ار اصلیترین قهرمانانی که در جنگ تروآ حضور داشتند میتوان به این موارد اشاره کرد:
خط ۱۶۷:
تمدن غرب طی سدههای متمادی اساطیر را فقط در اساطیر یونان متجلی میدیده است. تنها زمانی که مجموعههای اساطیری فرهنگهای دیگر به وجود آمد، روشن شد که اساطیر یونانی چقدر منحصر به فرد بوده و چه نقش مهمی داشتهاند. سنت داستانگویی باعث رواج اسطورهها شد و بدین وسیله دهانبهدهان میگشت. از این رو، ایزدان را به هنگام نگارش اسطورهها در حدود ۷۵۰ پیش از میلاد به خوبی میشناختند. وقتی در سدهٔ ۵ پیش از میلاد آتن مرکز حیات معنوی شد، بیش از نیمی از جمعیت بزرگسال و مذکر شهر میتوانستند بنویسند و بخوانند. سطح سواد در همهٔ شهرهای یونانی این دوره بالاتر از دورههای دیگر فرهنگ غرب پیش از قرن بیستم بود.
در مرکز اساطیر یونانی، ایزدانی وجود داشتند که گفته میشد بر روی [[المپ]]، بلندترین کوه یونان زندگی میکردند. ایزدان و ایزدبانوهای المپ شبیه به مردان و زنان بودند (اگرچه آنها این اختیار را داشتند تا شکل خود را به حیوانات و یا چیزهای دیگری تغییر دهند) که بر طبق بسیاری از افسانهها آنها نسبت به احساسات و عواطف انسانها آسیبپذیر بودند. [[دوازده ایزد المپنشین|دوازده ایزد]] اصلی المپنشین در اساطیر یونانی شامل: [[زئوس]] پادشاه و پدر تمام ایزدان، [[هرا]] ملکهٔ ایزدان و الههٔ ازدواج و زنان، [[آفرودیته]] الهه عشق و زیبایی، [[آپولون]] ایزد شعر و موسیقی، [[آرس]] ایزد جنگ یونانی، [[آرتمیس]] الهه شکار و حیوانات، [[آتنا]] ایزدبانوی عقل و خرد، [[دمتر]] الهه کشاورزی و حاصلخیزی، [[دیونیسوس]] ایزد شراب و جشن، [[هفائستوس]] ایزد آتش و آهنگری، [[هرمس]] ایزد پیغامرسان و [[پوزئیدون]] ایزد دریاها بودند. گاهی وقتها ایزدان دیگری همچون [[هادس]]، [[هستیا]] و [[اروس]] را نیز جزوه المپ نشینان
=== جشنهای عمومی و خصوصی ===
خط ۱۷۳:
== مفاهیم اسطوره در یونان و روم ==
در یونان باستان، اسطوره در قبل زندگی روزمره قرار داشت.<ref name="Johnson15">Albala-Johnson-Johnson, ''Understanding the Odyssey'', 15</ref> یونانیان اسطوره را بخشی از تاریخ خود میدانند. آنها برای توصیف پدیدههای طبیعی، تغییرات فرهنگی، و دوستان و دشمنان سنتی از اسطوره استفاده میکردند. ترسیمکردن نزول رهبران از یک خدا یا قهرمان، مایه افتخار بود. کمتر کسی شک دارد که یک رویداد حقیقی پشت جنگ تروآ بیان شده در ایلیاد و ادیسه وجود دارد. بر اساس گفتههای [[ویکتور دیوس هنسن]]، یک تاریخدان نظامی، مقالهنویس سیاسی و استاد [[مطالعات کلاسیک]]، و جان هیس، دانشیار مطالعات کلاسیک در [[دانشگاه سانتا کلارا]]، یونانیان میپنداشتند دانش عمیق اشعار حماسی هومر پایه تغییر انتقال فرهنگ آنان به سایر فرهنگهاست. هومر و اشعارش
=== فلسفه و اسطوره ===
خط ۱۸۰:
بعد از توسعه فلسفه، تاریخ، نثرنویسی و [[خردگرایی]] در اواخر قرن پنجم قبل از میلاد، سرنوشت خدایان نامعلوم شد، و شجرهنامههای الهی جای خود را به مفاهیم تاریخی دادند، که این مفاهیم سعی بر کنار گذاشتن ماوراءالطبیعه (مانند تاریخ [[توسیدید]]) داشتند.<ref name="Griffin80">J. Griffin, ''Greek Myth and Hesiod'', 80</ref> درحالی که شعرا و داستاننویسان بر روی اسطورهها تمرکز داشتند، مورخان و فلاسفه یونانی از آنان انتقاد میکردند.<ref name="Miles7" />
تعداد اندکی از فلاسفه تندرو مانند [[زنوفان]]، در حدود قرن ششم قبل از میلاد، به داستانهای شعرا، برچسب کفرگویی و دروغ را میزدند؛ زنوفان معتقد بود
با این وجود حتی افلاطون نیز تصمیم نگرفت خود و جامعهاش را به طور کامل از اسطوره جدا کند؛ خصوصیات او که به [[سقراط]] وابسته بودند، بر پایه الگوهای هومری و تراژیک سنتی قرار دارند، افلاطون از این ویژگیها برای معرفی زندگی صالح معلمش (سقراط) استفاده کرد:<ref name="Apology28b-d">Plato, ''Apology'', [http://www.perseus.tufts.edu/hopper/text.jsp?doc=Plat.+Apol.+28b&fromdoc=Perseus:text:1999.01.0170 28b-d]</ref>
خط ۱۹۱:
:اگر من بعد از انتقامگیری از فرد خطاکار بمیرم، پس اینجا (یونان) نخواهم ماند، بر کشتیهایی که به سمت تروآ میروند سوار خواهم شد و مرگ را در آغوش خواهم کشید.}}
هانسون و هیس معتقدند که مردم تمدن یونانی طرد سنت هومری به دست افلاطون را نپذیرفتند.<ref name="Hanson37" /> اساطیر کهن در آیینهای محلی زنده ماندند، به
در قرن پنجم قبل از میلاد، اروپید [[تراژدی|تراژدینویس]]، سنتهای کهنه را به بازی گرفت و تمسخر کرد، و از طریق صدای شخصیتهایش شک و تردید را به دل مردم راه داد. اما موضوع نمایشهای او بدون استثنا از اساطیر انتخاب شده بودند. بسیاری از این نمایشنامهها برای پاسخ به نسخههای سابق اساطیر یکسان یا مشابه نوشته شده بودند. اروپید در اصل خدایان را رد کرد و با ایرادی مشابه
=== خردگرایی هلنیستی و رومی ===
[[پرونده: CiceroBust.jpg|بندانگشتی|سیسرون خود را مدافع دستور ایجاد شده میدانست، اگرچه او نسبت به اسطوره تردید و تمایل داشت که از روش فلسفی به الهیت بنگرد.]]
در طول [[عصر هلنیستی]]، اسطورهشناسی اعتبار زیادی یافت، که نشاندهنده کلاس بالای دارندگان آن بود. در همین زمان، گردش دیرباورانه عصر کلاسیک بیشتر به زبانها افتاد.<ref name="Gale89">M.R. Gale, ''Myth and Poetry in Lucretius'', 89</ref> [[اوهمروس]]، اسطورهشناس یونانی سنت دنبالکردن یک پایه تاریخی واقعی برای موجودات و رویدادهای اسطورهای را
تأمل در [[هرمنوتیک]] اساطیر در [[امپراتوری روم]] محبوبتر شد، که علت آن نظریههای فیریکالیستی [[رواقیگری]] و [[فلسفه اپیکوری]] بود. رواقیگران خدایان و قهرمانان را با توجه به پدیدههای فیزیکی توصیف میکردند، درحالیکه اپیکوریستها، با شکل تاریخی بدانها مینگریستند. در همان زمان، در همان زمان، رواقیگران و [[فلسفه نوافلاطونی|نوافلاطونیها]]، اغلب بر اساس ریشهشناسی یونانی اهمیتهای اخلاقی سنت اسطورهای را ترویج دادند.<ref name="Chance69">J. Chance, ''Medieval Mythography'', 69</ref> [[لوکرتیوس]]، از طریق پیام اپیکوری خود، به دنبال خارج کردن ترسهای خرافی از اذهان پیروان خود بود.<ref name="Walshxxvi">P.G. Walsh, ''The Nature of Gods (Introduction), xxvi</ref> [[تیتوس لیویوس]] نیز
# خدایان طبیعت: تجسم بخشیدن به پدیدههایی مانند باران و آتش.
# خدایان شعرا: خدایانی که به دست شاعران بیپروایی ساخته شدهاند که میخواهند از این طریق احساساتشان تحریک شود.
۳ خدایان شهر: خدایانی که به دست قانونگذاران خردمند است تا به عموم مردم آرامش و آموزش دهند.
کشیشان رومی پذیرش ادبی و تمثیلی اساطیر را مضحک میدانند، و معتقدند اساطیر هیچ جایگاهی در فلسفه ندارند.<ref name="Gale87">M.R. Gale, ''Myth and Poetry in Lucretius'', 87</ref> [[سیسرون]] نیز به اسطوره توهین کرده، اما، مانند وارو، از حمایت از مذهب ملی حمایت نموده است. به سختی میتوان دریافت این خردگرایی تا چه میزان به داخل جامعه رخنه کرده است.<ref name="Gale88" /> سیسرون ادعا میکند هیچکس (حتی پیرزنان و پسران) آنقدر احمق نیست که از حملات هادس یا وجود [[سکولا]]، [[قنطروس]] یا سایر موجودات مرکب بترسد،<ref name="CiceroTusc">Cicero, ''Tusculanae Disputationes'', 1.[http://www.thelatinlibrary.com/cicero/tusc1.shtml 11]</ref> اما از طرق دیگر، این خطیب، از شخصیت خرافی و زودباور مردم شکایت و گلایه میکند.<ref name="CiceroDiv">Cicero, ''De Divinatione'', 2.[http://www.thelatinlibrary.com/cicero/divinatione2.shtml
=== تمایل به آمیختن اساطیر ===
[[پرونده: Lycian Apollo Louvre left.jpg|بندانگشتی|[[آپولون]] (کپی اولیه از خدای اصلی یونانیان که به سده چهارم
در زمان [[روم باستان]]، یک اسطورهشناسی رومی متولد شد که از آمیختن ایزدان پرشمار یونانی و دیگر خدایان بیگانه به وجود آمده بود. دلیل این رویداد کم بودن [[اساطیر روم]] بود و استفاده از سنت اسطورهای یونان ویژگیهای خدایان رومی را تحت
مجموعه [[سرودهای اورفئوس]] که از سده دوم میلادی به جای ماندهاند، به همراه «جشن ایزد [[کیوان (سیاره)|کیوان]]» از [[ماکروبیوس آمبوسیوس تئودوسیوس]] (قرن پنجم)، تحت
== تفاسیر امروزی ==
برخی پژوهندگان با ایجاد درکی امروزی از اساطیر یونانی، عکسالعمل خود را نسبت به
=== روشهای مقایسهای و روانکاوی ===
[[پرونده: Max Muller.jpg|بندانگشتی|[[ماکس مولر]] به عنوان یکی از بنیانگذاران اسطورهشناسی مقایسهای شناخته میشود. او در کتاب اسطورهشناسی مقایسهای خود (۱۸۶۷)، تشابه بین اساطیر قبایل وحشی را با اساطیر اروپایی مقایسه میکند.]]
توسعه زبانشناسی مقایسهای در سده ۱۹ام، به همراه اکتشافات قومشناسی در سده ۲۰ام، علم اسطوره را ایجاد نمود. از زمان دوره رومانتیک، تمام مطالعات اسطورهای، مقایسهای بودهاند. [[ویلهم نمهارت]]، [[جیمز فریزر]]، و [[استیث تامسون]] روشهای مقایسهای را به خدمت گرفتند تا موضوعات فولکلور و اسطورهای را طبقهبندی کنند.<ref name="Brmyth">{{cite encyclopedia|title=myth|encyclopedia=Encyclopædia Britannica|year=2002}}</ref> در سال ۱۸۷۱، [[ادوارد بورنت تیلور]] کتاب «فرهنگ بدوی» را منتشر کرد. او در این کتاب از روشهای مقایسهای استفاده نمود و سعی کرد ریشه و تکامل دین را توضیح دهد.<ref name="AllenSegal">D. Allen, ''Structure and Creativity in Religion'', 9{{سخ}}* Robert A. Segal, ''Theorizing about Myth'', 16</ref> رویه تیلور در به یکدیگر مربوط ساختن فرهنگ مادی، آیین پرستش و اسطوره برگرفه از فرهنگهای بسیار مجزا، [[کارل گوستاو یونگ]] و [[جوزف کمبل]] را تحت
[[زیگموند فروید]] مفهوم فراتاریخی و زیستی انسان و نظر
== نظریههای ریشه ==
[[پرونده: Kerényi Károly.jpg|بندانگشتی|از نظر [[کارل کارنی]] اسطورهشناسی «بدنهای از مواد است که داستانهایی
ماکس مولر تلاش میکند که با دنبال کردن واقعههای ریشهای یک [[دین هندواروپایی]] (یا در زمان مولر [[آریایی]])، آن را درک نماید. در سال ۱۸۹۱، او ادعا کرد که «مهمترین اکتشاف در رابطه با تاریخ گذشته انسان در طول سده نوزدهم... این معادله بود: [[دیائوس پیتا]] [[زبان سانسکریت|سانسکریتی]] = زئوس یونانی = [[ژوپیتر]] لاتین = [[تیر (اساطیر)|تیر]] در نورس باستان.»<ref name="Allen12">D. Allen, ''Religion'', 12</ref>
از سوی دیگر، باستانشناسی و اسطورهشناسی نشان دادهاند که یونانیان از برخی تمدنهای آسیای کوچک و خاور نزدیک الهام گرفتهاند. به نظر میرسد [[آدونیس]] معادل یونانی واژه شرقی «خدای دیینگ» میباشد. ریشه [[کوبله]] در فرهنگ [[آناتولی]] یافت میشود و بسیاری از پیکرنگاریهای آفرودیته از خدابانوان سامی نشات گرفتهاند. همچنین احتمالاً بین نسلهای الهی اولیه (هرجومرج و فرزندانش) و [[تیامات]] در [[انوما الیش]] تشابهاتی وجود دارد.<ref name="SegaEdmunds">L. Edmunds, ''Approaches to Greek Myth'', 184{{سخ}}* Robert A. Segal, ''A Greek Eternal Child'', 64</ref> بر اساس گفتههای میر رینهود، «مفاهیم دینی شرق نزدیک، از جمله توالی الهی از طریق خشونت و درگیری بین نسلها برای قدرت، وارد اساطیر یونانی شدهاند».<ref>M. Reinhold, ''The Generation Gap in Antiquity'', 349</ref> علاوه بر ریشههای هنداروپایی و شرق نزدیک، برخی محققان به وامدار بودن اساطیر یونانی به جوامع پیش هلنیستی میاندیشند: [[کرت]]، موکنای، [[پیلوس]]، [[تبای]]، و [[ارخومنوس]].<ref name="Burkert23">W. Burkert, ''Greek Religion'', 23</ref> مورخان دینی مسحور تعداد ترتیبهای اسطورهای باستانی مربوط به کرت شدهاند (ایزدانی چون زئوس و [[ائوروپه]]، [[پاسیفائه]]، که عاشق مجسمه گاو نری شد و با آن نزدیکی کرد و [[مینوتور]] و غیره را به دنیا آورد). مارتین نیلسون نتیجه گرفت که تمام اساطیر یونانی کلاسیک به مراکز موکنایی مربوط بودند و به پیشاتاریخ
== موضوعهای موجود در هنر و ادبیات غرب ==
[[پرونده: Sandro Botticelli - La nascita di Venere - Google Art Project - edited.jpg|بندانگشتی|[[تولد ونوس (ساندرو بوتیچلی)|تولد ونوس]] اثر ساندرو بوتیچلی، بین سالهای
گسترش عمیق مسیحیت در غرب، از محبوبیت اساطیر یونانی نکاست. با کشف قدمت کلاسیک در [[رنسانس]]، اشعار اوید به منبع
[[پرونده: Herbert Draper - The Lament for Icarus - Google Art Project.jpg|بندانگشتی|[[شیون برای ایکاروس]]، اثر [[هربرت جیمز دراپز]] در سال ۱۸۹۸.]]
در اروپای شمالی، اساطیر یونانی هرگز به همان شکل در هنر بصری جلوه نکردند، ولی
== پانویس ==
خط ۲۴۳:
== منابع ==
{{جعبه ارجاع دسته دوم}}
* ترجمه از [
* پین سنت، جان؛ (۱۳۸۷) شناخت اساطیر یونان، ترجمهٔ باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ دوم.
* آیسخولوس؛ (۱۳۹۰) آیسخولوس: مجموعهٔ آثار، ترجمهٔ عبدالله کوثری، تهران، نشر نی، چاپ نخست.
|