تام استاپارد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات :جایگزینی پیوند قرمز Ed Stoppard > اد استوپارد (۸.۱)
برچسب: افزودن القاب
خط ۲۱:
* {{یادکرد وب| نشانی= http://www.freebase.com/m/07h07| عنوان =Tom Stoppard| بازبینی= ۱۲ اوت ۲۰۱۴}}
{{-}}
[[File:Image-Tom Stoppard 1 (cropped).jpg|144px|thumb|left|تام استاپارد]]
'''[[w:en:Tom Stoppard|تام استاپارد]]''' (۱۹۳۷ -) نمایشنامه و فیلمنامه‌نویس بریتانیایی.
 
== گفتاوردها ==
* «[[دموکراسی]] در رأی شماری معلوم می‌شود نه رأی گیری.»
** <small>به نقل از «فرهنگ گفته‌های طنز آمیز»، گردآوری:رضی هیرمندی، نشر فرهنگ معاصر، چاپ۱۳۸۸، ص 60</small>
 
 
[[رده:اهالی بریتانیا]]
تام استوپارد (Tom Stoppard) نمايشنامه‌نويس بريتانيايي که نام اصليش توماس اشتراسلر است سوم ژولاي 1937در شهر زلين چک به دنيا آمد. آثار اين نمايشنامه‌نويس، بيشتر به دليل استعداد کلامي، اجراي تيزهوشانه و مهارت ساختاري معروف است. اويگن اشتراسلر، پدر استوپارد، پزشک شرکتي در چک بود که اين شرکت او و خانواده‌اش را در سال 1939 ميلادي به يکي از شعبه‌هايش در سنگاپور فرستاد. بعد از حمله ژاپن، پدرش کشته شد و خانم اشتراسلر همراه 2فرزندش به هند فرار کردند. خانم اشتراسلر در آنجا در سال 1946 ميلادي با يک افسر بريتانيايي به نام کنت استوپارد ازدواج کرد. خانواده استوپارد راهي انگليس شد و در آنجا زندگي کردند.
 
تام که نام فاميليش را از پدر دومش گرفت، بعد از فارغ التحصيل شدن از مدرسه در سال 1954 به عنوان روزنامه‌نگار آزاد مشغول کار شد و در سال 1960 به نوشتن نمايشنامه روي آورد. اولين نمايش وي ، راه رفتن روي آب (1960) در 1963 در تلويزيون به نمايش درآمد. همين نمايش بزودي در برلين و در وين در سال 1964 نيز به نمايش درآمد و سپس با نام جديد وارد شدن يک مرد آزاد در 1968 در لندن اجرا شد.
 
تام استاپارد علاقه فراوانی دارد که در آثارش به فلسفه و تجربیات احساسی و انسانی و تحولات زیست شناسی بپردازد. وی همواره شیوه های کلاسیک را تغییر داده و چهار چوب های روایی را شکسته است. استاپاردین نام سبکی است که بر شیوه نگارش او گذاشته شده که در آن آثار همراه با شوخ طبعی و کمدی مفاهیم عمیق فلسفی بازگو میشود . ظاهر نمایشی آثارش بیشتر در پی پنهان سازی دیدگاه نویسنده است تا آشکار کردن آن و علاقه وافر او به ساختاری است کهبسیار از برداشت های عمومی بدور بوده است .دنیس کندی منتقد ادبی کارهای استوپارد را دارای چند ویزگی خاص می داند : بازی هوشمندانه با کلمات ، بی پروایی ، تناقض ، نمایش خود آگاهی ، تغییر اولویت ها در بازسازی روایت های کهته و قدیمی ( کلان‌روایت‌ها را کنار گذاشته و بیشتر به خرده‌روایت‌ها و پانوشته‌ها اهمیت می‌دهد) .
آثار نمایشی استاپارد هم در بر دارنده ی ویژگی های تئاتر مدرن است و هم ویژگی های تئاتر پسامدرن را شامل می شود. تاپارد در نمایشنامه های خود، بدون بیان سلیقه های شخصی، جایگاه انسان را در دنیای پیچیده و مبهم امروزی به تصویر می کشد. وی با استفاده از وقفه های مکرر و مکث های پیاپی در گفتار شخصیت هایش، پیوسته از بیان منظور قطعی و نهایی اجتناب کرده و تفسیر عملکرد شخصیت ها را بر عهده ی بیننده/خواننده می گمارد. استاپارد ، همچنین، در ارائه ی تصویر انسان در دوران پسامدرن، از نظریه ی مشهور ژان فرانسوا لیوتار با عنوان رد فرا روایت ها استفاده می کند و بر اساس آن، تردید خویش را نسبت به وجود فرا روایت ها اعلام می دارد. علاوه بر لیوتار، حضور آرا و تفکرات نظریه پردازان دیگری چون دریدا، بودریار و جیمسون، در آثار نمایشی مذکور از استاپارد قابل توجه است. به طور کلی، نمایشنامه های استاپارد در بر گیرنده ی عناصری همچون: ابهام، از هم گسیختگی در کلام، عدم قطعیت، ساختار شکنی، پیچیدگی و تمرکز زدایی می باشند که به نقل از ایهاب حسن، نظریه پرداز مطرح رویکرد پسامدرن در شاخه ی ادبیات، از ویژگی های برجسته ی تئاتر پسامدرن قلمداد می شوند.
استاپارد اسطوره ذهنی خواننده را میشکست ؛ مساله‌ای که از نظر دراماتیک قابل توجه است .امیررضا کوهستانی، نویسنده و کارگردان تئاتر درمراسم رونمایی و معرفی سه‌گانه «ساحل آرمانشهر» نوشته تام استاپارد در شهر کتاب می گوید : تام استاپارد، نویسنده‌ای است که قبلاً هم از او کارهایی منتشر شده و در میان فارسی زبانان ناشناخته نیست اما صحبت کردن درباره‌اش کار بسیار سختی است و نمایش‌نامه‌ها و فیلم‌نامه‌هایی که می‌نویسد، کم‌نظیر است؛ به طوری که در سینمای دنیا به او پزشک ژانرها می‌گویند. اخیراً مقاله‌ای درباره او می‌خواندم که می‌گفت استاپارد در عنفوان جوانی، نمایش‌نامه‌هایی نوشت که مثال خوانش‌های پست‌مدرنسیم در نمایش‌نامه‌نویسی شد اما او به مرور زمان، بیشتر و بیشتر به سمت نمایش‌نامه کلاسیک کشیده شده است طوری که قواعد رئالیسم را زیر پا گذاشته تا نمایش‌نامه اخیرش را با عنوان «ساحل آرمانشهر» بنویسد؛ طوری که می‌توانم بگویم الگوهای چخوفی بر این اثر منطبق است. زنان آستانه ازدواج و مردان عاشق‌پیشه، ساختار اثر را به سمت ادبیات قرن 19 می‌کشانند. استاپارد در این اثر عمداً تاریخ را با غلط‌های تاریخی و ثبت‌شده در نمایش‌نامه‌اش، زیر سوال می‌برد و در پاسخ به منتقدان می‌گوید وقتی درباره بدیهی‌ترین اتفاقات تاریخی شک و شبهه داریم، کسی نمی‌تواند من را درباره تاریخ تولد یک شخصیت بازخواست کند. استاپارد فرم‌هایی را انتخاب می‌کند که پرسشگری تاریخی در آن نمود دارد، او زمان را پس و پیش می‌کند و کارهای دیگری که قبلا درباره آن صحبت کردیم، اما مهم‌ترین کاری که درباره «ساحل آرمانشهر» انجام می‌دهد، این است که شخصیت‌ها را بدون هیچ سرانجامی رها می‌کند. شخصیت‌های این سه‌گانه نه شهید می‌شوند و نه مدال می‌گیرند، او شخصیت‌هایی را نشان می‌دهد که از نگاه تاریخ فراموش شده‌اند، آن هم شخصیت‌هایی که سرشار از ایدئولوژی بوده‌اند و همواره برای تغییر آینده تلاش می‌کرده‌اند. این کار که کسی درباره هیچ‌چیز، 9 ساعت نمایش‌نامه بنویسد و آن را به روی صحنه ببرد، فقط از استاپارد برمی‌آید.
 
نمايش روزن کرانتس و گيلدن اشترن مرده اند (65-1964) در تئاتر ملي بريتانيا به نمايش درآمد. اين اثر او با نمايش در آمدن در توکيو و بوئنوس آيرس شهرت زيادي برايش به ارمغان آورد. ديگر نمايش‌هاي او از جمله هر پسر خوب شايسته محبت است در 1978، «شب و روز» و «کشور کشف نشده» در 1980 به نمايش درآمدند. واقعي (1982) اولين اثر کمدي رمانتيک او بود که با هنر و واقعيت ارتباط داشت و نمايشنامه‌نويس را به عنوان بازيگر در آن به نمايش گذاشته بود. او نمايشنامه‌هاي راديويي و فيلمنامه نيز مي نويسد که از ميان آنها مي توان به نااميدي (1975) ، فاکتور انسان (1980)، برزيل (1985 ) و شکسپير عاشق (1998)اشاره کرد. استوپارد در حال حاضر با خانواده‌اش در لندن زندگي مي کند.
گرد آوری : سپیده کیانی
منابع:
www.naakojaa.com/
ganj.irandoc.ac.ir
www.isna.ir/news
en.wikipedia.org
 
== پیوند به بیرون ==