دختری با خالکوبی اژدها: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) : + رده:پدرکشی در ادبیات داستانی |
جز اصلاح متن با استفاده از AWB |
||
خط ۳:
| عنوان اصلی = Män som hatar kvinnor
| برگرداننده = مردانی که از زنان نفرت دارند
| تصویر = [[پرونده:Thegirlwiththedragontattoo.jpg|240px
| زیرنویس تصویر = <small>عکسی از جلد جلوی نسخه سوئدی رمان دختری با خالکوبی اژدها<
| نویسنده = [[استیگ لارسن]]
| تصویرگر =
خط ۱۷:
| تاریخ نشر = ۲۰۰۵
| تاریخ نشر فارسی =
| نوع رسانه = پرینت <small>(جلد سخت و جلد کاغذی)<
| صفحه = ۴۶۵
| شابک = ISBN 978-91-1-301408-1 (سوئدی)
خط ۲۸:
داستان کتاب با یک جریان مرموز و جذاب شروع میشود. هنریک ونگر یک صنعتگر بازنشسته هشتادساله، میکائیل بلومکویست یک محقق، روزنامهنگار و ویراستار مجلهای به نام هزاره، که به تازگی پروندهای را در شرایط بسیار بدی از دست داده، برای تحقیق درباره ناپدیدشدن خواهرزادهٔ خود هریئت، در حدود ۴۰ سال پیش، استخدام میکند. غافل از اینکه ونگر قبلاً سابقه شخصی و حرفهای بلومکویست را بررسی کرده بود. هریئت از جزیرهای که بیشتر آن متعلق به خانواده ونگر بوده است ناپدید شده بود. بلومکویست با وجود تردیدی که داشت، بعد از اینکه هنریک به او ۲٬۴ میلیون کرونور را پیشنهاد کرد در قبال نوشتن کتاب تاریخ خانوادگی ونگرها، کار روی پرونده را قبول کرد. ونگر معتقد بود هریئت که ۳۶ سال پیش ناپدید شده بود، توسط یکی از اعضای خانوادهاش به قتل رسیده است. او به بلومکویست گفت: من از بیشتر اعضای خانواده خود بیزار هستم، چون بیشتر آنها دزد، خسیس، قلدر و بی کفایت هستند. بعد از این ماجرا بلومکویست به جزیره رفته و تحقیقات خود را درباره خانواده ونگر و ناپدید شدن هریئت در آنجا شروع کرد.
اما نقش اصلی دختر داستان هریئت نبود، بلکه دختری ۲۴ ساله به نام لیزبث سلندر است. او یک هکر کامپیوتر و دختری دردسرساز دارای حافظهای قوی و [[روابط اجتماعی]] ضعیف بود. لیزبث به صورت قانونی تحت نظر شخصی به نام هولگر پالمگرن بود. هولگر تنها کسی است که او به آن اعتماد دارد. اما وقتی هولگر دچار [[سکته مغزی]] شد، یک وکیل به نام نیلز بورمن جایگزین او شد که از موقعیت خود برای [[سوء استفاده جنسی]] از لیزبث استفاده میکرد. در یکی از روزها لیزبت با کارگذاشتن یک دوربین مخفی صحنه تجاوز بورمن را ضبط کرده و با شکنجه و تهدید کردن از او کنترل کامل بر زندگی شخصی و امور مالی خود را درخواست کرد و انتقام خود را گرفت. در طول جستجو بر روی این پرونده، بلومکویست تصمیم گرفت که نیاز به یک دستیار دارد و وکیل ونگر لیزبث سلندر را معرفی کرد. وقتی گزارشی که درباره او برای ونگر نوشته شده بود را دید، متوجه شد لیزبث او را هک کرده و به اطلاعات او دست یافته است. اما بلومکویست به لیزبث پیشنهاد همکاری در این پرونده را داد و لیزبث نیز برای حل این پرونده مرموز به او محلق شد.
== اقتباس سینمایی ==
|