نبرد سردارآباد: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز تمیزکاری و اصلاح متن با استفاده از AWB |
|||
خط ۱۸:
میماند ارمنیها (حزب داشناکسوتیون) که جز اتکا به عزم و توانایی خود هیچ گزینه دیگری در پیش رو نداشتند.<ref>[[ریچارد هووانسیان|Richard G. Hovannisian]] (1967). Armenia on the Road to Independence, 1918. Berkeley: University of California Press. pp. 113–117. ISBN 0-520-00574-0.</ref>
ولی با این حال نیروهایی که خود را مجاز به [[تصمیمگیری]] در مورد مقدرات قفقاز میدانستند، فقط به خود [[مردمان قفقاز]] محدود و منحصر نبودند، در مذاکراتی که در همان ایام میان بلشویکها و نمایندگان قدرتهای مرکز در برست لیتوفسک جریان داشت استرداد ایالات [[قارص]]، [[اردهان]] و [[باتومی]] به عثمانیها از جمله امتیازاتی بود که بدون مشورت با ارمنستان و مردمان آن نواحی به تُرکها واگذار شد.<ref name="Kayaloff, Jacques 1973">Kayaloff, Jacques. The Battle of Sardarabad. The Hague: Mouton, 1973.</ref>
لیکن وقتی مذاکرات صلح در باتوم با دولت عثمانی و با قدرتهای مرکز در آغاز [[ماه مه]] ۱۹۱۸ شروع شد دولت عثمانی شرایطی عرضه کردند که بسیار سنگین تر از شرایط [[عهدنامه برست-لیتوفسک]] بود از جمله آن شرایط تجزیه آنچه از ارمنستان روسیه باقیمانده بود به نفع عثمانی و ورود آنان به شهر باکو بود.
ارمنیان که گرجیها و آذربایجانیها آنان را رها کرده بودند و موجودیت ملی خود را در خطر میدیدند به ناچار برای حفظ آن به نبرد روی آوردند.<ref>Hovannisian, Richard G. (1967). Armenia on the Road to Independence, 1918. Berkeley: University of California Press. pp. 113–117. ISBN 0-520-00574-0.</ref>
در اواسط مارس ۱۹۱۸ [[ارزروم]] سقوط کرد و به تدریج دامنه فتوحات عثمانی حوزههای دیگر را نیز فرا گرفت، از جمله اردهان و باتومی. در کنار این نابرابری نظامی اختلافات و رقابتهای داخلی میان مردمان قفقاز نیز مزید بر علت شد. دژ قارص و یک رشته استحکاماتی که با توجه به تدارکات و مهمات گرد آمده در آن میتوانست حداقل چند ماه در برابر عثمانیها مقاومت کند. اما گرجیها در رشته مذاکرات و معاملات پشت پرده که در پیش گرفته بودند بدون آنکه منتظر کسب توافق با دیگر طرف ذینفع یعنی ارمنی شوند، در ۲۳ آوریل ۱۹۱۸ برتسلیم استحکامات قارص تصمیم گرفتند. سقوط بی دردسر قارص با انبوه تجهیزات و تدارکات انبار شده در آن موقعیت عثمانیها را بیش از پیش تقویت کرد.<ref
ترکها که تا پیش از سقوط قارص از حد و حدود مقرر در عهدنامه برست لیتوفسک میگفتند اینک با نادیده گرفتن آن توافق در پی توسعه قلمرو خود به دیگر نقاط قفقاز بودند. در کنار شروع دور جدیدی از مذاکرات بین عثمانیها و حکومت ماوراء قفقاز در اواسط مه ۱۹۱۸، مرحله جدیدی از تعرضات نظامی تُرکها در امتداد محور قارص- جلفا با هدف دستیابی بر بخشهای شمال غرب [[ایران]] نیز آغاز شد.<ref>Edward J. Erickson, Order to Die: A History of the Ottoman Army in the First World War, Greenwoodpress, 2001, ISBN 0-313-31516-7, p. 189.</ref>
خط ۸۲:
افسران ارشد سپاه ارمنستان از اشراف یا طبقه ثروتمند نبودند. در بسیاری از موارد خود نظامی زاده بودند. به خدمت وارد شده بودند تا از طریق کار سخت و دشوار راه ترقی را طی کنند. برخی از آنها حتی تجربه خدمت در [[جنگ روسیه و عثمانی (۱۸۷۷-۱۸۷۸)]] و [[جنگ روسیه و ژاپن]] را در پیشینه خود داشتند. مرمان خود را بهتر میشناسند و در خلال زندگی نظامی یا در عرصه نبرد به آنها نزدیکتر هم میشوند. واحدهای ارمنی از یکدستی و انسجام بیشتری برخوردار بوده و همبستگی صنفی بالاتری دارند.<ref>یادداشتی دربارهٔ روحیه واحدهای ارمنی، مورخ 28 آوریل 1919 که بر اساس گزارش ژنرال مُرِل در مورد عملیات ارزروم و ساری قمیش، ص3.(ژنرال مُرِل پیش از جنگ جهانی اول وابسته نظامی روسیه در سفارت توکیو بود)</ref>
لشکر یازدهم قفقاز تُرکها به دلیل سرعت و شتاب،نتوانست ارتباط خود را با دیگر قوای عثمانی مانند لشکر نهم در ایغدیر و لشکر سوم که به طرف آشتاراک پیش میرفتند حفظ کند. جاویدبِی انتظار داشت که بخش اصلی قوای ارمنی درصدد دفاع از مسیر مستقیم ایروان برآید که از طریق [[شهر مقدس]] اچمیادزین میگذشت. وی بر این تصور بود که لشکر یازدهم قفقاز از طریق پیشروی در امتداد خط آهن میتواند در کرانه ارس به لشکر نهم پیاده ملحق شود. بدین ترتیب آنها میتوانستند جناح قوای ارمنی را احاطه کرده و با پیشروی لشکر سوم از آپاران به سمت جنوب، آنها را در یک حرکت گازانبری گرفتار سازند. به علاوه فرماندهی تُرک بر این باور بود که اگر نیروهای منظم و مجهزشان در کفه هموار دشت آرارات عمل کنند از مزیت بیشتری برخوردار خواهند بود چرا که قوای ارمنی که اکثراً از نیرویی تشکیل شده بودند که بیشتر با جنگهای چریکی در ارتفاعات خو داشتند تا جنگ و جدل در یک کفه هموار این محاسبات غلط از آب درآمد.<ref
ژنرال [[درو]] در نیمه راه آپاران و آشتاراک مواضع خود را سرسختانه حفظ کرد. سیلیکیان نیز در عین تمرکز کارآموزدهترین واحدهای تحت فرمانش در دشت سارداراباد، اجزاء ضعیف تر قوایش را در اچمیادزین برجای گذاشت. فرمانده قوای سارداراباد که ژنرالی جسور بود، از همراهی آجودانهایی پراستعدادی برخوردار بود. دو هنگ وان نیز عقبه قوا را در جنوب تحت مراقبت داشتند.
خط ۱۱۸:
{{پایان چپچین}}
{{ملیگرایی ارمنی}}
[[رده:۱۹۱۸ (میلادی)]]
[[رده:ارمنستان در ۱۹۱۸ (میلادی)]]
|