جنبش جنگل: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز تمیزکاری و اصلاح متن با استفاده از AWB |
||
خط ۶۵:
ژنرال دنسترویل فرماندهٔ [[نیروهای نظامی]] بریتانیا در شمال ایران در مورد خطوط اصلی سیاست آن دولت در ایران مینویسد: «به عقیدهٔ من نبایستی طوری رفتار کنیم که ایرانیان هوشیار شده بفهمند با این که ما خودمان یک مملکت دموکراسی هستیم در مملکت آنها، ملاکین و سرمایهداران عمده را علیه نهضت دموکراسی تقویت میکنیم». این سیاستی بود که روسها نیز بی پرواتر از آن پیروی میکردند.
جنگلیها از پشتیبانی آن قسمت از بازرگانان و مالکان گیلان که تمایل ناسیونالیستی داشتند برخوردار بودند. دهقانان، پیشه وران و تهیدستان شهری نیز از حملات ضدّ امپریالیستی آنها حمایت میکردند. جنگافزار مبارزان جنگل در آغاز از داس و نیزه و سلاحهای کهنه فراتر نمیرفت، امّا اندکاندک جنگافزارهای بیش تری در اختیار مبارزان قرار گرفت. مبارزان و اسلام خواهان عثمانی با ارسال سلاح و تعدادی افسر آلمانی و اتریشی نیز در آموزش نیروها به میرزا کوچک کمک میکردند.<ref name="حق شناس، همان">حق شناس، همان</ref>
هنگامی که انگلیسیها مجبور به عقب نشینی از قفقاز شدند و [[ارتش سرخ]] صحنه قفقاز را از قوای خارجی و نیروهای ارتجاعی داخلی پاک کرد، میرزا کوچک خان با کمک [[حزب عدالت (تاریخی)|حزب عدالت]] و تودههای مردم که از پیروزیهای [[انقلاب اکتبر]] به جنبش آمده بودند{{مدرک}}، به رشت وارد شد. در این حکومت، کمونیستها، جنگلیها، [[احسان اللّه خان]] و [[خالو قربان]] که نماینده قشرهای گوناگون اجتماعی بودند، شرکت داشتند.
خط ۷۶:
ژنرال دنسترویل فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال ایران در خصوص دیدار نمایندگان با سران نهضت جنگل مینویسد: «کنسول بریتانیا به میرزا گفت: اگر جنگلیها علیه بلشویکها قیام نمایند، بریتانیاییها تمام تلاش خود را به کار خواهند برد که دولت را به دست جنگلیها بدهند؛ چنان چه بخواهند رد کنند بریتانیاییها مجبورند با خود بلشویکها متحد شده آنوقت است که اساس جنگل و جنگلیها برهم خواهد خورد». وی دربارهٔ گفتگو با میرزا ادامه میدهد: «من، از جانب خود وعده دادم که اگر شرایط و تقاضای فوق (آزادی فوری اسرا که سروان نوئل انگلیسی هم جزء آنها بود-آزاد کردن عبور و مرور در راه [[بندر انزلی]] - تأمین و تضمین عبور بلامانع قوای بریتانیا) را قبول کند، سیاست داخلی او ار در ایران به رسمیت بشناسم». به رغم درگیری با اجنبیها میرزا کوچک تا حد امکان از برخورد با قزاقان ایرانی برای پرهیز از برادرکشی خودداری میکرد از اینرو در بسیاری موارد اسیران ایرانی آزاد میشدند.
.<ref
== آغاز اختلاف در جنبش ==
خط ۹۳:
بعدالعنوان
در این موقع که قشون فاتح کارگران و دهقانان روسیه دشمنانشان را شکست داده و مظفرانه به قلب لهستان پیش میروند و نیروهای [[سرمایه داری]] انگلستان در برابر قوای متحد روس و ایران عقب مینشینند، بسیار متأسفم که باید از کار کناره گیری کنم...<ref
== تبانی با بریتانیا و سرکوب جنبش ==
در آستانهٔ [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]] که در پی شکست طرح بریتانیا برای تحتالحمایگی ایران در [[قرارداد ۱۹۱۹]] صورت گرفت، توافق محرمانهای بین بریتانیا، و دولت مرکزی برای نابودی جنبش جنگل صورت گرفت. در این توافق دست او را برای سرکوبی جنبش آزاد گذاشتند. حضور [[رضاخان]] در اتومبیل کنسول در [[رشت]]، زمانی که برای سرکوب جنگل به آن شهر رفته بود، دلیلی بر این مدعاست. [[بریگاد قزاق]] از ضعف جنبش استفاده کرده و طی شبیخونهای فراوان، نیروهای جنگل را وادار به عقب نشینی کردند.
بعضی از فرماندهان تسلیم یا کشته شدند. میرزا همراه با، گائوک افسر آلمانی معروف به هوشنگ، قصد رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو، از متنفذین خلخال را که همیشه از میرزا حمایت میکرد، داشت؛ اما در کوههای خلخال دچار بوران و طوفان شدید گردیده و در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، هنگامی که میرزا هوشنگ را به کول گرفته بود، هر دو از پای در آمدند.<ref
== پانویس ==
|