مرقیون: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز تمیزکاری و اصلاح متن‌‌‌‌‌ با استفاده از AWB
خط ۳۳:
 
=== مسیحیت ===
'''مرقیون''' یک مسیحی واقعی است. او ایمان دارد که [[مسیح]] بر صلیب جان داده تا بشر نجات یابد. تأثیر [[الهیات مسیحی]] بر اندیشه '''مرقیون''' انکار ناپذیر است. مسیحیت نیز بسیار مدیون '''مرقیون''' است زیرا اندیشه مرقیون پایه ای گشت برای رسمیت یافتن مسیحیت به عنوان [[دین]]ی مستقل و نه فقط شاخه ای از [[یهودیت]].
 
=== گنوسی‌گری ===
خط ۴۱:
 
== اندیشه ==
اصولاً" ساختار دستگاه اندیشه '''مرقیون''' بر مبنای [[الهیات]] استوار است و از این رو چندان نمی توان او را فیلسوف دانست. مرقیون بیش از آن که فیلسوف باشد متکلمی متأله است. مرقیون بیش از هر چیز در راستای اهمیت وجود و ظهور مسیحیت سخن می گوید و برای نشان دادن اهمیت این آیین دست به مخالفت‌های بنیادین با یهودیت می زند. این شیوه برخورد با یهودیت پیش از مرقیون دیده نمی‌شود.
 
مشهودترین جنبه اندیشه '''مرقیون''' ثنویت [[جهان شناسی|جهان شناختی]] وی است.
خط ۵۳:
خدای مسیحیت ناشناخته است از این رو که در خلقت جهان دستی نداشته است و اول بار خود را با ظهور مسیح به جهان معرفی می کند. خدای متعالی نیکوست در حالی که خدای یهود، که خدای سافل است، فعلش عدالت است و در عدالت خود قصاوت و ستمگری دارد در نتیجه فعلش [[شر]] است. خدای متعالی خالق جهان نبوده و در نتیجه ارتباطی میان او و ما وجود ندارد. نقش این خدای متعال نقش منجی است و برای ما تنها نقش اخروی دارد.
 
تعالی خدای خیر (یا همان خدای مسیحیت) به حدی است که حتی خدای یهود نیز از وجود او اطلاعی ندارد. در نتیجه با وجود این که '''مرقیون''' [[تورات]] را به عنوان مبین حقیقت نفی نکرد، آن را به هیچ عنوان برای مسیحیان متن مقدس به حساب نیاورد.<ref name="ReferenceA">تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، دکتر محمد ایلخانی، صفحه ۳۵</ref>
 
=== نجات ===
خط ۶۰:
خدای خیر، با مشاهده رنج و حقارت آدمیان در این جهان، پسر خود را برای نجات انسان فرو فرستاد. مسیح، پسر خدای خیر، آدمیان را از جهان و خدای آن می رهاند تا فرزندان خدای خیر شوند و به ملکوت اعلی راه یابند. خداوند خیر این رحمت را بی هیچ چشم داشتی بر آدمیان فرو فرستاده است. از نظر مرقیون مسیح در این جهان متولد نشد و طفولیت نداشت. او ناگهان خود را بر ابنای بشر نشان داد.
 
'''مرقیون''' معقفد است خدای خیر [[انسان]] را از خدای سافل خرید و قیمت آن خون مسیح بود که بر [[صلیب]] ریخته شد. مرقیون [[عرفان]] محض را راه نجات نمی‌داند و معتقد است که رنجی که مسیح بر صلیب کشید واقعی بود. او بر ایمان به عنوان طریق نجات تأکید می ورزد. در عین حال مرقیون بر عدم ازدواج کردن اصرار می ورزد زیرا از نظر او اگر ما می خواهیم در راه نجات گام برداریم نباید موجب شویم که حیاتمان در جهان خدای سافل پاینده بماند.<ref>تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، دکتر محمد ایلخانی، صفحه ۳۵<name="ReferenceA"/ref>
 
== آثار ==