هپتالیان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز تمیزکاری و اصلاح متن‌‌‌‌‌ با استفاده از AWB
خط ۱۱:
== نابودی کیداریان و قدرت گرفتن هپتالیان ==
[[پرونده:Asia 500ad.jpg|بندانگشتی|350px|نقشهٔ هیاطله یا هپتالیان، در حدود سال ۵۰۰ میلادی، برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک کنید.]]
[[پیروز یکم|پیروز]] زمان پادشاهی از [[۴۵۹ (میلادی)|۴۵۹]] تا [[۴۸۳ (میلادی)|۴۸۳ میلادی]]، پادشاه [[ساسانی]] توانست بطور قطعی [[کیدار]]ها را مغلوب کند و آنان به هدایت شاه کیداره، هجرت کردند و در [[قندهار]] ساکن شدند اما قوم دیگری موسوم به [[هفتالیان]] یا هیاطله که از ایالت چین آمده بودند، به نواحی [[تخارستان]] که تازه [[کیداریان]] از آنجا رفته بودند، هجوم آوردند. پیروز با این دشمن جدید شروع به جنگ کرد.<ref name="کریستن سن، ص ۳۱۶">کریستن سن، ص ۳۱۶</ref> اما مغلوب و اسیر شد و بناچار شهر [[تالقان]] را که قبل از غلبهٔ او بر [[کیداریان]]، شهر سرحدی مستحکمی بود بدیشان تسلیم کرد و متعهد شد که از آنجا تجاوز نکند و نیز مجبور شد با پرداخت غرامت جنگ، آزادی خود را بخرد.
 
پسرش [[قباد یکم|قباد]] چند سال به عنوان گروگان در دربار پادشاه هفتالیان ماند تا تمام مبلغ پرداخته شد. بعد از آن پیروز با وجود ممانعت سپاهبذ وهرام مجدداً با هپتالیان وارد جنگ شد. این لشکرکشی در سال [[۴۸۴ (میلادی)|۴۸۴ میلادی]] سرانجامی بس وخیم یافت، زیرا سپاه ایران که در بیابانی پیش میرفت، کاملاً مغلوب دشمن، بلکه نابود شد و پیروز به قتل رسید و جسد او هرگز به دست نیامد. یکی از دختران پیروز به دست پادشاه هپتالیان افتاد که او را به حرم خود فرستاد. هپتالیان داخل مملکت ایران شدند و چندین ایالت را با شهرهای [[مرو]] و [[هرات]] تصرف کردند و خراجی سالیانه بر ایرانیان تحمیل کردند.<ref> name="کریستن سن، ص ۳۱۶<"/ref> از این پس تحویل به موقع باج یکی از وظایف مهم و شاق شاهان بعدی ایران شد.<ref>تاجیکان، ص ۳۰۷</ref>
 
تسلط هپتالیان بر ایران موجد خواری و ذلت بسیار برای ایرانیان بود، و زیان‌ها و خسارت‌های مادی و معنوی جبران‌ناپذیری به بار آورد. بهمین مناسبت سردار ایرانی به نام [[گشنسپداذ]] ملقب به نخوارک که از طرف [[زرمهر]] مأمور مذاکره با [[ارمنستان|ارمنیان]] شده بود، در ضمن صحبت خود با [[مامیکونیان|واهان مامیکونی]] رئیس شورشیان ارمنیان چنین گفت «او (یعنی پیروز) کشوری چندان بزرگ و آبادان و مستقل را تسلیم هپتالیان کرد و تا تسلط این طایفه باقی‌است، کشور ایران از قید عبودیت و زنجیر هولناک اسارت نجات نخواهد یافت.» بهترین افراد سپاه هلاک شده بودند و دولت در خزانهٔ خود پولی که حقوق سپاهیان را کافی باشد نداشت. مورخان ایرانی نوشته‌اند که [[زرمهر]] از پادشاه هفتالیان انتقام گرفت و عاقبت با آن طایفه صلحی شرافتمندانه کرد و پادشاه هپتالیان تمام غنائمی را که در جنگ اخیر از پیروز گرفته بود، پس داد و دختر او را نیز پس فرستاد. اما این موضوع درست به‌نظر نمی‌آید زیرا پادشاه هپتالیان از او دختری پیدا کرد که بعدها همسر [[قباد یکم]] پادشاه ساسانی گردید. دولت هپتالیان تا سال [[۵۶۷ (میلادی)|۵۶۷ میلادی]] دوام داشت. [[انوشیروان]] پادشاه ساسانی، این دولت را که بر اثر حملهٔ یک قبیلهٔ [[ترک]]، به سرداری [[سین‌جیبو]] (سیلزیبول) متزلزل شده بود، برانداخت.<ref>کریستن سن، ص ۳۱۶ و ۳۱۷</ref>
خط ۲۳:
طبق روایت بعضی از مآخذ هپتالیان مردمان شهری بودند. اما مآخذ چینی به کلی حرف دیگری می‌زنند. طبق خبر آنها «هیتالیان شهر ندارند و در جاهای پر آب و علف در خانه‌های سیاه زندگی می‌کنند.» چینی‌ها می‌گویند آنها در چادرهای پوستی زندگی می‌کردند و کوچ نشین بودند. از سوی دیگر خبر داده می‌شود که در گذشته آنها ممالک بسیاری را تصرف نمودند. [[فئوفان بیزانسی]] می‌گوید که هیتالیان پارسیها ( ایرانیان) را مغلوب ساخته و شهرها و بنادر آنها را تصاحب کردند. بدین طریق مؤلفان غربی احتمالاً بنابر همین دلیل هیتالیان را مردمان شهری گفته‌اند که آنها صاحب شهرها بودند و در دوره‌های بعدی اعیان و اشراف هیتالیان در شهرها سکونت اختیار می‌نمودند.
 
در جامعه هیتالیان [[چند شوهری]] رسم بود. برادران یک زن مشترک داشتند و زنی که شوهرش برادر نداشت یعنی زن تک شوهر کلاه یک گوشه بر سر می کرد. زن چند شوهردار کلاهی داشت که تعداد گوشه‌های آن متساوی با تعداد شوهرهای وی بود در لباس هم وابسته به تعداد شوهرها [[پوپک]] دوخته می‌شد. دربارهٔ این عرف و عادت که هم زمان با [[چندزنی]] در بین والیان معمول بود، بسیاری مآخذ چینی خبر می‌دهند.
 
به نوشته منابع، هپتالیان در ابتدا خدایان خود مثلاً خدای آتش را می‌پرستیدند. آنها هر صبح از چادر خود بیرون آمده و نماز می‌گزارده‌اند. شاید آنها آفتاب را هم پرستش می‌کرده‌اند. ولی در جامعه هپتالیان، کم کم ادیان قوم‌هایی که سرزمینشان تحت تصرف هیتالیان بود، رواج می‌یابد. مثلاً دین [[بودایی]] رفته‌رفته گسترش پیدا کرد و برپایهٔ یک سند دیگر دین [[نصرانی]] نیز معمول بوده‌است.<ref>تاجیکان، ص ۳۱۸</ref>