[[پرونده:Ottoman 1683.png|بندانگشتی|270px|چپ|گستره خلفای عثمانی]]
'''خلیفه''' شخص نخست و [[پادشاه]] یک [[خلافت]] به شمار میرود. این واژه، عنوان و لقبی است که در قانون جوامع اسلامی یا شریعت به رهبر امت اسلامی داده میشود. این واژه از ریشهٔ خَلف میآید و به معنای جانشین یا نماینده است. به نخستین خلفای مسلمانان خلیفه رسولالله (جانشین پیامبر خدا) میگفتند. مسلمانان همچنین به خلیفه، امیرالمؤمنین، امام الامه و امام مؤمنین و در زبان گفتگو و مکالمه رهبر مسلمین نیز میگویند. پس از [[خلفای راشدین]] این عنوان توسط [[امویان]]، [[عباسیان]]، [[فاطمیان]] و [[عثمانی]] نیز استفاده گردید.<ref>AAAABBBB{{یادکرد ویکی|عنوان =Caliph
|پیوند =http://en.wikipedia.org/wiki/Caliph |زبان =انگلیسی | بازیابی =31 دسامبر ۲۰۱۰}}</ref>refBBBB
== ترمینولوژی ==
واژه «خلیفه» چندین بار در [[قرآن]] به معنای «جانشنین»(ترجمه [[سیدمحمدباقر موسوی همدانی]]) به کار رفته است از جمله آیه 30 سوره [[بقره]]، آیه 69 سوره [[اعراف]]، آیه 14 [[سوره یونس]] و آیه 62 سوره [[نمل]]. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] می گوید در آیه 30 سوره بقره نوع [[انسان]] به عنوان خلیفه [[خدا]] بر روی زمین معرفی شده است.<ref>AAAABBBB{{پک|طباطبایی|1374|ک=ترجمه تفسیر المیزان|زبان=fa|ص=176-179}}</ref>refBBBB در زبان عربی نیز از ریشه «خ-ل-ف» به معنای فرزند تازه متولد شده ای که الهه ای او را جانشین پدر تازه درگذشته اش قرار داده، یافت می شود. این معنا با مفهوم قرآنی خلیفه نیز موافقت دارد که در آن تنها خداوند است که کسی را به جانشینی برگزیده، تعیین کرده، منصوب کرده و گمارده است و در همه موارد با فعل «جَعَلَ» به کار برده شده است. با این حال هیچ یک از این موارد به امور سیاسی ارتباط نداشته است.<ref>AAAABBBB{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص= 83-84}}</ref>refBBBB
نخستین کاربرد فعلی از ریشه «خ-ل-ف» در اشاره به امور سیاسی در متون عربی پادشاهی عربستان جنوبی وابسته به [[حبشه]] مشابه با واژه قرآنی «استَخلَفَ» می باشد. «استَخلَفَ» به معنای «نیابت» و «قائم مقامی» در [[سیره]] محمد نیز به کار رفته است و برای مواردی است که وی شخصی را با اختیارات محدود در غیاب خود در [[مدینه]] می گماشت تا مراقب امور باشد.<refAAAA name="ReferenceA">BBBB{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص= 83}}</ref>refBBBB
اصطلاح «خلیفه» در اسناد دست اول مربوط به دوره خلافت راشدین یافت می شود و به رسیدی به دو زبان [[زبان عربی|عربی]]-[[زبان یونانی|یونانی]] در سال 643، اواخر خلافت عمر، مربوط می گردد. در برخی اسناد مالی این دوره تعبیر «خلیفه» به چشم می خورد.<refAAAA name="ReferenceA"/>BBBB اما در خصوص کاربرد خلیفه در معنای سیاسی آن اختلاف وجود دارد. پیش از اسلام حاکمان و شاهان عرب از عنوان [[ملک]] یا عناوین دیگر از این ریشه استفاده میکردند.<ref>AAAABBBB{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=81}}</ref>refBBBB [[ویلفرد مادلونگ]] و برخی دیگر از اسلام پژوهان میگویند عنوان «خلیفه رسولالله» به معنای جانشین پیامبر خدا را نخستین بار ابوبکر، برای خود به کار برد و اعلام کرد که به عنوان خلیفه قصد تبعیت از سیاستها و اقدامات محمد را دارد.<ref>AAAABBBB{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=46}}</ref>refBBBB و نظر [[پاتریشیا کرون]] و برخی دیگر آن است که این اصطلاح «خلیفه الله» به معنای «قائم مقام خدا» بوده است.<ref>AAAABBBB{{پک|Crone|2003|ک=God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam|زبان=en|ص=4-5}}</ref>refBBBB اما به نوشته وداد کادی و آرام شاهین در دانشنامه اندیشه سیاسی اسلام پرینستون، بعید است ابوبکر لقبی را برای خود استفاده کرده باشد و احتمالاً منابع متأخر در اوایل دوره [[عباسیان]] این موضوع را جعل کردهاند تا نشان دهند تعبیر «خلیفه»، که بعداً رواج یافت، خلاصهای از «خلیفه رسولالله» بوده است، نه «خلیفه الله».<ref>AAAABBBB{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=82}}</ref>refBBBB
برخی نویسندگان نظیر [[پاتریشیا کرون]]<ref>AAAABBBB{{پک|Crone|2003|ک=God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam|زبان=en|ص=6}}</ref>refBBBB و ویلفرد مادلونگ<ref>مادلونگAAAABBBB{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=80-81}}</ref>refBBBB می گویند عثمان نخستین بار لقب «خلیفه الله» را برای خود به کار برد و بعدا همه خلفای اموی آن را به صورت عنوان رسمی رئیس حکومت به کار گرفتند. در مقابل وداد کادی و آرام شاهین می گویند مواردی که لقب «خلیفه الله» برای عثمان به کار رفته است، بعدا در دوره امویان جعل شده است.<refAAAA name="ReferenceB">BBBB{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=82-83}}</ref>refBBBB [[گلدزیهر]] و بسیاری در پی او «خلیفه الله» را به معنای «جانشین خدا» (successor or vicegerent of God) ترجمه کرده اند. به نوشته کرون و مارتین هیندز خلیفه در اینجا به معنای «قائم مقام خدا» (Deputy of God) می باشد و نه «جانشین خدا». به نظر کرون و هیندز وقتی در آن دوران، وقتی واژه «خلیفه» به تنهایی به کار می رفت به معنای «خلیفه الله» بود و نه «خلیفه رسول الله» چنین عنوانی بیانگر اقتدار دینی شدیدی است.<refAAAA name="ReferenceC">BBBB{{پک|Crone|2003|ک=God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam|زبان=en|ص=4-11}}</ref>refBBBB اما وداد کادی و آرام شاهین با بررسی زمینه فرهنگی کاربرد اصطلاح «خلیفه الله» در زبان عربی و نیز قرآن می گویند که معنای آن «جانشین گمارده شده از سوی خدا» “replacement or successor placed by (the agency of) God,” بوده است و نه «جانشنین یا قائم مقام خدا»( “vicegerent or deputy of God.” ) یعنی این اصطلاح به معنای آن بوده که خدا این حاکمیت را تصویب و از مشروعیت آن حمایت کرده است. به این ترتیب، در ایدئولوژی سیاسی متاخر امویان برای مشروعیت بخشی به حاکم از تعبیر «خلیفه الله» استفاده شده است و به معنای آن است که خلافت را نیز همچون نبوت توسط خداوند برای اشخاصی جعل شده است.<ref>AAAABBBB{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص= 84}}</ref>refBBBB
اما تاریخ پژوهان متفق القولند هنگامی که شخص خلیفه به طور خاص مورد خطاب قرار می گرفت از لقب «[[امیرالمؤمنین]]» استفاده می گردید. امیرالمؤمنین در لغت به معنی «امر کننده و فرمان دهنده به مؤمنان» است. شیعیان معتقدند این لقب در زمان [[محمد]] برای [[علی بن ابیطالب|علی]] به کار میرفته است ولی اهل سنت عقیده دارد بعد از درگذشت محمد، [[عمر بن خطاب|عمر]] اولین خلیفهای بود که لقب امیرالمؤمنین را برای خود به کار برد.<refAAAA name="ReferenceC"/><ref>BBBBAAAABBBB{{cite book|last=Campo|first=Juan E.|title=Encyclopedia of Islam|year=2009|publisher=Facts On File|location=New York|isbn=0-8160-5454-1|page=685|url=http://sufibooks.info/Islam/Encyclopedia-of-Islam_Juan_Campo.pdf}}</ref>refBBBB به نوشته تاریخ پژوهان این لقب را نخستین بار توسط عمر به کار گرفته شد.<ref>AAAABBBB{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=49}}</ref>refBBBB [[شیعیان دوازده امامی]] لقب و عنوان امیرالمؤمنین را منحصر به [[علی بن ابیطالب|علی]] میدانند و حتی آن را برای سایر امامان خود هم جایز نمیدانند (مگر در حال تقیه که به کابردن این لقب برای غیر از علی بن ابیطالب هم گاهی به کار رفته است). دلیل شیعیان بر این امر این است که محمد این لقب را برای علی به کار برده و دیگران را از نامگذاری بدان نهی کرده است. اما شیعیان [[اسماعیلیه]] آن لقب را برای [[خلفای فاطمی]] نیز استفاده میکنند و [[زیدیه]] آن را برای هر امامی [[علوی]] که امامتش را با جنگ بنیان نهاده استفاده میکنند.<ref>GibbAAAABBBBGibb, H.A.R.. " [http://referenceworks.brillonline.com/entries/encyclopaedia-of-islam-2/amir-al-muminin-SIM_0617 Amīr al-Muʾminīn]." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Brill Online , 2012.</ref>refBBBB
همچنین شیعیان و دیگر هواداران علی که مخالف عثمان و بنی امیه بودند، از کاربرد عنوان خلیفه برای رهبران سیاسی خود اجتناب میکردند و به جای آن از تعبیر [[امام]] یا امیرالمؤمنین استفاده میکردند؛ و تعبیر امیرالمؤمنین را صرفاً برای علی و نه هیچ حاکم دیگری به کار میبردند.<refAAAA name="ReferenceB"/>BBBB
به علاوه نخستین بار کاربرد «خلافت» به عنوان یک نهاد سیاسی در زمان [[هشام بن عبدالملک]] رخ داد. عبارت «خلافت» در اصطلاح هم شخص «خلیفه»، هم نهاد سیاسی قانونی حکومت بر مسلمانان، هم به دوران این حکومت و هم به حوزه تحت حکومت شامل قلمرو و اتباع حکومت اطلاق میشد. البته این تنها یا اصلیترین اصطلاحی نبوده است که برای اشاره به نهاد دولت در جامعه اسلامی به کار میرفته است. بسیاری از نویسندگان اصطلاحات «امام» و «امامت» را به جای «خلیفه» و «خلافت» به کار میبردند و جوامع غیرمسلمانان نیز بخصوص در سده نخست از این اصطلاح برای اشاره به دولت مسلمان استفاده نمیکردهاند. به هر حال، در منابع سده های نخستین اسلام، اصطلاحات خلیفه، امام و امیرالمؤمنین میتوانست به جای هم به کار رود، اما در [[حدیث]] و [[فقه]]، اصطلاح [[امام]] مرجح بود. اما نویسندگان مسیحی عرب زبان در اشاره به حاکم مسلمان یا غیرمسلمان از اصطلاح ملک استفاده میکردند. نهاد خلافت بتدریج در خلال زمان تحول یافت و بالاخره در اوایل دوره [[عباسیان]] در نیمه دوم سده هشتم میلادی، در قالب یک مفهوم اصطلاحی به معنای «جانشینی پیامبر در شئون سیاسی»{{مدرک}} تثبیت شد و هر چند خلیفه اسما ادعای حاکمیت بر تمام قلمرو مسلمانان را داشت، تعداد کمی از خلفا توانستند این حاکمیت را عملاً بر همه مناطق و مردم مسلمان اعمال کنند. خلیفه فقط در دوران اولیه اسلام قدرت واقعی سیاسی را در اختیار داشت و بعداً به یک مهره سیاسی در اختیار فرماندهان نظامی و مقامات اداری تبدیل شد. نه تنها اصطلاح خلافت در طول زمان متحول شد، بلکه خود نهاد خلافت نیز در خلال زمان بسیار تغییر کرد.<refAAAA name="ReferenceB"/><ref>BBBBAAAABBBB{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص= 81-83}}</ref>refBBBB
کاربرد اصطلاح «[[خلافت راشدون|راشدون]]» به معنای «هدایت شده» برای [[خلفای راشدین|چهار خلیفه نخستین]] به اوائل دوره عباسیان مربوط می شود. در این دوره بر اساس [[حدیث|حدیثی]] از محمد که در جوامع روایی اهل سنت نقل شده است، او دوره خلافت پس از خود را تا 30 سال پیش گویی کرده است و بعد از آن را سلطنت نامیده است. بر این اساس، اهل سنت چهار خلیفه نخست تا پایان سال 40 هجری را خلفای راشدون نامیدند و آنها را جانشین پیامبر دانستند. اما مسلمانانی که خلافت برخی از این چهار خلیفه را نامشروع می دانند از کاربرد این اصطلاح اجتناب می کنند.<ref>AAAABBBB{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص= 81-82}}</ref>refBBBB
== منابع ==
{{Navboxes
| title = [[فهرست خلفا|خلیفهها]]
| state = {{{state|autocollapse}}}
| list1 =
{{خلفای راشدین}}{{خلفای اموی}}{{خلفای عباسی}}{{خلفای فاطمی}}{{سلطانهای عثمانی}}
|