خاله سوسکه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز اصلاح متن با استفاده از AWB |
جز سوال به سؤال، replaced: سوال ← سؤال (3) با استفاده از AWB |
||
خط ۱:
'''خاله سوسکه''' نام یک [[متل (قصه)|متل]] [[ایران|ایرانی]] است و در مورد [[سوسک|سوسکی]] است که برای سفر به [[همدان]] دچار مشکلاتی میشود.<ref name="پک|اعظم مختاری|۱۳۹۰|ک=مهرنیوز">{{پک|اعظم مختاری|۱۳۹۰|ک=مهرنیوز}}</ref> او در پاسخ به [[خواستگاری|خواستگارهای]] متعدد خود در پایان با «آقا[[موش|موشه]]» ازدواج میکند.<ref name="ReferenceA">{{پک|نادره ترکمانی|۱۳۹۰|ک=هفتهنامه پارسی}}</ref> این متل از [[دوره قاجار]] تا کنون در دهها روایت گوناگون [[چاپ]] و منتشر شدهاست. به گونهای که به یکی از تکراریترین عناوین [[کتاب کودک|کتابهای کودک]] در [[ایران]] تبدیل شدهاست. همچنین [[نمایشنامه|نمایشنامهها]] و [[فیلمنامه|فیلمنامههای]] متعددی بر اساس این حکایت تهیه شدهاست. این متل به برخی زبانهای دیگر نیز ترجمه شدهاست.
در این موضوع که این حکایت نمونهای از کلیشههای جنسیتی علیه زنان بوده یا نمادی از اراده زن ایرانی است اختلاف نظر وجود دارد. راوی اولیه داستان و زمان تقریبی پیدایش آن مشخص نیست، ولی ریشه این متل در روایت کنونی آن احتمالاً به [[دوره قاجار]] باز میگردد. این داستان همچنان درحال نقد، بررسی و بازنویسی است.
خط ۷:
== تاریخچه ==
[[پرونده:Khalesooske.jpg|بندانگشتی|250px|چپ|«رفتن خاله سوسکه به دکان [[قصاب|قصابی]]» نگارهای از یک [[کتاب کودک]] [[چاپ سنگی]] در [[دوره قاجاریه]]<ref>{{پک|علی بلوکباشی|۱۳۶۹|ص=۴۹}}</ref>]]
حکایت خاله سوسکه افسانهای ایرانی است که ریشه در ادبیات عامه ایرانیان دارد و سینه به سینه از مادربزرگها منتقل شدهاست.<ref
محل زندگی و کار آقاموشه، قصر حاکم است. هانا ناصرزاده از همین موضوع نتیجه میگیرد که واقعه در زمانی رخ داده که حکومت ملوکالطوایفی وجود داشته و حاکم موردنظر، مسئولیت اداره مکان اتفاق افتادن قصه (شهری نزدیک به همدان) را از طرف حاکم کل(که اگر زمان وقوع [[عهد قاجار]] دانسته شود، در تهران ساکن بوده)، بر عهده داشتهاست.<ref name="پک|هانا ناصرزاده|۱۳۸۳|ص=۸۵">{{پک|هانا ناصرزاده|۱۳۸۳|ص=۸۵}}</ref>
=== انتشار ===
خط ۱۷:
برخلاف سالهای پیش از انقلاب که منظومههای فولکوریک، به دقت توسط [[کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان]] ثبت میشد و این امر یکی از اهداف برنامهریزی شده این موسسه بود، امروزه این هدف یکی از اهداف کاملاً فراموش شده این سازمان و ناشران دیگر قلمداد شده و افسانههای فولکوریکی همچون خاله سوسکه فقط با اهداف تجاری و برای سلیقههای فردی و بازارپسند بهطور مکرر منتشر میشوند.<ref>{{پک|جمالالدین اکرمی|۱۳۸۱|ص=۱۱۲}}</ref>
در میان عناوین کتابهای منظومی که در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ برای کودکان در ایران منتشر شده، سه عنوان «[[شنگول و منگول]]»، «[[کدوی قلقلهزن]]» و «خاله سوسکه» دارای بیشترین تکرار بودهاند.<ref name="پک|جمالالدین اکرمی|۱۳۸۱|ص=۱۰۲">{{پک|جمالالدین اکرمی|۱۳۸۱|ص=۱۰۲}}</ref>
=== بازنویسی ===
خط ۳۸:
== نقد و تحلیل ==
سیاهپوش بودن سوسک در [[عزا|عزای]] شوهر، دوستداری [[حیوانات]] و جان بخشیدن به خودیترین و چندشآورترین [[حشرات]] و [[جانوران]] و تعیین مثبت و منفی بودن شخصیتها، نه براساس جنس، نه بر روال داستان از نکات مهم این قصهاست.<ref
هانا ناصرزاده احتمال میدهد که این قصه، روایتی واقعی از قصه پرداز آن است.<ref
هانا ناصرزاده خاستگاه داستان را غرب کشور و شهرهای اطراف همدان میداند. جایی که امکان سفر به همدان با [[پای پیاده]] وجود داشتهاست. در قصه هیچ اشارهای به وسایل [[حمل و نقل]] نمیشود.<ref
سمیرا اصلانپور این قصه را متعلق به [[کودکان]] نمیداند. به گفته وی بسیاری از قصهها و [[افسانههای کودکان|افسانههای عامیانهای که برای کودکان گفته میشود]]، همچون این قصه، اصلاً موضوعات کودکانهای ندارد.<ref>{{پک|سمیرا اصلانپور|۱۳۸۲|ص=۱۱}}</ref>
خط ۵۰:
=== نقد جنسیتی ===
[[پرونده:Shadi Sadr.jpg|بندانگشتی|200px|چپ|[[شادی صدر]] خاله سوسکه را نمونه یک کلیشه جنسیتی در ادبیات کودک میداند]]
خاله سوسکه دختری از جامعهای سنتی است که در انتظار گشوده شدن بخت خود نمینشیند و دست روی دست نمیگذارد، بلکه با به دست گرفتن ابتکار عمل، خود آیندهاش را رقم زده و برای خود همسری میگزیند.<ref name="ReferenceB">{{پک|سیدحبیبالله لزگی|مهدی حجوانی|۱۳۸۴|ص=۲۰۰}}</ref> او سرانجام از میان خواستگاران کاسبکار و مالدار، موشی نرمخوی و خوش زبان، هرچند ندار را انتخاب میکند. موشی که سرانجام جان در ره عشق او (پختن شوربایی برای خاله سوسکه بیمار) میگذارد. ابزار و تنها [[برگ برنده]] خاله سوسکه در جذب خواستگاران، [[زن افسونگر|جلوهگری زنانه]] است.<ref>{{پک|هانا ناصرزاده|۱۳۸۳|ص=۸۳}}</ref>
دنیای خاله سوسکه، دنیایی کاملاً مرد سالار است. این پدر است که تصمیم میگیرد دختر را به شوهر بدهد. شوهری که (در برخی روایتها) حرمسرایی دارد و از زنان ریزنقش خوشش میآید. در طول مسیر سفر خاله سوسکه، مردان به خود اجازه میدهند که بیمقدمه از نام و نشان و قصد او از سفرش پرس و جو کنند. در داستان دلیل این رفتارهای جنسیتی، عدم [[استقلال اقتصادی]] زنان عنوان میشود. فقط مردان قصه هستند که نقشی اقتصادی و اجتماعی (بقال، قصاب،...) در جامعه دارند و خاله سوسکه سرانجام با ازدواج با آقاموشه «سر و سامان» میگیرد. تنها جایی در قصه که آقاموشه [[نقش جنسیتی]] را زیر پا میگذارد و دست به آشپزی میزند، تاوان سختی میپردازد. از ابتدای داستان هم پدر خاله سوسکه به دلیل ناتوانی اقتصادی تصمیم به ازدواج دخترش با مشرمضون میگیرد. در این میان ایدهآلهای خاله سوسکه نیز اغلب اقتصادی است. وقتی او در جوی آب افتاده و آقا موشه قصد نجات او را دارد، خاله سوسکه به کمتر از نردبان طلا برای نجات خویش راضی نمیشود.<ref>{{پک|فریده پورگیو|۱۳۸۹|ص=۳۴-۴۰}}</ref> از ابتدای داستان نیز توجیه خاله سوسکه برای آغاز سفر، خوردن نان گندم و قلیان بلور در خانه مشرمضون است.<ref
[[شادی صدر]]، فعال [[حقوق زنان]]، قصه خاله سوسکه را بزرگترین مثال کلیشههای جنسیتی در ادبیات کودک میداند.<ref>{{پک|شادی صدر|۱۳۸۲|ص=۱۰}}</ref> خاله سوسکه نمادی از ارادهٔ [[زن ایرانی]] و آرزوهای دست نیافته و فروخوردهاش تصویر شدهاست. هانا ناصرزاده خاله سوسکه را دختری مستقل و آزاداندیش، ولی محدود به عرف و محدودیتهای موجود اجتماعی میداند. خاله سوسکه زنی است که از سرکوفتهای خانه پدری به تنگ آمده و به ناچار تن به ازدواج با «مش رمضان» (که شاید خاله سوسکه جای نوه او باشد) دادهاست.<ref name="پک|هانا ناصرزاده|۱۳۸۳|ص=۸۲">{{پک|هانا ناصرزاده|۱۳۸۳|ص=۸۲}}</ref> پولدار بودن مش رمضان از لقب مشهدی و دورهای که داستان به آن تعلق دارد برمیآید.<ref
آذردخت بهرامی خاله سوسکه را زنی میانسال میدانست که به دنبال شوهر مطلوب خویش میگردد.<ref>{{پک|محمدرضا کمالی|شاهپور شهولی|۱۳۸۴|ص=۶۰}}</ref> خاله سوسکه زنی متکی به نفس است که در اجتماع، به مزاحمتها و اهانتهای رندان جواب دندان شکن میدهد. ولی به گفته هانا ناصرزاده، او کتک خوردن از همسر را به عنوان یک اصل غیر قابل تغییر پذیرفتهاست.<ref
در دیدگاهی دیگر و به گفته حبیبالله لزگی، اگرچه این قصه خشونت را به عنوان یک واقعیت اجتماعی طرح میکند، ولی خواننده را به پذیرش آن ترغیب نمیکند و وی را به عصیان در برابر این پدیده فرا میخواند. از سوی دیگر فعل کتک خوردن هیچگاه در داستان از حرف به عمل در نمیآید.<ref
=== نقد ادبی ===
جمالالدین اکرمی، خاله سوسکه را نه یک قصه و داستان، بلکه یک متل معرفی میکند که لحن روایی آن، نمایه مسلط بر آن است. وی خاله سوسکه را در ردیف «اتل متل» و ««دویدم و دویدم» برمیشمرد.<ref
[[احمدرضا احمدی]]، شاعر [[کرمان|کرمانی]] نیز خاله سوسکه را به دلیل تحمیل همیشگی فضای ادبیات بزرگسال به ادبیات کودک [[شعر]] یا داستان نمیداند. بلکه آن را خردهروایت و قصه عامیانهای میداند که به دنبال پایان قصهاست.<ref>{{پک|مهدی یوسفی|۱۳۸۶|ص=۱۴۱-۱۴۲-۱۵۰}}</ref>
[[عبدالحسین زرینکوب]] قصههایی از قبیل خاله سوسکه را در ردیف افسانههای زنجیری قرار میدهد. در افسانههای زنجیری [[زبان فارسی]]، شخصیتهای داستان پی در پی از یکدیگر
== فیلم ==
خط ۷۱:
در سال ۱۳۸۸ [[فیلم مستند]] خاله سوسکه به کارگردانی [[نادره ترکمانی]] ساخته شد. این فیلم به روایت تغییرات افسانه خاله سوسکه، از اولین روایت چاپی تا زمان ساخت فیلم پرداخته بود. در این فیلم [[سحر ولدبیگی]] در نقش خاله سوسکه [[نقش آفرینی]] کردهاست.<ref>{{پک/بن|۱۳۸۸|ک=مهرنیوز ۳ مرداد ۱۳۸۸}}</ref>
علیرغم تمایل استانداری همدان به ساخته شدن این فیلم در این استان، فیلم در [[بازار اراک|بازار سرپوشیده اراک]] ساخته شدهاست. این فیلم برداشت آزادی از تحقیقات مندرج در کتاب «خاله سوسکه از اولین روایت چاپی تا امروز» نوشته و پژوهش «خسرو صالحی» است. کارگردان این فیلم با توجه به قابلیت بصری بالای افسانه خاله سوسکه، ابزار تکنولوژی و جلوههای ویژه [[سینمای ایران]] را برای تقویت فضای فانتزی مورد نیاز اینگونه افسانهها بسیار اندک دانستهاست.<ref
این فیلم در فرهنگسرای انقلاب تهران نقد شدهاست.<ref>{{پک|وفا برهانی|۱۳۸۹|ک=مشرقنیوز}}</ref>
خاله سوسکه بر آثار سینمایی دیگری نیز تاثیر غیرمستقیم داشتهاست. در سکانسی از [[گبه (فیلم)|فیلم گبه]] اثر [[محسن مخملباف]]، شخصیت اصلی فیلم که مردی میانسال و مجرد است، به دنبال دختر روستایی جوانی به سرچشمه میرود. دختر که با لباس [[قشقایی]] مشغول شستن ظرف است، در پاسخ به خواستگاری مرد میپرسد:«اگر از دستم عصبانی بشی چطوری تلافی میکنی؟» و مرد که منشاء
== تئاتر و نمایش عروسکی ==
در آبانماه سال ۱۳۹۰ یک گروه [[نمایش عروسکی]] از [[اصفهان]]، نمایشی بر اساس این داستان را به کارگردانی اعظم مختاری در جشنواره بین الملی تئاتر کودک و نوجوان در همدان و همچنین هشتمین جشنواره سراسری تئاتر ماه به روی صحنه برد.<ref
== پانویس ==
|