نیکاراگوئه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات:زیباسازی+شابک (۱۰.۵) |
Kamranazad (بحث | مشارکتها) جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: فقید⟸درگذشته، ازمستیزوها⟸از مستیزوها، ، امتنای⟸امتناع، ، انتفام⟸انتقام، ، بازارعرضه⟸بازار عرض... |
||
خط ۶۴:
== تاریخ ==
{{ویکیسازی}}
در سال ۱۵۲۴، فاتح اسپانیایی، فرانسیسکو هرناندز دو کوردوبو (پایهگذار نیکاراگوئه) اولین اقامتگاههای اسپانیایی، از جمله دو شهر اصلی نیکاراگوئه را تأسیس کرد: گراندا نیکاراگوئه در نزدیکی دریاچه نیکاراگوئه و لئون نیکاراگوئه در شرق دریاچه
قسمت اعظمی از سیاست اولیه نیکاراگوئه را پس از کسب استقلال درگیری و رقابت بین نخبههای لیبرال لئون و نخبههای محافظهکار گرانادا تشکیل میدادهاست. این رقابت و درگیری هر از گاهی به جنگ داخلی نیز کشده میشد. یک ماجراجوی اهل ایالات متحده به نام (سرباز) ویلیام واکر، که در ابتدا لیبرالها در سال ۱۸۸۵ از او دعوت به عمل آورده بودند تا در مبارزاتشان بر ضد محافظهکاران به صف آنها
[[خوزه سانتوز زلایا]] با استفاده از اختلاف نظری که بین دستههای مختلف محافظه کار وجود داشت، شورش لیبرالی بر ضد حکومت به راه انداخت که موجب به قدرت رسیدن او در سال ۱۸۹۳ شد. زلایا سر انجام در سال ۱۸۹۴به درگیری و اختلاف چندین و چند ساله نیکاراگوئه با بریتانیای کبیر بر سر ساحل اطلس خاتمه بخشید و ساحل ماسکیتو را بار دیگر به نیکاراگوئه ملحق کرد.
خط ۷۶:
نیروهای ایالات متحده سرانجام با مبارزان ساندینیستا سازش و توافق کردند. نیروهای مذکور منطقه را ترک کردند و کشور تحت کنترل ‹‹ خوآن باتیستا ساکاسا›› افتاد. یک گارد ملی که توسط ‹آناستاسیو سوموزا گارسیا›› از ایالات متحده فارغالتحصیل شده بود، تأسیس شد و در سازمان جدیدی که ایجاد شده بود، بالاترین موقعیت را به دست آورد.
سوموزا با استفاده از موقعیت خود در گارد ملی، حکومت کشور را به چنگ آورد. سوموزا که از مخالفتهای مسلحانه ساندیانو هراس داشت، او را به برگزاری نشستی در ماناگوآ دعوت کرد که در آنجا ساندیانو در فوریه ۱۹۳۴ توسط گارد ملی ترور شد. سوموزا کنترل کشور را به طور کامل در دست داشت و هرگونه مقاومت مسلحانه احتمالی را سرکوب کرده بود. در مقام
لوئیز چند سالی بیشتر در قدرت نبود؛ چرا که بر اثر حمله قلبی از دنیا رفت. از او به عنوان فردی میانه رو یاد میشود. پس از او یک رئیس جمهور دست نشانده به نام ‹‹ رن شیک›› به قدرت رسید. آناستاسیو سوموزا دبایلا که مسئولیت گارد ملی را به عهده داشت، کنترل کشور را به دست گرفت. او پس از شریک رسماً عهده دار سمت ریاست جمهوری کشور شد. در ۱۹۶۱ یک دانشجوی جوان به نام ‹‹ کارلوس فونسکا›› به شخصیت تاریخی ساندیانو روی آورد و‹‹ جبهه آزادی بخش ملی ساندینیستا›› (FSLN) را تشکیل داد. FSLN در سراسر دهه ۶۰ قرن ۱۹ به عنوان یک حزب کوچک فعالیت میکرد، اما نفرت شدید سوموزا از FSLN و برخورد شدید و افراطی او با کسانی که مظنون به حمایت و هواداری از
برخی از مورخین زمینلرزه سال ۱۹۷۲ را که ماناگوآ را ویران کرد، به عنوان ‹‹آخرین میخی که بر تابوت›› سوموزا زده شد، تلقی میکنند. حدود ۹۰٪ شهر ویران شد و فساد بی شرمانه سوموزا، بی کفایتی در کنترل کمک رسانی (که باعث شد ‹‹روبرتو کلمنته›› ستاره دزدان دریایی پطرزبورگ در تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۷۲ شخصاً به ماناگوآ سفر کند- پروازی که با مرگ غم انگیزی پایان یافت) و
سوموزا صنایع اصلی بازسازی کشور را به انحصار خود در آورده بود و اجازه نمیداد که دیگر اعضای عالی رتبه از سود ناشی از افزایش فعالیت اقتصادی سهمی ببرند. این موضوع نیز به نوبه خود موجب ضعیف تر شدن سوموزا شد؛ چرا که حتی نخبگان اقتصادی نیز دیگر میلی به حمایت
این مشکلات اقتصادی
ساندینیستاها، که از حمایت مردمی، اصحاب کلیسای کاتولیک و دولتهای منطقهای و بینالمللی برخوردار بودند، در ژوئیه ۱۹۷۹ قدرت را به دست آوردند. سوموزا کشور را ترک کرد و اعضای گارد ملی او سرانجام سر از پاراگوئه درآوردند و او در سپتامبر ۱۹۸۰ در آنجا توسط اعضای حزب انقلابی کارگران آرژانتین ترور شد. اصلیترین برنامههای جامع ساندینیستاها شامل ‹‹ نهضت سوادآموزی ملی›› گسترده (آگوست- مارس ۱۹۸۰) و اصلاحات اساسی در حوزه کشاورزی بود که باعث شد زمینها و مزارع به دست کشاورزانی
جیمی کارتر، رئیس جمهور ایالات متحده که از یک سال پیش کمک به سوموزا را متوقف کرده بود، در بدو امر اقدام به اعطای کمک به دولت نوپا در نیکاراگوئه کرد، اما هر چه از دوران ریاست جمهوری کارتر میگذشت از میزان کمک ایالات متحده به نیکاراگوئه کاسته میشد و در نهایت در زمان ریاست جمهوری ‹‹رونالد ریگان›› به سبب کشف مدارکی دال بر حمایت ساندینیستا از شورشیان‹‹ FMLN›› در کشور ال سالوادور این کمک به طور کامل قطع شد. قبل از انصراف ایالات متحده از کمک به نیکاراگوئه، یکی از رجال سیاسی‹‹ FMLN›› به نام ‹‹بایاردو آرشه›› گفته بود که: ‹‹نیکاراگوئه تنها کشوری است که سوسیالیسم خود را با دلارهای امپریالیسم بنا کردهاست››.
خط ۹۲:
ساندینیستاها پس از استراحت و فراغت بال کوتاهی با جنگ داخلی فزاینده و تضعیف کنندهای مواجه شدند که توسط چریکهای کنترا، شورشیان نماینده، رونالد ریگان، رئیس جمهور ایالات متحده، توطئه ریزی شده بود. ایالات متحده مخالفان را آموزش میداد و آنها را تأمین مالی میکرد تا بر ضد ساندینیستاها بجنگند و علاوه بر آن انتقادات گستردهای در نقاط زیادی از ایالات متحده، از جمله کنگره ملی، بر ضد ساندینیستاها به راه میانداختند. وقتی کنگره ملی ایالات متحده تصمیم گرفت کمک به مخالفان را قطع کند، یکی از نزدیکان ریگان، به نام کلنل اولیور نورث، طرحی را دسیسه چینی کرد تا از طریق فروش مخفیانه سلاح به ایران مخالفان دولت حاکم کاراگوئه را تأمین مالی کند که در نهایت منجر به رسوایی ‹‹ایران کنترا›› شد.
دانیل اورتگا، با اکثریت آرا در سال ۱۹۸۴ به عنوان رئیس جمهور نیکاراگوئه انتخاب شد، اما سالهای جنگ و درگیری تأثیرات نامطلوب بیسابقهای بر اقتصاد نیکاراگوئه گذارده بود و خانوادههای
نیکاراگوئه در سال ۱۹۸۶ در یک دعوی قانونی تاریخی بر ضد ایالات متحده در ‹‹دادگاه عدل بینالمللی›› پیروز بیرون آمدند (مراجعه شود به بخش ‹‹نیکاراگوئه در برابر ایالات متحده››) و ایالات متحده محکوم به پرداخت ۱۲ میلیارد دلار به عنوان غرامت به سبب برهم زدن استقلال نیکاراگوئه از طریق مداخله در حمله بر ضد آن دولت محکوم شد. ایالات متحده از پذیرش رای دادگاه سر باز زد و مدعی شد که دخالتی در امور مربوط به استقلال نیکاراگوئه نداشتهاست؛ بنابراین، دولت ایالات متحده حتی علیرغم قطع نامه مجمع عمومی سازمان ملل، از پرداخت غرامت به نیکاراگوئه امتناع ورزید.
خط ۹۸:
=== دهه ۹۰ و دوره پس از ساندینیستا ===
برنامه انتخاباتی جبهه مخالف با نامزدی خانم چامورو به این صورت بود:۱. گسترش اقتصاد بازار آزاد.۲. گسترش آزادیهای اجتماعی.۳. تجدید نظر مجدد در قانون اساسی.۴. لغو خدمت سربازی اجباری.۵. کاهش نیروهای نظامی و عفو زندانیان سیاسی.
انتخابات با حضور احزاب مختلف در ۱۹۹۰ برگزار شد و در آن ائتلاف احزاب ضد ساندینیستا (متشکل از طیف راست و چپ سیاسی)، تحت رهبری ‹‹ ویولتا چامورو››، بیوه پدرو خوآکیم چامورو، موفق شدند ساندینیستا را شکست دهند. این شکست موجب شگفتی ساندینیستاها شد؛ چرا که آمارگیریهای قبل از انتخابات حکایت از موفقیت قاطع ساندینیستا داشت و اجتماعاتی که آنها قبل از انتخابات تشکیل داده بودند باعث جذب صدها هزار نفر به سوی این حزب شده بود. نتایج دور از انتظار انتخابات با تحلیلها و نظرات فراوانی مواجه شد و مفسرانی، مانند ‹‹نوام چامسکی›› و ‹‹سیر برایان ویلسون›› بر این باور بودند که این نتایج دور از انتظار نتیجه تهدیدات ‹‹کنتراها/ مخالفان›› در خصوص
در طرف مقابل، پی جی اوروکه در اثر خود به نام ‹‹ مرگ دوباره کمونیسم››<ref>The Return of the Death of Communism Nicaragua, February ۱۹۹۰,» a chapter in ''[[Give War a Chance]]: Eyewitness Accounts of Mankind's Struggle Against Tyranny, Injustice, and Alcohol-Free Beer'' by P. J. O'Rourke. Grove Press; reprint edition (November ۲۰۰۳, ISBN 0802140319</ref> چنین آوردهاست: ‹‹ مزیت ناعادلانه استفاده از منابع دولتی برای آن حزب به پایان رسیدهاست، چطور کنترل
نظرسنجی از رای دهندگان نیکاراگوئهای
اقتصادی که به چامارو سپرده شد کاملاً ویران شده بود. در دهه ۹۰ درآمد سرانه مردم نیکاراگوئه، به خاطر هزینههای اجتماعی و اقتصادی جنگ کنترا بر ضد دولت تحت رهبری ساندینیستا تا حدی متجاوز بر ۸۰٪ کاهش یافته بود..[http://www.photius.com/countries/nicaragua/society/nicaragua_society_social_conditions.html] در کمال شگفتی ایالات متحده و نیروهای مخالف، چامورو ارتش ساندینیستا را منحل نکرد، هر چند که آن ارتش به ارتش نیکاراگوئه تغییر نام داده بود. کمک اصلی چامورو به نیکاراگوئه، برچیدن گروههایی در مناطق شمالی و مرکزی کشور بود. این امر باعث شد کشور به ثباتی دست یابد که به مدت ۱۰ سال نمونه آن را به خود ندیده بود.
خط ۱۰۸:
در انتخابات بعدی نیز که در ۱۹۹۶ برگزار شد، دانیل اورتگا و ساندینیستاهای FSLN مجدد شکست خوردند. رقیبی که این بار آنها را شکست داد ‹‹آرنولدو آلهمان›› از حزب لیبرال قانونی (PLC) بود. آلهمان، رئیس جمهور نیکاراگوئه به تفاهم استراتژیکی با اورتگا و FSLN دست یافت و علی الظاهر سیاست نیکاراگوئه در سیستم دو حزبی قرار گرفت. PLC و FSLN در حوزهها و بخشهای مشخص و متمایز دولتی با یکدیگر همکاری میکردند تا بتوانند راه را برای احزاب کوچکتر ببندند..{{fact}}
در انتخابات ۲۰۰۱، PLC بار دیگر FSLN را شکست
== جغرافیا ==
خط ۱۴۴:
سیاست این کشور مبتنی بر نظام چند حزبی میباشد. دولت مسئول قوه مجریه محسوب میشود. قوه مقننه هم به دولت و هم به مجلس ملی نیکاراگوئه محول میشود. قوه قضاییه مستقل از دو قوه مجریه و مقننه عمل میکند. در حال حاضر رئیس جمهور این کشور [[دانیل اورتگا]] است. انتخابات ریاست جمهوری و قانونگذاری نیکاراگوئه در ۵ نوامبر ۲۰۰۶ برگزار شد.
[[جبهه آزادیبخش ملی ساندینیستا]] در سال ۱۹۷۹، بر بستر نارضایتی عمومی از دیکتاتوری [[سوموزا]]، قدرت را به دست گرفت. [[دانیل اورتگا]] به ریاستجمهوری رسید. نیروهای [[کنترا]] با کمک آمریکا به مبارزه مسلحانه با دولت
دانیل اورتگا در این انتخابات برای سومین بار به سمت ریاست جمهوری نیکاراگوئه انتخاب شد. او تنها ۳۹ درصد آرا را به خود اختصاص داد و همین میزان برای قطعی کردن نتایج انتخابات کفایت میکرد.
خط ۱۷۰:
در قرن نوزدهم، اقلیتی بومی در منطقه وجود داشت، اما این گروه نیز عمدتاً جذب فرهنگ رایج و حاکم مستیزو/ زامبو شدند. نیکاراگوئه، بویژه در قرن نوزدهم، شاهد فوجی از مهاجرت مردم ملتهای اروپایی به خود بود. علیالخصوص، شهرهای شمالی استیل و ماتاگالپا، نسل چهارمی از جوامع آلمانی را در خود جای دادهاند. اغلب جمعیت مستیزو و جمعیتی که دارای نژاد اروپایی هستند، در مناطق غربی کشور، مثل شهرهای ماناگوآ، گراندا و لئون زندگی میکنند.
حدود ۹٪ جمعیت نیکاراگوئه را سیاهپوستان یا آفریقایی- نیکاراگوئهایها تشکیل میدهند که بیشتر آنها در ساحل کارائیب یا اقیانوس آتلانتیک که دارای جمعیت پراکندهای است، زندگی میکنند. جمعیت سیاهپوست عمدتاً دارای اصلیت آنتیلی هستند و اخلاف کارگرانی هستند که طبق
۵٪ باقیمانده متشکل از اخلاف تک نژادی ساکنان بومی کشور است. جمعیت نیکاراگوئه در دوران قبل از کلمبیا شامل مردم نیکارائو ناهوآت زبان از ناحیه غرب بود و نام این کشور نیز از آنها گرفته شدهاست و همچنین شش گروه نژادی دیگر، از جمله میسکیتوها، رماها، و مردم سومو که در سواحل کارائیب ساکن بودند. در حالی که از مردم اصیل نیکارائو فقط تعداد اندکی ماندهاست، اما قضیه مردم کارائیب کاملاً متفاوت است. در سالهای میانی دهه ۹۰ قرن ۲۰، دولت استان زلایا را به چند قسمت تقسیم کرد- که نیمه شرقی کشور به دو منطقه خودمختار تقسیم شد و در داخل نظام جمهوری به آفریقاییهای بومی منطقه حق خودمختاری محدود اعطا شد.
خط ۱۷۷:
=== فرهنگ ===
۴۰٪ از مردم نیکاراگوئه را افراد زیر ۱۸ سال تشکیل میدهند و میتوان گفت جمعیت این کشور جمعیت جوانی است. فرهنگ مردمی، موسیقی و سنن مذهبی این کشور قوی بوده و عمیقاً تحت تأثیر فرهنگ شبه جزیره ایبری قرار داشته اشت، اما صداها و رنگ و بوی آمریندیان بر غنای آن افزودهاست. در دنیای ایبریایی،
آموزش و پرورش برای تمامی مردم نیکاراگوئه رایگان است. آموزش ابتدایی رایگان و اجباری است و برای جماعتی که در سواحل اقیانوس آتلانتیک ساکن هستند آموزش و پرورش به زبان بومی خودشان ارائه میشود. بر اساس قانون، آموزش عالی خودسامانی مالی، سازمانی و ادرای خاص خود را دارد. آزادی موضوعات و رشتهها نیز به رسمیت شناخته شدهاست.
فرهنگ نیکاراگوئه را میتوان در چندین خط جداگانه دیگر نیز تعریف کرد. غرب این کشور تحت استعمار اسپانیا بودهاست و مردم این منطقه اغلب ترکیبی
از طرف دیگر، نیمه غربی کشور روزگاری تحتالحمایه پادشاهی بریتانیای کبیر بود. زبان انگلیسی هنوز هم در این منطقه رایج است و در کنار زبان اسپانیایی توسط مردم منطقه مورد استفاده قرار میگیرد. هر دو زبان در مدارس تدریس میشود. فرهنگ آن شبیه فرهنگ ملتهای کارائیب است که مستعمره انگلیس بوده یا هستند، از جمله جامائیکا، بلیز، جزایر کیمن و غیره. اگرچه مهاجرتهای اخیر مستیزوها تأثیر زیادی بر نسل جوان داشتهاست، با این حال شمار روزافزونی از مردم در منزل یا دوزبانه هستند یا اینکه فقط به زبان اسپانیایی تکلم میکنند. جمعیت نسبتاً زیادی وجود دارند که دارای چند نژاد آفریقایی هستند و همچنین جمعیت کوچکتری از گاریفوناها در منطقه زندگی میکنند. در سواحل شرقی، به سبب تأثیری که آفریقا بر آن داشته، نوع متفاوتی از موسیقی وجود دارد. موسیقی رقص پاپ موسوم به ‹‹ پالو دی مایو›› یا مایپول که در فستیوال مایپول در طول ماه
از میان فرهنگهایی که قبل از استعمار منطقه توسط اروپاییها در منطقه وجود داشته، فرهنگ مردمی که به زبان ناهوآت تکلم میکردهاند و در غرب کشور ساکن بودهاند، تا حدود زیادی جذب فرهنگ لاتین شدهاست. معهذا، در شرق، گروههای بومی زیادی هستند که هویت خاص و متمایز خود را حفظ کردهاند. مردم میسکیتو، سوماً و راما هنوز هم به زبان اصلی خود تکلم میکنند و در کنار آن معمولاً از زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز استفاده میکنند. جمعیت کوچک گاریفونا نیز علاوه بر استفاده از زبانهای انگلیسی و اسپانیایی به زبان مخصوص خود؛ یعنی گاریفونا نیز تکلم میکنند.
=== زبان و مذهب ===
قریب به ۹۰٪ مردم این کشور به زبان اسپانیایی تکلم میکنند. نیکاراگوئهایها از گویش اسپانیایی ایبرومری استفاده میکنند که نقاط اشتراکی با اسپانیایی مورد استفاده ال سالوادور، گوآتمالا و هندوراس دارد. آنها معمولاً از"vos" به جای«»tu و از صرف فعلVoseo استفاده میکنند. زبان اول جماعت سیاه پوست ساکن سواحل شرقی منطقه انگلیسی است. بسیاری از جوامع مردمی شرق هنوز از زبانهای بومی خود استفاده میکنند که از آن میان میتوان به مهمترین آنها؛ یعنی گروههای بومی
کاتولیک رومی مذهب اصلی این کشور است، اما اخیراً گروههای پروتستان انجیلی در منطقه رشد کردهاند. در سواحل کارائیب جوامع افراطی پیرو کلیسای انگلیکان و مذهب موراویان وجود دارد. آماری که در سال ۱۹۹۵ گرفته شده، نشان میدهد که وابستگی مذهبی به شرح زیر بودهاست: کاتولیک رومی ۹/۷۲٪، کلیسای انگلیکان ۱/۱۵٪، موراویان ۵/۱٪، کلیسای اسقف ۱/۰٪ و سایر مذاهب ۹/۱٪ بوده و میزان افراد غیر مذهبی نیز ۵/۸٪ بودهاست.<ref>[https://www.cia.gov/cia/publications/factbook/geos/nu.html]</ref>
|