اسماعیل خویی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰:
|دیوان اشعار =
|تخلص =
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=
| همسر = [[فرانکا گالیو]] (ایتالیایی)<ref>https://www.youtube.com/watch?v=FzsCf-lQGLE</ref> {{-}}[[رکسانا صبا]]
| شریک زندگی =
| فرزندان = [[سبا خویی]]؛سرایه؛ ؛سرایه؛ آتوسا و هومن
|تحصیلات =
|دانشگاه = [[دانشسرای عالی]]{{-}}[[دانشگاه لندن]]
خط ۵۵:
'''اسماعیل خویی''' (زاده [[۹ تیر]] [[۱۳۱۷]] در [[مشهد]]) شاعر معاصر ایرانی<ref name=autogenerated1>خزائل ۱۳۸۴، ص ۱۷۵۱ (=صفحات کتاب در جلد ۳)</ref> و عضو [[کانون نویسندگان ایران]] است.
 
شعرهای اسماعیل خویی تاکنون به زبان‌های مختلف از جمله [[زبان انگلیسی|انگلیسی]]، [[زبان روسی|روسی]]، [[فرانسه]]، [[زبان آلمانی|آلمانی]]، [[زبان هندی|هندی]]، و [[زبان اوکراینی|اوکراینی]] ترجمه شده‌اند. وی به [[زبان انگلیسی|انگلیسی]] مسلّط بوده و به آن نیز [[شعر]] سروده‌است. نخستین مجموعهٔ شعرهای [[زبان انگلیسی|انگلیسی]] او «Voice of Exile» نام دارد. اسماعیل خویی دومین شاعر جهان است که جایزۀجایزهٔ روکرت در کوبُرگ را درسال ۲۰۱۰ از آن خود کرد.{{مدرک}}
 
== زندگی نامه ==
اسماعیل خویی دوران آموزش ابتدایی و متوسطه را در مشهد گذراند و در سال [[۱۳۳۶]] برای ادامه تحصیل به [[تهران]] رفت. پس از فارغ التحصیلیفارغ‌التحصیلی از دانشسرای عالی با بورس تحصیلی شاگرد اولی به [[انگلستان]] رفت و از [[دانشگاه لندن]] دکترای [[فلسفه]] گرفت. پس از بازگشت به ایران مقیم [[تهران]] شده در [[فهرست دانشگاه‌های ایران|دانشگاه تربیت معلم]] [[تهران]] به تدریس پرداخت، <ref name=autogenerated1 /> ولی [[ساواک]] او را از تدریس بازداشت{{مدرک}}.
 
اسماعیل خویی ازِ پایه گذارانِ [[کانون نویسندگان ایران]] است و دو دوره نیز عضو هیأتهیئت دبیران آن کانون بوده‌است. او که در کنار دیگر آزاداندیشان هم فکر خویش در مرکز [[جنبش روشنفکری ایران]] بود، پس از اعدام دوستش، [[سعید سلطان پور]] در سال [[۱۳۶۰]]، مخفیانه زندگی می‌کرد {{مدرک}} و پس از مدتی از ایران مهاجرت کرد. او از سال [[۱۳۶۳]] در [[لندن]] زندگی می‌کند.{{مدرک}}
 
اسماعیل خویی صدور فتوای قتل [[سلمان رشدی]] به وسیله آیت‌الله خمینی را،مانندرا، مانند بعضی دیگر از روشنفکران، نویسندگان و شاعران سرشناس جهان و ایران از جمله [[هارولد پینتر]]، [[نادر نادرپور]] محکوم کرد.
او همچنین از پایه گذاران کانون نویسندگان ایران در تبعید و از پایه گذاران انجمن قلم در تبعید است.
 
او در کنار احمد شاملو به عنوان یکی از مهمترین نمایندگان شعر فارسی با زیگفرید اونزلد۳ که به دعوت انستیتو گوته به ایران آمده بود، ملاقات کرد.
 
آثار اسماعیل خویی در شهرها و کشورهای مختلفی به چاپ رسیده اندرسیده‌اند: از مشهد و تهران، تا سوئد، آمریکا، کانادا، انگلستانانگلستان، ،کرواسیکرواسی وآلمان.
 
خویی به شکل غریبی، تعهد اجتماعی خویش را که گاه در زبان خشمگین یک انقلابی به ستوه آمده از بیعدالتی جاری میشود،می‌شود، با اندیشه هایاندیشه‌های فلسفی condition humaine۴ در بیان انتقادی یک روشنفکر؛وروشنفکر؛ و یا با تغزل می آمیزدمی‌آمیزد. او زبان تصویری بسیار ظریف و دقیقی را بکار میگیردمی‌گیرد -که از ساده ترینساده‌ترین چیزهای روزمره گرفته تا غیرمنتظرهغیرمنتظره‌ترین ترین استعاره هااستعاره‌ها (ایماژها) را در خود جای داده است.
خویی در دوران رژیم پهلوی برای مقابله با سانسور از زبان سمبولیک ویژه ایویژه‌ای استفاده می کردمی‌کرد. او گنجینۀگنجینهٔ تصاویر جاودان شاعران کلاسیک را بکار می گرفت،می‌گرفت، اما آن را –همانند دیگرنمایندگان مکتب سمبولیستهای اجتماعی که او نیز به آن تعلق داشت و خدمت بزرگی به آن کرد- با محتوی نو و کاملاً متفاوتی پر می کردمی‌کرد. به این ترتیب او یکی از جانشینان جدی آن نسل از شاعران متعهد است که مانند [[نیما یوشیج]] قلمشان سلاحی برای مبارزه علیه سرکوبهای اجتماعی و سیاسی، و پیش از هر چیز علیه خفه کردن ادبیات، و در راستای رسیدن به آزادی اندیشه و بیان بوده است.
 
شاید بخواهیم خویی را یک شاعر سیاسی بنامیم. اما این کار موجب تقلیل گستره و ژرفای آثارش خواهد شد، چراکه سرچشمۀسرچشمهٔ تعهد اجتماعی او شفقت است. چیزی که در رباعی "«همبستگی"» مانند دیگر اشعارش بیان شده - و نه فقط در فرم بلکه در محتوا نیز در سنت کلاسیک [[شعر فارسی]] قرار میگیرد؛می‌گیرد؛ چون سعدی هم ابیاتی با همین مضمون دارد. خویی میگویدمی‌گوید:
''با یک دل غمگین به جهان شادی نیست
تا یک ده ویران بود، آبادی نیست
تا در همه یهمهٔ جهان یکی زندان هست
در هیچ کجای عالم آزادی نیست''
اسماعیل خویی دو بار تا کنون ازدواج کرده که هر دو بار از همسر خود جدا شده است.
نخستین بار با خانمی غیر ایرانی و کاتولیک ازدواج کرد و پس از آن با خانم رکسانا صبا دختر مرحوم استاد [[ابوالحسن صبا]] که یادگار آن ازدواج دو دختر بنام هایبنام‌های سبا و سُرایه می باشدمی‌باشد. [[سبا خویی]] پس از بیست سال دوری در حال حاضر با پدر در لندن زندگی میکندو کارمند شبکه تلویزیونی [[من و تو]] است. سُرایه در ایران زندگی میکندمی‌کند.
 
=== باورهای سیاسی ===
وی از مخالفان [[نظام جمهوری اسلامی]] است و هم اکنون در تبعید زندگی می‌کند. وی در دوران سلطنت [[محمدرضا شاه پهلوی]] از طرفداران [[چریک‌های فدایی خلق]] بود.<ref name="bbc.co.uk">[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/01/090131_ir_khoi_anniv.shtml اسماعیل خویی از انقلاب ایران می‌گوید] (''[[تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی]]'')</ref>
 
اسماعیل خویی در [[۳۱ ژانویه]] [[۲۰۰۹ (میلادی)|۲۰۰۹]] میلادی، در مصاحبه با [[تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی]] به مناسبت ۳۰امین سالگرد پیروزی [[انقلاب ۱۳۵۷]]، از اینکه مردم من‌جمله خود وی، به هشدار [[شاپور بختیار]] مبنی بر خطر ایجاد یک «دیکتاتوری مذهبی»، توجه نکردند، ابراز تاسف کرد.<ref name="bbc.co.uk" />
 
== کتاب‌شناسی اسماعیل خویی ==
 
=== شعر ===
* بی‌تاب، ۱۳۳۵، نادری، [[مشهد]].
سطر ۱۰۵ ⟵ ۱۰۴:
* یک تکه‌ام آسمان آبی بفرست، ارس، [[لندن]]، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، [[لس آنجلس]].
* غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ - ۱۳۷۶، نشر ویژهٔ شعر، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، [[لس آنجلس]].
* از میهن آن‌چهآنچه در چمدان دارم، ۱۳۷۶، نشرکتاب، [[لس آنجلس]]، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، [[لس آنجلس]].
* غزل‌قصیدهٔ «من» های من، ۱۳۷۷، افرا، [[تورنتو]]
* غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ و غزل قصیدهٔ «من» های من (چاپ دوم در یک دفتر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، [[لس آنجلس]].
* نهنگ در صحرا (بیستمین دفتر شعر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، [[لس آنجلس]].
* پژواک جان‌سرود دل‌آئینگان، انتشارات‌گردون، ۱۳۸۷، آ لمان، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، [[لس آنجلس]].
* شاعر خلقم، دهن میهنم (کهنسرودها)، ۱۳۷۸، نشر هومن، [[لندن]]، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، [[لس آنجلس]].
* جهان دیگری می‌آفرینم، ۱۳۷۹، آرش [[استکهلم]].
* عشق این خردِ برتر، ۱۳۷۹، یوتاچ، آستین.
سطر ۱۱۷ ⟵ ۱۱۶:
* مجموعهٔ جهار دفتر (کیهان درد، سنگ بر یخ، از بام آه، جانانهٔ شعر و جان زیبایی) در یک کتاب، ۱۳۸۲، بنیاد اسماعیل خویی، آتلانتا.
* زین سایه سار پربرگ، ۱۳۸۴، تهران، آگاه.
* قهقاه ناشنیدنی مرگ، ۱۳۹۰، لندن، پرینت تو دی به کوشش دخترش [[سبا خویی]].
** مجموعه رباعیات به زبان انگلیسی، ۱۳۹۳ ،۱۳۹۳، لندن، ترجمه لطفعلی خونجیخونجی، ،نقاشینقاشی روی جلد اثرِ محمد قاسمی زاده ،زاده، چاپ [[H&S Media]]،لندن، لندن.
 
=== نوشته‌ها ===
سطر ۱۳۱ ⟵ ۱۳۰:
* در پوست شیر، از: شون اوکیسی، ۱۳۵۰، رز، [[تهران]]؛ چاپ ۳، ۱۳۵۷، امیرکبیر، [[تهران]].
* [[چنین گفت زرتشت]]، از: [[نیچه]]، کتاب اول (با داریوش آشوری)، ۱۳۵۲، زمان، [[تهران]].
* [[هارون و دریای قصه هاقصه‌ها]]، از: [[سلمان رشدی]]، ترجمه شعرها ،( سینا سلیمی)، کتاب نخست، ۱۳۷۰، باران، [[استکهلم]]
 
=== کارنامه ===
سطر ۱۵۸ ⟵ ۱۵۷:
* اندیشه در شعر اسماعیل خویی و خاستگاه اجتماعی آن، ملیحه تیره‌گل، ۱۳۷۲ چاپ ۱، ۱۳۷۵ چ ۲، [[آمریکا]].
* ویژه‌نامهٔ اسماعیل خویی (نشریه)، به همت علی آیینه، ۱۳۷۶، سوئد.
* ویژه‌نامهٔ اسماعیل خویی (نشریه)، نشریه شهروند، ۱۳۷۸، [[کانادا]] و [[آمریکا]].. جانجانِ ِ دل ِدلِ شعر، نگاهی چند به شعر اسماعیل خویی، گزینه و ویراستهٔ صمصام کشفی، ۱۳۸۱، [[آمریکا]].
* به رسم «حقیقت» و «زیبایی»: زندگی و شعر اسماعیل خوئی، نویسنده محمود معتقدی، نشر ثالث، تهران، نوبت چاپ: اول – ١٣٩٣۱۳۹۳
 
== نمونه اشعار ==
'''یک پنجره ست شاعر'''{{سخ}}
یک پنجره ست شاعر{{سخ}}شاعر کسی‌ست که می‌پرسد{{سخ}}و سخت می‌ترسد{{سخ}}و از همین روست{{سخ}}که رو به‌آفتاب{{سخ}}می‌نشیند؛{{سخ}}و هرچه‌هست،{{سخ}}حتّا،{{سخ}}آن مخملِ سیاه را نیز{{سخ}}بازیچه‌ای به‌دستِ رنگرزِ آفتاب می‌بیند؛{{سخ}}و، مثلِ آفتاب پرستیآفتاب‌پرستی هشیار،{{سخ}}درمخملِ سیاهی شب حل می‌شود:{{سخ}}یعنی‌که، درسپیدهٔ فرجام،{{سخ}}به‌آفتاب بدل می‌شود
 
{{شعر}}