در علم اقتصاد، '''انحصار''' {{به انگلیسی|monopoly}} زمانی به وجود میآید که یک شخص ویژه یا یک سرمایهگذار کنترل کافی روی تولید یا خدمتی خاص دارد و به طور معنیداری برحسب اینکه افراد دیگر باید به آن دسترسی داشته باشند تعیین میشود.(این در تضاد با[[انحصار مصرف کننده]] است که در آن تنها یک شخص روی [[بازار]] برای خریداری کالا یا خدمت کنترل دارد مربوط است و با بازار [[چند قطبی|چندقطبی]] که در آن تعداد کمی از اشخاص تاثیر قابل توجهی روی [[صنعت]] اعمال میکنند فرق دارد.) انحصارها به فرایندهایی که یک بنگاه سودهای مصرانه و سهم بزرگتری از بازار را نسبت به حالت [[رقابت کامل]] دارند، ارجاع میشوند.
انحصار تولید کننده باید از انحصار مصرف کننده که در آن فقط یک خریدار کالا یا خدمت وجود دارد تفکیک شود، این انحصار ممکن است بخشی از بازار را در اختیار داشته باشد.همچنین باید از یک [[کارتل]] (شکلی از چند قطبی)که در آن ارائه دهندگان چندین قانون با هم خدمات، قیمتها یا فروش کالاها را هماهنگ میکنند تفکیک شود.انحصارهای تولید کننده، انحصارهای مصرف کننده و چند قطبیها مبتنی بر شرایطی اند که در آن یک یا تعداد کمی از اشخاص [[قدرت بازار]] دارند و بنابراین باید با مصرف کنندگانشان(انحصار تولیدکننده)، تامین کنندگان(انحصار مصرف کنندگان) ودیگر بنگاهها (چند قطبی) در [[طریقه تئوریک]] یک بازی روابط متقابل داشته باشند.یعنی اینکه انتظار میرود رفتارهای آنها در انتخاب راهبرد دیگر بازیگران تاثیر بگذارد وبرعکسو برعکس.این در تناقص با مدل رقابت کامل است جائیکه بنگاهها [[گیرنده قیمت]] هستند.وقدرتو قدرت بازاری ندارند.انحصارطلبها به نوعی کالاهای کمتری تولید میکنند وآنهاو آنها را در قیمت بالاتری نسبت به حالت رقابت کامل میفروشند در نتیجه سود غیر نرمال وپایدارو پایدار شده دارند.
شکل انحصار میتواند به طور طبیعی یا عمودی کامل یا بصورت ترکیبهای افقی باشد. وقتی که بنگاه انحصاری رقبایش را عملاً ازوروداز ورود به یک زمینه ممنوع میکند یا آنها را بخاطر انجام دادن کاری تنبیه میکند به آن انحصار زورگویانه گفته میشود.
انحصار تولید کننده بازاری است که در آن فقط یک تامین کننده محصول وجود دارد و تولیدات را میفروشد.تنها یک فروشنده در یک صنعت معین وجود دارد وبرای کالاهای تولیدشده جانشین وجود ندارد.این ساختار بازار راًانحصارخالصرا انحصار خالص" میگویند. گاهی اوقات تعدادی فروشنده در یک صنعت وجود دارند و برای بعضی از کالاهای تولید شده جانشین نزدیک وجود دارد. اما با این وجود بنگاهها مقداری از قدرت بازار را حفظ میکنند که به آن رقابت انحصاری میگویند، در صورتی که در چند قطبی چارچوب نظری اصلی حول محور تعاملات راهبردی بنگاهها است.
== انحصاردرمقابلانحصار در مقابل بازارهای رقابتی ==
* '''قدرت بازار''':قدرت بازار توانایی تاثیر گذاری بازاربربازار بر حسب شرایطی از معاملات است که در آن قیمت تولیدات توسط بازار وضع میشود.(در رقابت کامل قیمت توسط بازار وضع نمیشود.) اگرچه انحصار ازقدرتاز قدرت بازار بالایی برخوردار است اما آن هنوز توسط طرف تقاضای بازار محدود شدهاست.یک انحصار با شیب منفی منحنی تقاضا مواجهاست اما این منحنی کاملاً بی کشش نیست. در نتیجه هر افزایش قیمت، زیان بعضی از مشتریان را در پی خواهد داشت.
* '''بنگاه وصنعت''':در بازار انحصاری بنگاه خودش یک صنعت است.بنابراین هیچ فرقی بین بنگاه و صنعت درچنین بازاری وجودندارد.
* '''تبعیض قیمت''':یک انحصار طلب میتواند قیمت و مقدار تولید راتغیررا تغییر دهد.او مقادیر بیشتری را با دریافت قیمت کمتر در مقابل تولید در یک بازار با کشش بالاتر و مقادیر کمتری را با دریافت قیمت بیشتری در یک بازار با کشش پایین تر میفروشد.
* '''انحصاردرمقابلانحصار در مقابل رقابت کامل''': درحالی که انحصارورقابتانحصار و رقابت کامل مرزهایی ازساختاربازارنداز ساختار بازارند.اما تعدادی نقطه مشابه دارند. تابعهای هزینه آنهامشابهاستآنها مشابه است. درهردو بنگاهها به دنبال حداقل هزینه وحداکثرسودو حداکثرسود هستند. درتصمیمدر تصمیم گیریهای خاموش مشابهاند. پس بااینکه فرقهایی وجود دارد اما ملاحظه میکنیم که دربعضیدر بعضی از ازمواردموارد مهم مشابه هستند.
* '''موانع ورود به بنگاه''': موانع ورود به بنگاه شرایطی هستند که از ورود رقبا به بازار جلوگیری میکنند. بنگا ههای جدید از لحاظ سود و گسترش در بازار محدود میشوند. در بازارهای رقابت کامل ورود و خروج آزاد است. هیچ مانعی برای ورود، خروج یا رقابت وجود ندارد. اما انحصارها موانع نسبتاً زیادی برای ورود دارند.این موانع باید به اندازه کافی قوی باشند که از ورود هر رقیب بالقوهای به بازار جلوگیری وا و را دلسرد کنند.
درحقیقت یک رقابت انحصاری با شیب نزولی منحنی تقاضا مواجهاست این به این معنی است که رابطه بین درآمدکل ومحصولو درانحصارنسبتمحصول در انحصار نسبت به بنگاههای رقابتی تفاوت زیادی دارد. درآمدکل برابر است باقیمتبا درمقدارمحصولقیمت در مقدار محصول. یک بنگاه رقابتی با منحنی تقاضای کاملاً مواجهاست این به این معنی است که درآمد کل نسبت به محصول است. بنابراین درآمدکل برای بنگاه رقابتی یک شعاعی با شیب برابربابرابر با قیمت بازاراست. بنگاه رقابتی میتواند همهٔ محصولاتش را با امنیت دربازار بفروشد. امادر انحصار برای افزایش فروش محصول باید قیمت کاهش یابد. بنابراین منحنی درآمد کل انحصارسهمیانحصار سهمی است. هنگامی که شیب درآمد کل صفراست درآمد کل به حداکثرارزشحداکثر ارزش خود رسیدهاست. شیب تابع درآمد کل درآمد نهایی است. همچنین حداکثرمقداروقیمتحداکثر مقدار و قیمت زمانی که MR=۰ است اتفاق میافتد. برای مثال فرض کنید که تابع تقاضای انحصار P=۵۰-۲Qاست. تابع درآمد کل TR = ۵۰Q - ۲Q<sup>۲</sup> ودرآمدو درآمد نهاییMR=۵۰-۴Q میباشد.
# ۵۰ - ۴Q = ۰
# ۴Q =-۵۰
# Q = ۱۲٫۵
اگردرآمدنهاییاگر درآمد نهایی برابر با صفر باشد مقدارحداکثردرآمدمقدار حداکثردرآمد انحصا۱۲٫۵و انحصا۱۲٫۵وحداکثرقیمتحداکثرقیمت درآمد ۲۵ میشود.
۱۲٫۵=P=۲۵ , Q
یک شرکت بافعالیتبا فعالیت انحصاری فشارقیمتفشار قیمت رابرای رقبایش نمیطلبد.اگرچه ممکن است با فشار قیمت گذاری برای رقبای بالقوه مواجه شود.اگرشرکتاگر شرکت قیمتها را بیش ازحدافزایشازحد افزایش دهد شرکتها ی دیگر برای ورود به بازاربایدبازار باید قادر قادرباشدباشد همان کالا را درقیمت کمتری تهیه کند.
یک انحصارخالص،انحصار خالص، از عقلانیت اقتصادی مشابه بنگاههای تحت رقابت کامل پیروی میکند، یعنی این که حداکثرسازی تابع سود با توجه به برخی از محدودیتها است. برمبنای فرضیههایی ازهزینههایاز هزینههای نهایی فزاینده، قیمت نهادههای برونزا، وکنترل متمرکز شده روی یک عامل اقتصادی یا کارفرما، تصمیمی بهینهاست که هزینهٔ نهایی ودرآمدو درآمد نهایی تولید را برابر سازد.با این وجود انحصار خالص میتواند – برخلاف یک بنگاه رقابتی – قیمت بازار رامطابقرا مطابق میل خود تغییر دهد: کاهش در سطح تولید مو جب بالا رفتن قیمت میشود. در اقتصاد«jargon» گفته میشود که انحصارهای خالص «با شیب نزولی تقاضا مواجه ا ند.»نتیجه مهم چنین رفتارهایی توجه به ارزش است: به نوعی انحصار، یک قیمت بالاترومقداربالاتر و مقدار پایین تری از محصول را نسبت به بنگاه گیرنده قیمت انتخاب میکند: سودقابلسود قابل دسترس در یک قیمت بالاتر کمتر است.
== قانون کشش معکوس ==
یک انحصار قیمتی را که تفاوت بین درآمد کل وهزینهٔ کل را حداکثر سازد انتخاب میکند.
بر این اساس قانون سودمیتواندسود میتواند به
P-Mc/P) = ۱/PED) بیان میشود.قانونها ی سود نسبت بین سود نهایی و قیمت که نسبتی معکوس برای کشش قیمتی تقاضا است را نشان میدهند. مفهوم قانون سود این است که هرچه تقاضا برای تولید با کشش تر باشد انحصار [[قدرت قیمت گذاری]] کمتری دارد.
افزایش قیمت نسبت به هزینه نهایی در هر بازار فرعی برابر با معکوس کشش تقاضا در آن بازار فرعی است.
== قیمت تبعیضی وتسخیرمازادو تسخیر مازاد مصرف کننده ==
بایک مثال فرض میکنیم که تحت یک سیستم قیمت گذازیگذاری یکنواخت انحصارطلب ۵ واحد از محصول را با قیمت ۱۰$به ازای هر واحد میفروشد. فرض میکنیم هزینه نهایی او ۵$ به ازای هر واحد است. درآمد نهایی۵۰$، هزینههای کل ۲۵$ وسودهایشو سودهایش ۲۵$ میباشد. حال اگر انحصارطلب طبق یک قیمت تبعیضی عمل کند اولین واحد را ۵۰$، دومین واحد را۴۰$ وبه همین ترتیب واحدهای بعدی را میفروشد. درآمد کل او به ۱۵۰$، هزینه کل به ۲۵$ و سود او به ۱۲۵٫۰۰$ میرسد. انحصارطلب کل مازاد مصرف کننده را تسخیر کرده وعملاًو عملاًً زیان مرده را محدود ساختهاست بخاطر این که او حاضر است محصول خود را به هر کسی که مایل به پرداخت حداقل هزینه نهایی باشد بفروشد.بنابراین اولاً قیمت تبعیضی مشوق کارایی است. دوماً در این طرح قیمت گذاری قیمت مساوی با درآمد متوسط وبرابرو برابر با درآمد نهایی است یعنی P=MR=AR میباشد. سوم آن که در قیمت تبعیضی تولیدات انحصارطلب نسبت به استفاده او از طرح قیمت گذاری یکنواخت بیشتراست.
{| class="wikitable"
|-
== مازادها و زیان مرده ==
مازادها وزیان مرده به وسیلهٔ وضع قیمت انحصاری بر طبق یک مد ل استاندارد ایجاد میشوند که در آن انحصارطلب مقدار کمتری از کالا را در یک قیمت بالاتر نسبت به بنگاههای تحت رقابت کامل میفروشد. بخاطر این که انحصارطلب درنهایت معاملاتی با مشتریان انجام میدهدکهمیدهد که ارزش خدمات یا تولیدات، نسبت به هزینهٔ آنها بیشتر است.با وجود زیان مرده، مازادهای مشترک (یا ثروت) برای انحصارطلب و مصرف کنندگان الزاماًنسبتالزاماً نسبت به مازاد به دست آمده توسط مصرف گنندگانکنندگان در رقابت کامل کمتر است.
== انحصار و کارایی ==
== انحصاروکارایی ==
انحصار طبیعی بنگاهی است که برگشتهای فزاینده به مقیاس را در محدودهٔ مربوط به محصول تجربه میکند. انحصار طبیعی جایی است که هزینهٔ متوسط تولید «که درطول محدودهٔ مربوط به تقاضای تولیدکاهشتولید کاهش مییابد» اتفاق میافتد. محدودهٔ مربوط به تقاضای تولید جایی است که منحنی هرینههزینه متوسط پایین منحنی تقاضا وجود دارد.وقتی که این وضعییتوضعیت رخ میدهد محدودهٔ مربوط به تقاضای تولید همیشه برای یک شرکت بزرگ به منظور عرضه به بازار نسبت به چند شرکت کوچکتر ارزانتر است، در حقیقت، دولت درچنین بازارهایی که به طور طبیعی در انحصار ظاهر میشوند مداخله نمیکند. انحصار طبیعی از ناکارمدیناکارآمدی مشابهای مانند هر انحصار دیگری رنج میبرد. این نوع انحصار، جایی که درآمد نهایی با هرینههایهزینههای نهایی برابر میشود سود به دست میآورد. شکست چنین انحصارهایی به وسیلهٔ ناکارآمدی تعریف میشود. غالباً روشهای استفاده شده برخورد باانحصارهایبا انحصارهای طبیعی، مقررات دولت ومالکیتو مالکیت عمومی میباشد.نظارت دولت به طور کلی از کمیسیونهای نظارتی که وظیفه اصلی آنها تنظیم قیمت است، تشکیل شدهاست. برای کاهش قیمتها و افزایش محصول تنظیم کننده، اغلب از قیمت گذاری هزینه متوسط استفاده میکند. براساس قیمت گذاری هزینه متوسط قیمت ومقدارو مقدار باتقاطع منحنی هزینه متوسط ومنحنیو منحنی تقاضا تعیین میشود. این طرح قیمت گذاری هر گونه سود اقتصادی مثبت، که از برابری قیمت وهزینه متوسط به دست میآید را حذف میکند. این قیمت گذاری کامل نیست. تنظیم کنندگان باید هزینه متوسط را برآورد کنند.انگیزه بنگاهها با هزینههای پایین تر کاهش مییابد. این نوع مقررات به انحصارهای طبیعی محدود نمیشود.
== قانون انحصار خاموش ==
یک انحصارطلب وقتی که قیمت کمتر از هزینه متوسط متغیر برای هر سطح ستادهاست، باید خاموش باشد. به عبارت دیگر، جایی که تمام منحنی تقاضا زیر منحنی هزینه متوسط متغیراست بایدخاموشباید خاموش باشد. در چنین شرایطی، در سطح حداکثر سود ستاده(MR =MC)، درآمد متوسط ازهزینههایاز هزینههای متوسط متغیر پایین تر میباشد در نتیجه بهتر است که انحصارطلبها در کوتاه مدت خاموش باشند.
== جستارهای وابسته ==
|