برابری جنسیتی در بهائیت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏لید: حذف جملات جانبدارانه
خط ۳۱:
 
=== سرگذشت ===
طاهره نام اصلی اش فاطمه بیگم برغانی و دختر یکی از روحانیون سرشناس قزوینقزوین، ملا صالح برغانی، بود. او دروس اسلامی سنتی را فرا گرفت و می‌توانست بسیاری از آثار و نوشته‌های باب را از عربی به فارسی ترجمه کند. علیرغم این سابقه و پیشینه، نوشته‌های طاهره بشدت مخالف روحانیون بود. اوبرایاو برای گفته‌هایش دلیل و مستندیسندی نداشتارائه نمی کرد و همواره اساس ادعایش این بود که مطالبی از سوی خداوند به او الهام درونی می‌شود. او چند اقدام جدید و بدیع در جامعه بابی بوجود آورد. ادعا کرد که عمده قوانین اسلامی برای بابیان لازم الاجرا نیست و لذا از خواندن نمازهای روزانه خودداری کرد؛ ولی بی پرواترین اقدام او حضور بی حجاب در جمع بابیان بود. به نوشته عباس امانت، شاید این اولین باری بود که یک زن ایرانی، به اختیار خود حجاب را کنار گذاشت. شاید حلقه زنانی که در کربلا و سپس در قزوین، همدان، بغداد و طهرانتهران دور او جمع شدندشدند، اولین دسته از زنان در آن مناطق بودند که از محرومیت زنانه خویش مطلع می‌شدند؛می‌شدند. ولی رفتارهای طاهره از جنس اقدامات جنبش آزادی‌خواهی زنان مدرن نبود. برای طاهره برداشتن حجاب نوعی نوگرایی دینی محسوب می‌شد. در آثار طاهره و باب مطلبی تحت عنوان حقوق زنان مشاهده نمی‌شود. طاهره آثار باب را برای خود آزادی بخش می‌دید، اعم از آنکه آن مطالب دربارهٔ زنان باشد یا نباشد<ref>{{harvnb|Amanat|1989|p=306}}</ref>.
 
اقدامات طاهره باعث بروز اختلافات در میان جامعه بابی شد. بسیاری از بابیان همچنان خود را پایبند احکام اسلامی می‌دانستند و باور نداشتند که کلام و آثار باب مستلزم گسست و جدایی از گذشته و یا احکام اسلامی باشد؛باشد. لذا آنان اعمال و رفتار طاهره را شرم آور و وقیحانه می‌شمردند. به همین خاطر و برای دفاع از او، باب به او لقب طاهره داد. مخالفت روحانیون مسلمان شدیدتر بود. در ماه محرم پارسالسال ۱۲۲۶، طاهره برخلاف دیگران که لباس عزاداری برای شهادت امام حسین می‌پوشیدند، تعمداً برای تحریک روحانیون لباسهای بسیار روشن و جیغپر رنگ پوشیده و به بابیان اصرار کرد تا در روز اول محرم، جشن تولد باب را برپا کنند. روحانیون خشمگین هم مردم را برای حمله به منزل محل سکونت طاهرهاو تحریکدعوت کردند. سرانجام حاکم شهر دخالت کرد و مقرر داشت طاهره تا قبل از آنکه به بغداد تبعید شود در حبس خانگی قرار گیرد<ref>{{harvnb|Zarandi|1932|p=273}}</ref>.
 
طاهره بهمراه تعدادی زنان بابی اهل کربلا، و تعدادی از مردان بابی دوبسیار آتشهمعتقد راهی بغداد شد. او در آنجا هم به فعالیتهای خود و از جمله ایراد سخنرانی عمومی از پشت پرده ادامه داد. اقدامات او موجب مخالفت دیگران شد و موجب گردید تا به حکم مفتی اهل سنت، در خانه زندانی شود. البته کسی او را به کفر متهم نکرد، زیرا اهل سنت این اتهام را برای زنان قائل نیستند. خانواده طاهره در قزوین، بشدتبه شدت از عملکرد او ناراضی بودند. بخصوص بی حجابی او زمینه شایعات عملکرد غیراخلاقی او بود؛ لذا پدرش یکی از بستگان را روانه بغداد کرد تا از حاکم آنجا بخواهد که طاهره را مجبور کند به ایران مراجعت کند. او بهربه هر طرف عراق مسافرت می‌کرد، موجب تحریک و شورش می‌شد. در روستای کرند، ۱۲۰۰ نفر بلافاصله او را تأیید و با وی تبعیت کردند. حضور او در کرمانشاه هم باعث بلوا و تحریک مردم شد، به نحوی که پس از سخنرانی طاهره در نزد زنان برجسته شهر و از جمله همسر حاکم شهر، مردم به بابیان حمله و آنها را از شهر بیرون راندند. در همدان طاهره با علمای طراز اول و زنان سرشناس شهر و نیز اعضای خانواده سلطنتی ملاقات و جلسه داشت.
 
=== اخلاق در خانواده ===
در ورود به قزوین، شوهرش ملا محمد، که طاهره بسیار از نظر فکری با او اختلاف داشت از او خواست تا به سر زندگی برگردد. طاهره به او گفت”گفت: تو”تو اگر شوهر وفادار و خواهان من بودی در کربلا به دیدن من میامدی و پای پیاده مرا تا قزوین میاوردی. ”وو من در طول سفر تو را از خواب غفلت بیدار می‌کردم و راه حقیقت را به تو می‌نمایاندم؛ ولی این اتفاق نیافتاد. سه سال از جدایی ما گذشته است. من نه در این دنیا و نه در دنیای دیگر کنار تو نخواهم بود. من برای همیشه ترا از زندگی خود خارج کرده‌ام. ”<ref>حسین نقبایی، ص ۱۵، تهران، ۱۹۷۲، ص۶۰</ref> یکی از شیخیان هوادار باب بنام ملا عبد الله، تصمیم به انتقام از ملا محمد تقی عمو و پدر شوهر طاهره گرفت. وقتی ملا تقی، سحر گاه برای ادای نماز صبح به مسجد محل رفت، ملا عبد الله ناگاه براو حمله کرد ضرباتی با کارد و دشنه به او زد و گریخت. این حادثه موجب بازداشت و آزار بسیاری از بابیان در قزوین شد. طاهره هم به اتهام دست داشتن در ماجرا، دستگیر شد. ملا عبدالله برای توقف خشونتها خود را تسلیم کرد. علیرغم این، بابیان آزاد نشدند و بسیاری از آنها مجازتمجازات شدند. طاهره با کمک و همدستی بهاء الله گریخت و در خانه بهاء الله پنهان شد. سپس بابیان بین خود فراخوانی دادند تا در خراسان گرد هم جمع شوند. بهاء الله و طاهره با هم به محلّی بنام بدشت سفر کردند. در آنجا ۸۱ تن از سران بابی اجتماع کردند و به مشورت پرداختند که چگونه می‌توانند باب را آزاد کنند- که در آن زمان زندانی بود- را آزاد کنند و نیزهمچنین با ادامه آزارها، برنامه و راهبرد آینده جامعه بابی چه باید باشد؟ در آن مجمع بین طاهره که رهبری بابیان رادیکال را برعهده داشت و طرفدار جدایی کامل از اسلام و دفاع مسلحانه از جامعه بابی بود. وقدوس که محافظه کار- کهو طرفدار اصلاحات و نوگرایی در احکام اسلامی و نیز مماشات با نیروهای دینی و سکولار بود- اختلاف افتاد .
 
=== بدشت ===
عموم بابیان قدوس را بعنوان رئیس بابیان پذیرفتند ولی طاهره مکرراً دربارهٔ او می‌گفت: ” او طفل دبستانی است و باب مرا برای تربیت و تأدیب او فرستاده است! او بیشتر از این نیست. ” و قدوس طاهره را مظهر کفر می‌دانست. یکبار هنگامیکه قدوس غرق مناجات و نماز بود طاهره با شمشیر برهنه از چادرش بیرون آمد و فریاد زد:” الان وقت نماز و عبادت نیست، بلکه هنگامه عشق و ایثار در میدان جهاد است<ref>{{harvnb|Zarandi|1932|p=2017}}</ref>. مهیج‌ترین اقدام طاهره، پدیدار شدنش در حضور بابیان بدون حجاب و پوشش است. شوقی افندی این صحنه را توصیف می‌کند: <ref name="Effendi 1970 32">{{harvnb|Effendi|1970|p=32}}</ref> طاهره راحت و صریح گفت:” من آن کلمه‌ای هستم که قائم بر زبان جاری می‌کند: کلمه‌ای که سران واشراف روی زمین را جابجا خواهد کرد. ” <ref name="Effendi 1970 32"/> طاهره در میان تعجب بسیاری از بابیان، سرانجام قدوس را با خود هم نظر ساخت. او پذیرفت که دوره احکام و قوانین اسلامی سرآمده است. با این تفاهم، آن دو بهنگام خروج از بدشت و مراجعت، درون یک هودج نشستند. وقتی آنها به دهکده نیالا نزدیک شدند، ملاّی محل از اینکه زنی بدون حجاب و روبند، کنار مردی نشسته و بلند شعر می‌خواند خشمگین شد و همراه جمعی از مردم قصد حمله به آنها را کردند. در اثر برخورد بین دو گروه چند تن از مردم کشته شدند و بابیان به اطراف گریختند. جنگهای سختی، طی سالهای ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰ در مازندران و شهرهای زنجان و تبریز، بین بابیان و نیروهای دولتی در گرفت. طاهره به مدت یکسال مخفیانه از روستایی به روستایی دیگر می‌رفت. در سال ۱۸۴۹ مسئولان طاهره را به اتهام همدستی در قتل عمویش بازداشت کردند. او را به طهران انتقال داده و در خانه کلانتر زندانی نمودند. همسر کلانتر خیلی زود به طاهره علاقمند شده و دوباره زنان برای شنیدن سخنان طاهره گرد او جمع می‌شدند.
مهیج‌ترین اقدام طاهره، پدیدار شدنش در حضور بابیان بدون حجاب و پوشش است. شوقی این صحنه را با هیجان توصیف می‌کند…. ” <ref name="Effendi 1970 32">{{harvnb|Effendi|1970|p=32}}</ref> طاهره راحت و صریح گفت:” من آن کلمه‌ای هستم که قائم بر زبان جاری می‌کند: کلمه‌ای که سران واشراف روی زمین را جابجا خواهد کرد. ” <ref name="Effendi 1970 32"/> طاهره در میان تعجب بسیاری از بابیان، سرانجام قدوس را با خود هم نظر ساخت. او پذیرفت که دوره احکام و قوانین اسلامی سرآمده است. با این تفاهم، آندو بهنگام خروج از بدشت و مراجعت، درون یک هودج نشستند. وقتی آنها به دهکده نیالا نزدیک شدند، ملاّی محل از اینکه زنی بدون حجاب و روبند، کنار مردی نشسته و بلند شعر می‌خواند خشمگین شد و همراه جمعی از مردم قصد حمله به آنها را کردند. در اثر برخورد بین دو گروه چند تن از مردم کشته شدند و بابیان به اطراف گریختند. جنگهای سختی، طی سالهای ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰ در مازندران و شهرهای زنجان و تبریز، بین بابیان و نیروهای دولتی در گرفت. طاهره به مدت یکسال مخفیانه از روستایی به روستایی دیگر می‌رفت. در سال ۱۸۴۹ مسئولان طاهره را به اتهام همدستی در قتل عمویش بازداشت کردند. او را به طهران انتقال داده و در خانه کلانتر زندانی نمودند. همسر کلانتر خیلی زود به طاهره علاقمند شده و دوباره زنان برای شنیدن سخنان طاهره گرد او جمع می‌شدند.
 
== زنان در آثار بهاء الله ==
آثار و نوشته‌های بهاء الله با این تعبیر که "الیوم دست جمال الهی هرگونه تبعیض را از میان برداشته" <ref>{{harvnb|Effendi|1970|p=75}}</ref> بطور واضح و صریحی، تساوی مردان و زنان را اعلام می‌کند. عباد الله و اماء الرحمن یکسان و برابر در نظر گرفته می‌شوند. در جای دیگری می‌گوید: "تفاوتهای بین دو جنس ،نتیجه توهمات پوچ و تخیلات بی اساس" است.<ref>{{harvnb|Smith|1987|pp=92-93}}</ref> که با قدرت الهی از بین رفته است. او سپس بر تعلیم و آموزش دختران تأکید می‌کند.<ref name="Research 1986">{{harvnb|Research|1986}}</ref>
بطور واضح و صریحی، تساوی مردان و زنان را اعلام می‌کند. عباد الله و اماء الرحمن یکسان و برابر در نظر گرفته می‌شوند. در جای دیگری می‌گوید: "تفاوتهای بین دو جنس ،نتیجه توهمات پوچ و تخیلات بی اساس" است.<ref>{{harvnb|Smith|1987|pp=92-93}}</ref>
که با قدرت الهی از بین رفته است. او سپس بر تعلیم و آموزش دختران تأکید می‌کند.<ref name="Research 1986">{{harvnb|Research|1986}}</ref>
 
البته ازدیدگاه فمینیستی اشکالاتی بر آثار بهاء الله وارد است. کتاب اقدس، که حاوی احکام و قوانین بهائی است به زبان عربی نگاشته شده، که ضمایر جمع آن همگی مذکر است. غالب احکام و قوانین آن خطاب به مردان می‌باشد. قرائت متن آن نشان می‌دهد که حق طلاق به مردان اختصاص دارد. اگرچه تک همسری توصیه شده، ولی برای مردان داشتن دو همسرمجاز شمرده شده است. اگر در عقد ازدواج زن را دوشیزه قید کنند و سپس معلوم شود که او باکره نبوده مرد می‌تواند درخواست ابطال عقد و اعاده مهریه را نماید. اگرچه بهاء الله توصیه می‌کند که موضوع مکتوم بماند و مرد گذشت کند.<ref name="Research 1986"/> زنان از انجام زیارت و حج مستثنی شده‌اند. آنها در ایام عادات ماهانه از ادای نماز و گرفتن روزه هم مستثنی شده‌اند. در دوران بارداری و بیماری هم محدودیتهایی برای آنها در نظر گرفته شده است. اما مسئله دارترین موضوع به عبارت رجال بیت عدل بهاء الله باز می‌گردد، که به نحوی تفسیر شده که زنان را از عضویت در بالاترین تشکیلات راهبری آیین بهائی کنار می‌گذارد. باید دانست این برداشت متفاوت و جنسیتی، که با نگاهی سریع و اجمالی از متن اقدس حاصل می‌شود، آن چیزی نیست که بهائیان نوعاً از اقدس انتظار و برداشت دارند.
 
عبد البهاء که بهائیان او را بعنوان مفسر و مبین مجاز متون بهائی میدانند بیان کرده که چون داشتن دو زن منوط به شرط رعایت عدالت بین آنها گردیده، که عملاً محال است، لذا تنها تک همسری مجاز می‌باشد. شوقی نیز اعلام کرده که زنان نیز می‌توانند درخواست طلاق به دادگاه بدهند و نیز شرط باکره بودن را قطعاً می‌توان برای دو طرف ازدواج قرار داد. تنها در مورد عضویت در بیت العدل جهانی زبان و ادبیات مردانه به قوت خود باقیماندهباقی مانده است.
 
وقتی متن کتاب اقدس را با توجه به قواعد و چهار چوبهای قرن نوزدهم ایران می‌خوانیم، برخلاف روابط متعارف زن و مرد به نکات جالبی برمی خوریم. مثلاً کتاب اقدس خواندن نماز و گرفتن روزه را برای زنان در ایام قاعدگی اختیاری دانسته در حالیکه بنابر احکام اسلامی در ایام ماهانه زنان حق خواندن نماز و گرفتن روزه را ندارند، چرا که در آن اوقات آنها پاک تلقی نمی‌شوند. بسیاری از احکام اقدس، در پاسخ به سوالات افراد از بهاء الله صادر شده، و اکثر سؤال کنندگان نیز مرد بوده‌اند<ref>جکسون آرمسترانگ اینگرام، دیا لوگ، سال ۲، شماره ۱، صص ۲۵–۱۹</ref>. برای مثال بهاء الله رضایت والدین را از شروط ازدواج قرار داده است. حتی برای خانمی که قبلاً ازدواج کرده باز هم رضایت والدین مورد نیاز است.
. برای مثال بهاء الله رضایت والدین را از شروط ازدواج قرار داده است. حتی برای خانمی که قبلاً ازدواج کرده باز هم رضایت والدین مورد نیاز است.
 
دیدگاه‌های اقتصادی بهاء الله نسبت به زنان هم توأم با اشکالات است و اخیراً اعتراضاتی را برانگیخته است. قوانین ارث بهائی به نحوی است که گویا افراد مذکر همه ارث خانواده را تصاحب می‌کنند<ref>{{harvnb|Walbridge|1984|pp=25-36}}</ref>. قوانین ارث بهائی بسیار پیچیده است، ولی گفته می‌شود که در صورت فقدان وصیتنامه، وارثان زن به اندازه نصف سهم وارثان مذکر دریافت می‌کنند، که از این نظر، حکم شبیه قانون ارث اسلامی است. این شرایط سبب شد تا برخی بهائیان بگویند که قانون ارث افراد بدون وصیتنامه باید در جامعه بهائی اجرایی گردد. مردان همچنان سهم برتر در ارث و البته مسئولیت بیشتری خواهند داشت. این یک جامعه مرد سالار است. چنین ترتیباتی برای تضمین مشارکت مردان در زندگی خانوادگی ضروری است. احکام اقدس همچنین غیر بهائیان را کاملاً از ارث محروم می‌کند. این حکم با توجه به شرایط درگیری و آزار بهائیان صادر شده، زیرا در آنزمان بهائیان نیز از سوی خویشاوندان غیر بهائی از ارث محروم می‌شدند. شوقی افندی بیان داشته که در شرایط و وضعیت عادی، بهتر است که بهائیان دربارهٔ سهم الارث بستگان غیر بهائی خود هم در وصیتنامه مطالبی ذکر کنند و اینرا به بهائیان تأکید می‌کند.
 
نکته دیگری که در بررسی آثار حضرت بهاء الله قابل ذکر است، استفاده از عنصر جنسیت در رابطه با خداوند می‌باشد. این نکته بحث شده و دلایل کافی برای آن وجود دارد که استفاده متمادی از صیغه مذکر و صفات مردانه برای خداوند نهایتاً به برتری و تفوق جنس مذکر می‌انجامد. آثار و نوشته‌های حقوقی بهاء الله به زبان عربی نوشته شده و در این زبان، هنگام اشاره به خداوند از ضمیر مذکر استفاده می‌شود. شوقی افندی بیان داشته که بمنظور رعایت امانت و حفظ تمامیت متن، حتی در استفاده از متن نصوص بعنوان دعا هم باید ضمایر جنسی عیناً رعایت شوند. البته نوشته‌های عرفانی بهاء الله بعضاً به فارسی است و لذا ضمایر آنها جنبه جنسیتی ندارند. حتی زبان عرفانی – تغزلی بکار رفته دربارهٔ خدا، که او را معشوق و محبوب خود می‌خواند، بنحوی است که خواننده ترجیح می‌دهد خدا را موجودی مؤنث تصور نماید. عرفان صوفیان غالباً خدا را بصورت زنی زیبا توصیف می‌کند و آثار فارسی بهاء الله نیز از این توصیفات و تصویر گرایی صوفیانه بهره گرفته است.<ref>سوزان مانک، زنان در دیانت بهائی، نشریه دین و زنان، انتشارات سانی، ۱۹۹۴ (میلادی)، نیویورک آمریکا</ref>
 
== کیفیت تساوی در تاریخ بهائیت ==