شکگرایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ویکیسازی رباتیک (درخواست کاربر:AFlorence)(۷.۶) >منطقه ممنوعه+تمیز (۹.۷) |
|||
خط ۲:
'''شکگرایی'''، یکی از مکاتب زیرمجموعه [[خردگرایی]] است.
شک گرایان اصراری بر اثبات و پافشاری بر عقاید خود و دیگران نداشته و همواره آماده شنیدن نظرات دیگرند. شک گرایان ابایی از اعتراف به نادانی در مواردی که علم روز هنوز به جواب قطعی نرسیده ندارند (بر خلاف بسیاری مکاتب و ادیان که صرف ندانستن چرایی رخدادها را از براهین اثبات معبود خویش
البته شک گرایی، به معنای بیتفاوتی در مقابل رویدادهای روز نیست. شک گرایان خود را موظف به تلاش برای بدست آوردن پاسخهای محکم تر و [[نزدیک تر]] به حقیقت میدانند. از آن سو اما، هیچ پاسخی ایشان را از شنیدن نظرات بعدی منصرف نخواهد نمود. شک گرایان در حوزه علم همواره آویخته به آخرین و مستندترین نظرات و دستاوردها میباشند.
خط ۱۱:
== چیستی شکاکیت ==
شاید مهمترین پرسش معرفتشناسی قلمرو معرفت باشد یعنی پرسش از محدوده معرفت آدمی که ممکن است متحقق شود. این پرسش که دامنه و قلمرو این معرفت کجاست؟ معرفت آدمی در چه موردی ناممکن است؟ یعنی آیا در جهان پیرامون ما و یا در درون ما آدمیان، ممکن است چیزها یا امور یافت شود که ما هرگز نتوانیم به آنها معرفت پیدا کنیم یا در باور به آنها موجه باشیم؟ پاسخ این سؤال ممکن است مثبت یا منفی باشد ولی نگرش شکاکانه میگوید قلمرو معرفت آدمی محدود است.
آدمی بسیاری از نادانستههایش را جز موضوعات پژوهش قرار میدهد اما از نگاه شکاکان، آدمی به اتکای امکانات شناختیاش اساساً بعضی از امور را نمیتواند بداند و این متفاوت است با اینکه بگوییم آدمی بعضی از چیزها را فعلاً نمیداند. مطابق نظر شکاک فلسفی، معرفت آدمی دارای یک گونه مرزبندی معرفتی است، بهگونهای که بیرون از آن مرزها اصولاً [[منطقه ممنوعه]] معرفت به شمار میرود و آنها را باید اموری نادانستنی تلقی کرد نه نادانستهها (دانستنی در برابر نادانسته یا مجهول).
{{سخ}}از نگاه بعضی افراد چالشهای شکاکانه جدی نیستند، و شکاکیت اصولاً در مسیری ناموافق با طبیعت عقلانی آدمی در جریان است و اگر ذهن در وضعیت عادی و طبیعی باشد هرگز به دام مدعای شکاکانه گرفتار نمیآید. آدمی بسیاری از چیزها را میداند و میتواند بداند همچنین جریان زندگی عادی تنها در بستر معرفت به بسیاری از امور است که میتواند جریان داشته باشد. اما سؤال این است که «مسیر طبیعت عقلانی» و یا «وضعیت عادی زندگی» چیست؟ گویا منظور از چنین برداشتی علم متعارف میباشد.
با این وجود حتی اگر مقصود دریافتهای متعارف نیز باشد، نمیتوان چنین نتیجه گرفت. در ضمن اینکه آیا هر باوری را تنها به این دلیل که مبتنی بر دریافتهای متعارف است، باید معرفت تلقی کرد؟ آیا اینکه فردی از مسافرت صرفنظر کند تنها به این دلیل که دیشب خوابی دیده و باور کردهاست اتفاق بدی برای او خواهد افتاد. در علم متعارف ما هم دلایل پرشماری وجود دارند که چنیناند. از همین روی، باورهایی که هم صادق باشند و هم موجه چندان هم به آسانی بدست نمیآیند.{{سخ}}
نگرش شکاکانه دائماً تلاش دارد تا بر فاصله بین باور و باور موجه و همچنین بین باور موجه و معرفت انگشت نهد. این دو، در واقع، دو فاز مهم شکاکیت هستند. در مرحله نخست شکاک تلاش میکند تا روشن سازد «هیچ چیز را نمیتوان به گونهای موجه باور کرد.» و در مرحله دوم تلاش میکند حتی اگر بپذیریم میتوان چیزی را به گونه موجهی باور کرد، نباید گمان کرد که این باور موجه لزوماً معرفت است. چرا که باور موجه تنها هنگامی معرفت است که صادق نیز باشد. بدین ترتیب چالشهای شکاکیت شکل میگیرد.
حتی از نظر شکاکان «ممکن است باورهایی باشند که موجهاند ولی
پس میبینیم چگونگی شکلگیری چالشهای شکاکانه نشان میدهد چرا این چالشها را باید مهم شمرد و نادیده گرفتن اهمیت این چالشها هرگز از واقعیت آنها نمیکاهد.
== انواع ادعاهای شکاکانه ==
آنچه انواع ادعاهای شکاکان را به وجود
=== شکاکیت مطلق ===
شکاکیت مطلق مدعی آن است تحقق هر موردی از معرفت ناممکن است.{{سخ}}
بنا به ادعاهای شکاکیت مطلق، آدمی هیچ چیز را نمیتواند بداند و بنا به قرائت شدیدتر، دربارهٔ هیچ باوری نیز نمیتواند موجه باشد. گاهی شکاکیت مطلق را شکاکیت افراطی
(
مدعای شکاکیت مطلق آن است که هیچ چیز را نمیتوان دانست که اگر این ندانستن معطوف به معرفت باشد قرائت حداقلی شکاکیت مطلق است و اگر این ندانستن متوجه باور موجه باشد قرائت قویتر شکاکیت مطلق که قرائت حداکثری از شکاکیت مطلق خواهد بود. نقادان شکاکیت مطلق بر آن هستند که چنین ادعایی دچار ناسازگاری و خود تناقضی است. بدین ترتیب منتقدان این نوع شکاکیت میپرسند آیا شکاک همین موضوع را میداند یا نمیداند؟ حال چنانچه آنان بگوید این موضوع را میدانیم پس آنان حداقل به چیزی علم دارند و اگر بگوید نمیدانیم آنان چطور چنین حکمی را صادر نمودهاند؟ ولی گویا انتقاد به شکاکیت بنابر فرض هنگامی وارد است که شکاک به جز دانستن و ندانستن هیچ گزینهای دیگر در اختیار نداشته باشد. در حالیک ه باور اعم از معرفت است. از همین رو اعم (باور موجه) میتواند باشد. حتی اگر اخص (معرفت) در کار نباشد. بدین معنا میتوان
درخصوص این انتقاد به قرائت حداقلی، شکاک خواهد گفت «هیچ چیزی را
(
با این که این انتقاد همهفهمتر از انتقاد پیشین است لیکن این موضوع را مفروض گرفت است که هر کس چنان رفتار میکند که میداند.{{سخ}}
اما ظاهراً این فرض نیازمند بررسی است. به سادگی میتوان به رویکرد پیشین مراجعه کرد، یعنی دانستن به چیزی را با دانستن باوری موجه
=== شکاکیت محدود ===
شکاکیت محدود
یکی از راههای رویارویی با شکاکیت محدود این است که نشان داده میشود این نوع شکاکیت، محدود به حیطه موردنظر نخواهد ماند یعنی مستلزم شکاکیت مطلق است، آنگاه همه آنچه امکان دارد در شکستن شکاکیت مطلق بکار گرفت.{{سخ}}
یکی از صورتهای شکاکیت از راه استدلال است. این نوع شکاکیت هم عوامل آکادمیک دارد و هم عوامل غیرآکادمیک. دلایل غیر آکادمیک از تعارض باورهای موجه و صادق افراد که منظومههای بسامان (سیستماتیک) معرفتی دارند، با سایر باورها در فرهنگها و شرایط دیگر بوجود میآید. ایشان معمولاً میپرسند: آیا توجیه معیار قاطع و روشنی دارد؟ آیا توجیه میتواند بر معیارهایی تکیه کند که از بروز مواردی این چنینی جلوگیری نماید؟ آیا میتوان هم دربارهٔ هر کدام از این باورها و همچنین
{{سخ}}
اما عوامل آکادمیک شکاکیت از راه استدلال شکهای کلی و بسامان میسازند که دارای نگرش فلسفیاند و هر روز به تبع پیشرفت فلسفه از مفاهیم جدید فلسفی بیشتری برخوردار میشوند. مثلاً در بحث تحلیل معرفت به باور صادق موجه آنان اگر بخواهند ناممکن بودن تحقق معرفت سامان دهند، آنها پیش از آن به دنبال آن هستند که بگویند دقیقاً این چه چیزی است که امکان وقوع ندارد. یعنی شکاکیت از راه استدلال آکادمیک معمولاً معرفت و مؤلفههای سازنده آن را جدی میگیرند. آنان میگویند داشتن چیزی یعنی کسب یقین نسبت به آن و یقین بدست نمیآید مگر با تردیدناپذیری
== شکاکیت، معرفت و توجیه معرفتی ==
{{مقاله اصلی|شناختشناسی}}
شکاکیت هم در حیطه معرفت و هم در حیطه باور موجه مطرح است. اگر بخواهیم بدانیم نگرش شکاکانه این دو گونه شکاکیت را چگونه پیش میبرد باید ابتدا به شکاکیت فلسفی
شکاکیت فلسفی
شخص S گزارهP را میداند اگر و تنها اگر شخص S در باور به گزاره صادق P دارای توجیه در مرتبه K باشد.
در واقع شکاک در باب معرفت تلاش میکند تا اثبات کند هرگز نمیتوان
شکاکیت
== ادبیات شک گرایانه ==
کاندید اثر ولتر.
سطر ۶۰ ⟵ ۵۹:
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
* م. ماشین. ''شک گرایی''.
{{شکگرایی}}
|