یک بوس کوچولو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Safibot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏منابع: اصلاح رده فیلمهای ایرانی با استفاده از AWB
خط ۵:
| زیرنویس=
| کارگردان= [[بهمن فرمان‌آرا]]
| تهیه‌کننده=
| نویسنده= [[بهمن فرمان‌آرا]]
| بازیگران= [[رضا کیانیان]]{{سخ}}[[جمشید مشایخی]]
| موسیقی=
| فیلمبرداری=
| تدوین=
| گونه= اجتماعی
| توزیع کننده=
| انتشار=
| اکران= ۱۳۸۴
| مدت = ۹۰ دقیقه
| زبان= فارسی
| کشور= {{IRI}}
| بودجه=
| imdb_id = 0439889۰۴۳۹۸۸۹
| soure_id =۱۳۸۳۰۳۳۰۲۰۲
| پانویس=
}}
''' یک بوس کوچولو''' عنوان فیلم سینمایی به کارگردانی [[بهمن فرمان آرا]] در سال ۱۳۸۴ است.
 
== خلاصه فیلم ==
یک نویسنده پس از سال‌های طولانی به ایران برمی‌گردد و به خانه دوست دیگرش که او هم نویسنده است، می‌رود. آنها سفری را به چند شهر ایران آغاز می‌کنند...<ref>[http://www.sourehcinema.com/Title/Title.aspx?id=138303302021 یک بوس کوچولو در وبگاه سوره]</ref>
سطر ۳۵ ⟵ ۳۶:
* [[فاطمه معتمدآریا]]
* [[پیام دهکردی]]
* [[مریم سعادت]]
* [[بابک حمیدیان]]
* [[هوشنگ حریرچیان]]
 
== دربارهدربارهٔ فیلم ==
این فیلم به شرح سفر و در نهایت مرگ دو شخصیت به نام‌های اسماعیل شبلی و محمد رضا سعدی می‌پردازد که به باور منتقدین اشاراتی به دو نویسنده و هنرمند معاصر [[اسماعیل فصیح]] و [[ابراهیم گلستان]] دارد.<ref> صافاریان، روبرت. [http://www.sharghnewspaper.com/841010/html/cinema.htm#s349242 ''سیاه و سفید؛ نقدی بر فیلم یک بوس کوچولو'']، روزنامهٔ شرق، ۱۰ دی ۱۳۸۴</ref>
 
== حاشیه ==
بهمن فرمان آرا، نویسنده و کارگردان فیلم، ارتباط مستقیم بین شخصیت‌های این فیلم و شخصیت‌های واقعی را رد کرده‌است؛ ولی همچنین گفته‌است: :«قصد ندارم بگویم این نشانه هانشانه‌ها در فیلم من تصادفی و اتفاقی است، اما قرار هم نبوده که دربارهدربارهٔ [[ابراهیم گلستان]] فیلم بسازم... در بعضی نوشتهنوشته‌ها ها می خوانممی‌خوانم که می گویندمی‌گویند [[ابراهیم گلستان]] به صراحت حرف هایشحرف‌هایش را زده، اما فرمان آرا شهامت نداشته مستقیم و با نشانی دقیق به شخصیت گلستان بپردازد. این هااین‌ها احترام و ادب من را به بی شهامتی تعبیر کردند.»<ref>[http://www.cinemaema.com/NewsArticle702.html ''گزارش کامل نشست نقد و بررسی «یک بوس کوچولو» در فرهنگسرای نیاوران'']، وب‌گاه سینمای ما، ۱۶ دی ۱۳۸۴</ref>
 
[[امید طبیب‌زاده]] در مقدمه کتاب «[[جشن‌نامه ابوالحسن نجفی]]» می‌نویسد:<ref>[[امید طبیب‌زاده|طبیب‌زاده، امید]] (۱۳۹۰) «جشن‌نامهٔ ابوالحسن نجفی»، تهران: [[انتشارات نیلوفر]]، ص ۱۶ و ۱۷</ref>
{{نقل قول|اخیراً جمله زیبایی از [[ویلیام فاکنر]] خوانده‌ام که می‌خواهم مقدمه‌ام را با آن تمام کنم، اما پیش از نقل آن جمله، لازم است دو توضیح کوتاه هم بیاورم. اول اینکه از کسانی که اثری از آنان در این جشن‌نامه هست، اما خودشان دیگر در این دنیا نیستند، با صفات و عباراتی چون «مرحوم» و «فقید» و «از دست رفته» و مانند آن یاد نکرده‌ام، زیرا معتقدم عواقب یا نتایج مسئولیتی که انسان‌ها در دوره حیات خود به گردن می‌گیرند یا بر گردنشان می‌گذارند، پس از مرگشان نیز متوجه آنان و دیگران است- در این معنا هیچ‌کس نمرده است و نمی‌میرد. دوم اینکه با اندکی خیال‌پردازی حتی می‌توان ارتباط محکمی میان جمله فاکنر و دو شخصیت «شبلی» و «سعدی» در فیلم «یک بوس کوچولو» ی [[بهمن فرمان‌آرا]] پیدا کرد- یعنی میان مسئولیت‌پذیری روشنفکری که می‌میرد و می‌ماند، و بی‌حیایی روشنفکری که می‌ماند و می‌گندد. من یقین دارم شبلی در آن فیلم کسی جز خود نجفی نبوده است- و می‌دانیم که اسم پسر دلبند نجفی نیز شبلی است. اما اینکه سعدی در آن فیلم به کدام جرثومه اشاره دارد، هیچ مهم نیست.نیست؛ و حال آن جمله‌ای که وعده کرده بودم:
{{چپ‌چین}}
The past is not dead. It is not even past.
سطر ۵۳ ⟵ ۵۵:
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
* [http://www.sourehcinema.com/Default.aspx وبگاه اطلاعات سینمایی سوره]