زندیان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←فرمانروایان زند: وپ:همزه: مسأله--> مسئله با استفاده از AWB |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲۹:
|footnotes =}}
'''زندیان''' یا '''زندیه''' یا '''دودمان زند''' نام سلسلهای [[ایرانی]] و
[[کریمخان زند وکیل الرعایا]] ([[۱۱۹۳ (قمری)|۱۱۹۳]] – [[۱۱۶۳ (قمری)|۱۱۶۳]] ه. ق) توانست پس از فروپاشی حکومت [[نادرشاه افشار]]، تمام بخشهای مرکزی، شمالی، غربی و جنوبی ایران را تحت حکومت خود درآورد. همچنین برادر وی، [[صادقخان زند]]، نیز موفق شد در سال [[۱۱۸۹ (قمری)|۱۱۸۹]] ق. [[بصره]] را از امپراتوری [[عثمانی]] جدا کرده و به ایران پیوست نماید و از این طریق، نفوذ ایران را بر سراسر [[اروندرود]]، [[بحرین]] و جزایر جنوبی [[خلیج فارس]] مسلم گرداند.
== پیروزی کریمخان زند ==
تشمال کریم (کریم خان زند) از تیرهٔ زند بگله بود. تیرهٔ زند بگله مهمترین تیرهٔ طایفهٔ زند به حساب میآمدهاست؛ و از اصلیترین طوایف مادها محسوب میشوند. طایفهٔ زند گروهی بودند با معیشت شبانی که از اراضی دامنهٔ زاگرس به دهستان پری و کمازان در نزدیکی ملایر کوچ کرده بودند.» معمولاً زندها را شاخهای از طوایف [[مردم لک|قوم لک]]<ref>Vladimir Minorsky, "The Guran" in Bulletin of School of Oriental and African Studies, 11, No. ۱, (۱۹۴۳).</ref> به حساب آوردهاند. یقیناً از نواحی شمال لرستان کوچ کرده و به وسیله شاه عباس صفوی در اطراف ملایر و بروجرد اسکان داده شدهاند.<ref>کریمخان زند، «جان. ر. پری»، علیمحمد ساکی، ص. ۲۴–۲۵</ref>
پس از مرگ نادر کریمخان نیرویی به هم زد و پس از چندی با دو خان [[لر بختیاری]] به نامهای [[ابوالفتحخان بختیاری]] و [[علیمردانخان چهارلنگ|علیمردان خان بختیاری]] ائتلافی فراهم ساخت و کسی را که از سوی مادری از خاندان [[صفویان|صفوی]] میدانستند، به نام ابوتراب میرزا ([[شاهاسماعیل سوم]]) را به شاهی برگزیدند. در این اتحاد علیمردان خان بختیاری وکیلالدوله (نایبالسلطنه) بود و ابوالفتحخان بختیاری حاکم [[اصفهان]] و کریمخان زند نیز سرلشکر سپاه بود. اما چندی که گذشت علیمردان خان بختیاری، ابوالفتحخان بختیاری را کشت و بر دیگر همراهش کریم خان زند شورید ولی سرانجام پیروزی با کریمخان زند بود.<ref>محمد رجبی نیری، تاریخ زندیه، انتشارات مصباح، ۱۳۷۶</ref><ref>طباطبایی، جواد. ''تأملی دربارهٔ ایران، جلد نخست، دیباچهای بر نظریهٔ انحطاط ایران''. نشر نگاه معاصر. تهران. چاپ پنجم. ۱۳۸۵. ۱۰۶–۱۰۷</ref>
|