زال: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
جز افزودن ناوباکس> {{شاهنامه}} (درخواست کاربر:Modern Sciences)+تمیز+
جز زال
برچسب: افزودن تگ‌های خالی
خط ۱:
{{لحن|تاریخ=دسامبر ۲۰۱۳}}
{{ Infobox
[[پرونده:Rudaba.JPG|چپ|بندانگشتی|دیدار زال با [[رودابه دختر مهراب|رودابه]]]]
| bodystyle =
'''زال''' یا '''دستان''' از قهرمانان اسطوره‌ای [[ایران]]ی است که نامش در شاهنامه رفته‌است. زال در پارسی به معنای ''سپیدمو'' است. وی پسر
| bodyclass = vcard
[[سام پسر نریمان|سام]] و پدر [[رستم]] است. سام از آن که پسرش با موی سپید و در شکل [[پری]] یا [[دیو]] به دنیا آمده بود ناخرسند بود. از این رو او را در پای کوهی که سیمرغ بر آن آشیان داشت رها کرد. [[سیمرغ]] نوزاد را یافت و به آشیانه خود برد و بزرگ کرد. از این پس سیمرغ تا پایان زندگی یاور زال و پسرش رستم است.
| titlestyle =
| title =
| abovestyle = background: #CD853F
| aboveclass = fn org
| above = {{{نام|{{{نام‌اثر|{{PAGENAME}}}}}}}}
 
| imagestyle =
[[پرونده:Bayasanghori Shahnameh 5.jpg|بندانگشتی|220px|صفحه‌ای از شاهنامه بایسنقری ([[۸۰۹]] خورشیدی)]]
| captionstyle =
| image = [[پرونده:Rudaba.JPG|چپ|بندانگشتی|وسط|دیدار زال با [[رودابه دختر مهراب|رودابه]]]]
| caption = {{{عنوان تصویر|{{{برچسب‌تصویر|}}}}}}
 
| headerstyle = background: #F0E68C
| labelstyle =
| datastyle =
 
| header1 = پهلوان شاهنامه
 
| label2 = نام
| data2 = {{{زمان|زال}}}
 
| label3 = نام کامل
| data3 = {{{نام کامل|زال دستان}}}
 
| label4 = منصب
| data4 = {{{منصب|تفویض پادشاهی زابل از سوی [[منوچهر]]}}}
 
| label5 = لفب
| data5 = {{{لقب|دستان سام}}}
 
| label6 = نام پدر
| data6 = {{{نام پدر|[[سام|سام‌نریمان]]}}}
 
| label7 = نام همسر
| data7 = {{{نام همسر|[[رودابه]]}}}
 
| label8 = موطن
| data8 = {{{موطن|[[زابل در شاهنامه|زابل]]}}}
 
| header9 = {{#اگر:{{{نام نبرد|{{{نام‌ نبرد|مم}}}}}}{{{نوع جنگ|{{{نوع‌ جنگ|}}}}}}{{{سال نبرد|}}}{{{سال نبرد|}}}{{{مدت نبر|}}}{{{مدت نبرد|}}}|پهلوان زابلی}}
 
| label10 = نبردها
| data10 = {{{نبردها|جنگ با [[توران در شاهنامه|توران]]}}}
 
| label11 = متحد اول
| data11 = {{{متحد اول|[[نوذر پسر منوچهر|نوذر]]}}}
 
| label12 = متحد دوم
| data12 = {{{متحد دوم|[[قارن]]}}}
 
| label13 = دشمنان
| data13 = {{{دشمنان|[[افراسیاب]]}}}
 
| header14 = {{#اگر:{{{تولد|{{{سال تولد|}}}}}}{{{مرگ|{{{سال مرگ|}}}}}}{{{فرزندان|}}}{{{تعداد فرزندان|}}}|}}
 
| label15 = تولد
| data15 = {{{تولد|{{{تولد|}}}}}}
 
| label16 = مرگ
| data16 = {{{مرگ|{{{مرگ|}}}}}}
 
| label17 = فرزندان
| data17 = {{{فرزندان|{{{فرزندان|}}}}}}
 
| label18 =
| data18 = {{{همسر|{{{همسر|}}}}}}
}}<noinclude></noinclude>
 
'''زال''' یا '''دستان''' از قهرمانان اسطوره‌ای [[ایران]]ی است که نامش در شاهنامه رفته‌است. زال در پارسی به معنای ''سپیدمو'' است. وی پسر
[[سام پسر نریمان|سام]] و پدر [[رستم]] است. سام از آن که پسرش با موی سپید و در شکل [[پری]] یا [[دیو]] به دنیا آمده بود ناخرسند بود. از این رو او را در پای کوهیالبرز کوه که سیمرغ بر آن آشیان داشت رها کرد. [[سیمرغ]] نوزاد را یافت و به آشیانه خود برد و بزرگ کرد. از این پس سیمرغ تا پایان زندگی یاور زال و پسرش رستم است.
 
== تولد زال ==
سطر ۱۶ ⟵ ۸۴:
{{ب|نهادند بر کوه و گشتند باز|برآمد برین روزگاری دراز}}
{{پایان شعر}}
روابط میان ایران و زابل از دوران [[فریدون]] و [[نریمان]] کم‌و‌بیش پایدار بود ولی در دوران منوچهر و سام این روابط مستحکم‌تر گشت. منوچهر پادشاه [[ایران در شاهنامه|ایران]] وقتی از کار سام <ref>تولد زال و طرد او توسط سام</ref> آگاه گشت فرزندش نوذر را به زابل فرستاد تا حضورش را به نزد منوچهر به وی ابلاغ نماید. سام وقتی پیام پادشاه را شنید خاکبوس گشت سریعا همراه نوذر به نزد منوچهر شتافت <ref>شاهنامه منوچهر را [[تاج|دیهیم‌دار]] و سام را دیهیم‌جو لقب می‌هد</ref>. منوچهر هنگام جلوس بر تخت در طرفین راست و چپ او قارن و سام نشستند <ref>این مفهوم خاصی برای دیگران داشت یعنی دو متحد طراز اولّ ایران زابل و ری بودند</ref> تا سالاربار زال آراسته به زرّین کلاه و زرّین عمود به حضور پادشاه و حضار آورد همه از جمال و زیبایی زال حیرت زده شدند.
 
منوچهر مشتاق بود از چند و چون جریان زال و علت طرد و پرورش او توسط [[سیمرغ]] را از زبان [[سام]] بشنود و سام همه واقایع را بر منوچهر عرضه داشت آنگاه منوچهر از ستاره‌شناسان و [[موبدان]] خواست تا آیندهٔ زال را پیش‌بینی نمایند. منجمان از روی علائم، زال را پهلوانی نامدار ابراز داشتند و چون منوچهر اینگونه شنید خلعتی مناسب زال و اطرافیان تدارک دید. سام بسیار از منوچهر سپاسگزاری نمود و هنگام خروج از پایتخت، ایرانیان از کوی‌ و برزن به بدرقه زابلیان آمده و ایشان تا بیرون شهر بدرقه نمودند. پیش از جدایی سام از منوچهر، شاه ایران فرمانی داد مبنی بر اینکه زال از امروز شاه [[زابل در شاهنامه|زابل]] گشته و سام برای فتح مازندران رهسپار گردد.
 
===حکمرانی زال در زابل===
زال به همراه پدر و گردان زابلی که به [[ایران در شاهنامه|ایران]] رفته بودند به زادگاهش بر گشت، سام همه سران و بزرگان کشور را جمع نمود و پس از ابلاغ حکم شاه ایران، بدیشان گفت که باید به گرکسار و مازندان لشکرکشی نماید از این‌رو زین‌پس شاه این کشور زال فرزندم خواهد بود و انتظار من اینست همه او را یاری و گوش به فرمان او باشید و بدانید که زال زینهار من است. سپس سام رو به فرزندش زال نمود و گفت به داد و دهش حکم رانی کن و آرام باش و چنان دادن که زابل خان توست و این خان و مان هر چه آبادتر دل دوستداران تو شادتر.
 
زال آنگاه از سرنوشت خویش پیش سام گلایه کرد که در کودکی بدور از کانون خانواده روزگار سختی گذرانده و اکنون که نیازمند کمک پدر هست نیز باید از او دور باشد. سام گفت هر چه گویی سزاست و هر چه در دل داری بگو که ستاره‌شمار این چنین اختر تو را یافته است و زال چنین گفت.
{{شعر}}
{{ب|کسی کاو ز مادر گنه‌کار زاد|من آنم سزد گر بنالم ز داد}}
{{ب|ز گل بهرهٔ من بجز خار نیست|بدین با جهاندار پیکار نیست}}
{{پایان شعر}}
چون زمان حرکت سام سپاه‌اش به گرگساران و [[مازندران در شاهنامه|مازندران]] سر رسید زال و سام یکدیگر را برای خداحافظی در آغوش گرفتند آنگاه سام گفت: اینک برگردد و شادمان به جانب درگاه برو حکومت را آغاز کن. دستان‌زال پر اندیشه بسوی دربار باز گشت و اندیشه نمود چگونه حکمرانی نماید تا موفقیت در پی داشته باشد. بر تخت عاج جلوس نمود و فرمان داد تا همه نامداران و موبدان قبایل و طوایف زابلی پیش او آمدند و را از هر گونه هنر و دانش غنی نمودند بدانگونه که در علم و دانش به جایی رسید که همتایی در جهان کس ندید. اینک گردش فلک بعد ناملایمات بسیار مهرش را بروی زال و سام به زیبایی گسترانیده بود.
 
== زال و سیمرغ ==
[[پرونده:Bayasanghori Shahnameh 5.jpg|بندانگشتی|220px200px|صفحه‌ای از شاهنامه بایسنقری ([[۸۰۹]] خورشیدی)]]
به روایت [[شاهنامه فردوسی]] سیمرغ دوبار به یاری زال و رستم می‌آید. نخست وقتی که [[رودابه]] به دلیل بزرگی جثه نوزاد نمی‌توانست فارغ شود، در این هنگام [[سیمرغ]] نزد زال آمده به او می‌آموزد که چگونه نوزاد را از پهلوی مادر بزایانند.<ref>منطق حکم می‌کند [[سیمرغ]] را به عنوان یک انسان بشناسیم، ممکن است شاید [[زابل در شاهنامه|زابلیان]] واقعاً اجساد را خاک نمی‌کردند رسومی که به [[زرتشتیان]] نسبت داده می‌شود. سام که نوزادش با مرده تفاوت نداشت دستور داد آن را به همان جائی ببرند که قبلاً اجساد را می‌گذاشتند. شاید در فرصتی که لازم بود لاشخورها به محل بیایند، قبل از آن [[ماما]]ی فارق کنند که وقوع حادثه را احتمال می‌داده آمده نوزاد برده باشد. این واقعه پس از یافته شدن '''زال''' در اذهان به شکل افسانه رسوخ کرده که پرنده‌ای زال را پرورش داده است. سیمرغ مثل زنی که پزشک آن دوران بوده که حتا معجون بی‌هوش کننده نیز داشته است.{{مدرک}}</ref> بار دوم در داستان نبرد رستم و [[اسفندیار]] به یاری رستم آمده و ترفند نابود کردن اسفندیار را به رستم می‌آموزد.
 
زال بر وزن سال، پیر و فرتوت و سفید موی باشد و چون او «سفید موی» به دنیا آمد او را به این نام خوانند.<ref>[[برهان قاطع]] صفحات: ۴۴۶، ۱۳۸۰</ref> ریشهٔ این نام در [[اوستا]] zar (پیر شدن) در هندی باستان Jāra-Jar (پیر شدن)، بلوچی lāz (زن: زوجه) است. کلمهٔ «زر» در فارسی لغتی است هموزن «زال»، که «ر» به «ل» بدل شده. زال یعنی مانند پیران سپید موی بودن.<ref>فرهنگ نام‌های شاهنامه صفحات: ۴۸۵، ۱۳۷۹</ref>
سطر ۴۰ ⟵ ۱۲۲:
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== جستارهای وابسته ==
سطر ۵۶ ⟵ ۱۳۸:
== منابع ==
* ''شاهنامه فردوسی''. نشر محمد: ISBN 964-5566-35-5
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =حسین | نام =الهی قمشه‌ای| پیوند نویسنده =قمشه‌ای| عنوان =شاهنامه فردوسی | ترجمه = ناهید فرشادمهر| سال =۱۳۸۶ | ناشر =نشر محمد|مکان =تهران | شابک =۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵}}
 
== پیوند به بیرون ==
{{شخصیت‌های شاهنامه}}
{{جعبه اطلاعات-نیاز}}
{{ویکی‌نبشته|شاهنامه}}
{{ویکی‌انبار|Shahnama}}
{{اساطیر ایران}}
{{شخصیت‌های شاهنامه}}
{{شاهنامه}}
{{کشورهای شاهنامه}}
 
{{شاهنامه-خرد}}
 
[[رده:داستان‌های شاهنامه]]
[[رده:شاهنامه]]
[[رده:اساطیر ایرانی]]
[[رده:افراد مبتلا به آلبینیسم]]
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/wiki/زال»