عبدالله قطب‌شاه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏top: تمیزکاری با استفاده از AWB
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳:
| title = هفتمین پادشاه سلسله [[قطب شاهیان]]
| image = Sultan Abdullah Qutb Shah.jpg
| reign = ۱۶۲۶-۱۶۷۲۱۶۲۶–۱۶۷۲
| coronation =
| predecessor = سلطان [[محمد قطب شاه]]
خط ۱۹:
|}}
 
[[پرونده:Tomb_of_Abdullah_Qutb_Shah_in_Hyderabad_W_IMG_4489.jpg|بندانگشتی|240x240پیکسل|آرامگاه عبدالله قطب شاه در [[حیدرآباد (هند)|حیدرآباد هند]]. ]]
'''عبدالله قطب شاه''' پسر سلطان [[محمد قطب شاه]] هفتمین فرمانروای پادشاهی [[گلکنده]] یا سلسله [[قطب شاهیان]] در جنوب [[هند]] بود که از ۱۶۲۶-۱۶۷۲۱۶۲۶–۱۶۷۲ حکومت کرد.
 
عبدالله به چند زیان مسلط و عاشق [[شعر]] و [[موسیقی]] بود و شاعران را در دربار خود محترم می‌داشت.<ref>{{یادکرد ویکی|عنوان = Abdullah Qutb Shah |پیوند = https://en.wikipedia.org/wiki/Abdullah_Qutb_Shah |زبان = en | بازیابی = ۱۹ آوریل ۲۰۱۶}}</ref>
خط ۲۶:
عبدالله قطب‌شاه در ۱۲ سالگی به سلطنت رسید و بیشترین دوره حکومت را در سلسله قطب‌شاهی داشت. دوره ۴۶ ساله حکومت او از نظر آسایش و رفاه مردم شهرت دارد و در این دوره قلمرو قطب‌شاهیان وسعت بیشتری یافت. اما در سال‌های [[۱۰۱۵]] تا [[۱۰۳۵]] شمسی [[قلعه گلکنده]] تحت فشار شدید قشون [[گورکانیان هند|امپراتوری گورکانی هند]] در [[دهلی]] قرار گرفت و خسارات بسیاری به بار آمد و از این زمان است که سلسله قطب‌شاهیان به علت درگیری با دربار دهلی رو به افول گذاشت. به‌ویژه آنکه عبدالله قطب‌شاه تحت فشار [[شاه‌جهان]]، پادشاه گورکانی هند مجبور شد تا نام ائمه و نیز نام پادشاه ایران را از خطبه‌های نمازجمعه حیدرآباد حذف کند. با این حال روابط عبدالله قطب شاه با دربار ایران همچنان بسیار صمیمانه بود و مبادله سفیر بین دو کشور ادامه یافت. از جمله «محمد قلی بیک» و «خیرات خان» و «حکیم‌الملک» از طرف وی به حضور [[شاه صفی]] رسیده و متقابلاً «امامقلی بیک» از سوی پادشاه صفوی عازم دربار دکن شد. عبدالله در نامه‌ای به [[شاه عباس دوم|شاه عباس دوم صفوی]] ضمن تشریح چگونگی مقاومت در برابر [[اورنگ زیب]]، فرزند شاه‌جهان از وی یاری خواست و در این نامه بذل هر گونه عنایتی از سوی ایران را «احیای سنت اجدادی و تداوم آثار حضرات ائمهٔ هدی» خوانده‌است.<ref name="راسخون">روابط «قطب شاهیان» هند با پادشاهان صفوی ۱ و ۲ -امیرسعیدالهی</ref>
 
[[گورکانیان هند]] هرگز حکومت‌های مسلمان دکن را به‌عنوان سلاطین مستقل به رسمیت نشناختند و در صدد بودند که آنها را چه از نظر مذهبی و چه سیاسی به اطاعت خود در آوردنددرآوردند. اورنگ‌زیب در صدد انقراض خاندان شیعی مذهب قطب‌شاهی بود و دو بار در سالهای [[۱۶۵۶ (میلادی)|۱۶۵۶]] م و [[۱۶۸۷ (میلادی)|۱۶۸۷]] م دست به محاصرهٔ گلکنده زد که در بار دوم پس از یک محاصرهٔ طولانی هشت ماهههشت‌ماهه و با استفاده از خیانت یکی از اطرافیان عبدالله به نام «عبدالله خان پونی» موفق به تسخیر این قلعهٔ معروف و تاریخی شد و بدین ترتیب حکومت قطب شاهیان در سال [[۱۶۸۷ (میلادی)|۱۶۸۷]] م منقرض و تاناشاه ابتدا به [[بیدر]] و سپس به دولت‌آباد ([[اورنگ‌آباد]] کنونی) تبعید شد. گروهی معتقدند که در هنگام تبعید عبدالله قطب‌شاه، اقوام «ماراتا» که با حکومت مرکزی هند ضدیت داشتند در صدد آزادی و به قدرت رسانیدن دوبارهٔ وی برآمدند و به همین جهت و با کشف این توطئه، اورنگ‌زیب دستور داد که او را به قلعهٔ «گاوالیور» منتقل کنند. عبدالله قطب‌شاه پس از سیزده سال اسارت و سختی به سال [[۱۷۰۰ (میلادی)|۱۷۰۰]] م در زندان درگذشت و در [[خلدآباد|خُلدآباد]] به خاک سپرده شد. پس از عبدالله قطب‌شاه، «جان صفرخان سبزواری» و سپس «مبرزعلی خان» از امیران اورنگ‌زیب و نیز پسرش «رستم دیل خان» به سمت فرماندار دکن منصوب شدند و مرکز حکومت این ناحیه برای مدتی به شهر اورنگ‌آباد منتقل شد.<ref name="راسخون">روابط «قطب شاهیان» هند با پادشاهان صفوی ۱ و ۲ -امیرسعیدالهی</ref>
 
عبدالله قطب‌شاه پسری نداشت از این رو یکی از سه داماد او، یعنی [[ابوالحسن قطب‌شاه]] معروف به «تاناشاه» در سال [[۱۶۷۲ (میلادی)|۱۶۷۲]] م به حکومت دکن رسید که آخرین پادشاه سلسلهٔ قطب‌شاهیان است.<ref name="راسخون">روابط «قطب شاهیان» هند با پادشاهان صفوی ۱ و ۲ -امیرسعیدالهی</ref>