سهراب: تفاوت میان نسخه‌ها

سهراب پس از شناختنآگاهی اصلیتاز خوداصالت وخویش، دریافتن اینکه فرزندپدرش [[رستم]] است تصمیم می‌گیرد که ابتدا [[ایران در شاهنامه|ایران]] و سپس [[توران در شاهنامه|توران]] را فتح کرده و پدر خود را بر تخت شاهی هر دو کشور بنشاند. [[افراسیاب]] پادشاه توران پس از دریافتناطلاع از تصمیم سهرابسهراب، از فرصتسوء استفاده کرده با سپاهیسپاه تورانی او را روانه ایران می‌کند.<ref>افراسیاب قصد داشت بوسیلهٔ پهلوانی چون سهراب ایران را به چنگ آورد.</ref> [[کاووس پسر کیقباد|کیکاووس]] شاه ایران پس از با خبر شدن از لشکرکشیاین تورانیان،لشکرکشی، رستم را برای مقابله با آنان به محلجبههٔ نبرد اعزام می‌کند.

در ادامهادامهٔ همهماجرا، چیز[[هومان]] دستو به[[بارمان]] که بدستور افراسیاب سهراب را همراهی می‌کردند دست بدست هم می‌دهددادند تا اینکهاین پدر و پسر همدیگر را نشناسند تا رو در روی یکدیگر قرار گیرند. سهراب در مبارزهٔ تن به تن با دیدن [[رستم]] مهرشمهر او را در دلدلش می‌گیردنشست وازو از او می‌خواهدخواست دقیق‌تر که خود را معرفی کند و بگوید که رستم است یا خیرنه. اما رستم هر بار انکار می‌کند و خود رااز معرفی نمی‌کندکردن خود طفره می‌رود.

در روزبار اول سهراب بر رستم پیروزچیره می‌شود ولی رستم با یکمکر کلکو زیرکانه بهحیله سهراب را می‌فریبد و می‌گوید: ای جوان مگر تو نمی‌دانی که قانون جنگ این است که تو باید پس از سه بار پیروزی بر من، مرا بکشی! سهراب بار دوم هم از رستم را شکست می‌خورد می‌دهد ولی رستم در بار سوم پیروزرستم می‌شودغالب وسهرابشده امان نمی‌دهد دشنه را می‌کشدکشیده وپهلوی سهراب را می‌شکافد. سهراب می‌گوید پدر من از تو انتقام می‌گیردخواهد گرفت، رستم می‌گوید مگر پدر تو کیستکیست؟ می‌گوید رستم است و رستم می‌گوید اگر راست می‌گویی یکی از نشانی‌هایت را بگو و سهراب بازو بند را نشان می‌دهد. ورستمرستم افسوس می‌خورد رستمخورده از کیکاوسکیکاووس در خواست می‌کند که نوش دارو'''نوش‌دارو''' را بهبرای مننجات سهراب برساند<ref>بعد از مرگ سهراب نوش‌دارو ضرب‌المثل بدهگشت</ref>. کیکاووس که از زنده ماندن سهراب بیم داشت آنقدر در ارسال نوش‌دارو تعلل می‌کندکرد تا سهراب جان می‌دهدداد.<ref>http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/03/050304_pm-rostam-sohrab.shtml</ref>

{{ویکی نبشته|شاهنامه}}