اسماعیل فصیح: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲:
فصیح با پرداخت پول از [[خدمت سربازی]] معاف شد و با پولی که از پدر به ارث رسیده بود برای تحصیلات عالی به [[آمریکا]]<ref>نوش‌آذر، حسین. [http://www.radiozamaneh.org/literature/2006/09/post_13.html ''ادبیات جنگ -۶؛ اسماعیل فصیح'']، رادیو زمانه، ۲۹ شهریور ۱۳۸۵ (بازبینی ۲۱ تیر ۱۳۸۶)</ref> رفت. وی در سال ۱۹۶۱ در شهر مزولا به دانشگاه مانتانا رفت و در رشته شیمی فارغ‌التحصیل شد. پس از اتمام درس به [[سانفرانسیسکو]] نقل مکان کرد. در سانفرانسیسکو با دختری نروژی به نام آنابل کمبل ازدواج کرد، اما همسرش هنگام زایمان در بیمارستان، همراه با نوزادی که در شکم داشت فوت کرد.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =حمید رضا شکوهی |نشانی=http://mardomsalari.com/template1/Article.aspx?AID=۸۸۵۸ |عنوان=مروری بر زندگی و آثار اسماعیل فصیح اسیر زمان | ناشر = روزنامه مردم‌سالاری|تاریخ = ۳۰ تیر ۱۳۸۸ |تاریخ بازبینی= ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵}}</ref>
فصیح پس از یک سال کار کردن به مانتانا بازگشت و از دانشگاه مانتا مزولا مدرک [[ادبیات انگلیسی]] گرفت.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= |عنوان= گفتگو با اسماعیل فصیح | ناشر = مجله کلک شماره ۵۵ و ۵۶ |تاریخ = مهر و آبان ۱۳۷۳ |تاریخ بازبینی= ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵}}</ref>
همان‌جا بود که [[ارنست همینگوی]] را دید و با او گپی دوستانه و کوتاه زد. سپس به [[دانشگاه میشیگان]] رفت؛ اما به دلایلی [[مقطع کارشناسی ارشد]] را نیمه‌کاره رها کرد و به تهران بازگشت.<ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://isna.ir/fa/news/91102313115 |عنوان = انتشار زندگی‌نامهٔ خودنوشت اسماعیل فصیح منتفی شد |ناشر = ایسنا|تاریخ بازدید = |تاریخ = ۲۳ دی ۱۳۹۱}}</ref>{{سخ}}
پس از بازگشت به [[ایران]]، چند ماهی را در مؤسسه انتشاراتی فرانکلین به عنوان مترجم کار کرد؛ سپس با معرفی‌نامه [[صادق چوبک]] در سال ۱۳۴۲ در[[شرکت ملی نفت ایران]] در مناطق نفت‌خیز جنوب به‌عنوان کارمند بخش آموزش، مشغول به کار شد و در سال ۱۳۵۹ با سمت استادیار دانشکده نفت [[آبادان]] بازنشسته شد. فصیح در مجموع به مدت ۱۹ سال در این شرکت به خدمت مشغول بود.<ref>[http://www.hamshahrionline.ir/news-85662.aspx زندگینامه: اسماعیل فصیح (۱۳۱۳-۱۳۸۸)<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
خط ۳۲:
اولین رمان فصیح به نام ''شراب خام'' در سال ۱۳۴۷ در [[انتشارات فرانکلین]] و زیر نظر [[نجف دریابندری]] و ویراستاری [[بهمن فرسی]] منتشر شد. مجموعه داستان ''خاک آشنا'' در سال ۱۳۴۹ توسط انتشارات صفی‌علی‌شاه و رمان ''دل کور'' در سال ۱۳۵۱ توسط انتشارات رز منتشر شد.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =م. ع، بدیع |نشانی= |عنوان=با کلک اندیشه؛ نگاهی به زندگی اسماعیل فصیح | ناشر = مجله کلک شماره ۵۵ و ۵۶ |تاریخ = مهر و آبان ۱۳۷۳ |تاریخ بازبینی=۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵}}</ref>
سبک ساده و طنزآلود اسماعیل فصیح سبب شده که آثاری گیرا، پرکشش و عموماً پرمخاطب خلق کند.
اسماعیل فصیح از نخستین نویسندگان ایرانی است که طبقه متوسط شهری و مناسبات شهری را وارد رمان فارسی کردند. او همچنین از نخستین نویسندگانی است که ــ در کتاب ''زمستان ۶۲'' ــ به مسئله جنگ ایران و عراق پرداختند.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://bukharamag.com/1392.04.3633.html#more-3633 |عنوان=شب اسماعیل فصیح | ناشر = مجله بخار |تاریخ =۱۷ تیر ۱۳۹۲ |تاریخ بازبینی=۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ }}</ref>
 
آثار فصیح همواره مورد استقبال کتابخوانان ایران بوده‌است، اما معمولاً کارهایش در بین منتقدان ادبی با استقبال جدی روبه‌رو نمی‌شد. برخی دیگر او را یکی از معدود نویسندگان ایرانی می‌دانند که هم در جذب مخاطبان خاص و هم مخاطبان عام موفق بوده‌است. بسیاری از داستان‌های فصیح در ارتباط مستقیم با تجربیات زندگی شخصی اوست. به گفته خودش «جلال آریان» در داستان «درد سیاوش»، شباهتی تمام با نویسنده دارد، چراکه در زندگی واقعی نویسنده هم آنابل کمبل، اولین همسر فصیح، سر [[زایمان|زا]] رفت.