ایوان تورگنیف: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: وتاریخ⟸و تاریخ، پرعطوفت⟸پر عطوفت، ، ژریم⟸رژیم، ، ژرژساند⟸ژرژ ساند، ، انقلابی‌گری⟸انقلابی گری،...
خط ۴۲:
وی در بازگشت به روسیه یکراست به «مسکو» رفت، چون مادرش که زن تندخو و دیکتاتوری بود در مسکو زندگی می‌کرد. تورگنیف داستان‌های زیادی دربارهٔ رفتار خشن مادرش با دهاقین روسی تعریف کرده است. او در سال ۱۸۴۳ یک داستان شعر منتشر کرد و چنان‌که در خاطراتش می‌نویسد با انتشار آن پای در اقلیم ادبیات گذاشت. «بلینسکی» نقاش بزرگ روس اولین اثر او را پسندید.
 
تورگنیف می‌گوید: ستایش بلینسکی بیشتر مرا دست‌پاچه کرد ... من هر جا می‌رفتم تکذیب می‌کردم که من آن اثر را منتشر کرده‌ام. نخستین اثر منثور او کتابی به نام «خاطرات یک شکارچی» بود که بین سال‌های ۱۸۴۱ تا ۱۸۵۰ نوشته شد، وی در این کتاب وضع بد زندگی دهاقین روسیه را مورد تنقید قرار داد و آن را سخت کوبید. مقامات دولت تزاری از انتشار این کتاب رنجیدند اما بهانه‌ای برای بازداشت وی پیدا نکردند؛ ولی وقتی او در مقاله‌ای، از «گوگول» نویسنده روسی تمجید کرد او را یکماه به زندان انداختند و بعد تبعیدش کردند. او از این دوره برای مطالعه و نگارش استفاده زیادی کرد و در این زمان «آشیانه یک اشراف زاده» و «پدران و پسران» را نگاشت.{{سخ}}
او در ابتدا با [[لئو تولستوی]] و [[فئودور داستایوسکی]] رابطه دوستانه‌ای داشت، اما بعدها این رابطه به کدورت انجامید، در حدی که در سال ۱۸۷۳ تولستوی به او پیشنهاد [[دوئل]] داد.
 
خط ۹۹:
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:تورگنیف، ایوان}}
 
[[رده:اهالی اریول]]
[[رده:تئاتر در سده ۱۹ (میلادی)]]