هدیه (فیلم ۲۰۱۵): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز v1.39b - Fixed using ویکی‌پدیا:ویکی‌پروژه تصحیح ویکی‌پدیا (رده دارای فاصله اضافی)
برچسب: WPCleaner
Mahdi28 (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح نام Special:Permalink/18397907 با استفاده از AWB
خط ۵:
| caption =
| film name = پوستر فیلم
| director = [[جوئل ادگورتوناجرتون]]
| producer = [[جیسون بلوم]]{{سخ}}جوئل ادگورتوناجرتون
| writer = جوئل ادگورتوناجرتون
| screenplay =
| story =
| based on =
| starring = [[جیسون بیتمن]]{{سخ}}[[ربکا هال]]{{سخ}}جوئل ادگورتوناجرتون
| narrator =
| music = دنی بنسی
خط ۲۵:
| gross = ۲۹،۳ میلیون دلار<ref name="BOM">{{cite web |url=http://www.boxofficemojo.com/movies/?id=blumhousejuly2015.htm |title=The Gift (2015) |website=Box Office Mojo |accessdate=August 21, 2015}}</ref>
}}
'''هدیه''' {{انگلیسی|The Gift}} یک فیلم [[تریلر روانشناسانه]] آمریکایی به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی [[جوئل ادگورتوناجرتون]] است که به عنوان اولین تجربه کارگردانی او به حساب می‌آید. در این فیلم بازیگرانی همچون [[جیسون بیتمن]]، [[ربکا هال]] و جوئل ادگورتوناجرتون ایفای نقش می‌کنند. فیلم ''هدیه'' توسط استودیو اس‌تی‌ایکس انترتینمنت در ۷ اوت ۲۰۱۵ منتشر شد.
 
== داستان ==
یک زوج جوان، سایمون و رابین، زندگی بسیار خوبی دارند. آن‌ها از شیکاگو به کالیفرنیا، نزدیک جایی که سایمون بزرگ شده، نقل مکان می‌کنند. این کار بدلیل سقط جنین رابین بخاطر استرس و زندگی در شهری بزرگ است. یک روز، آن‌ها با گوردو، هم کلاسی سابق سایمون، برخورد می‌کنند.
 
گوردو مدام و غالبا در غیاب سایمون، به خانه جدید این زوج می‌رود. درابتدا او مهربان است و دائم برای آن‌ها هدایایی می‌برد. او سایمون و رابین را برای شام به خانه بزرگ و مجلل خود دعوت می‌کند. دقایقی بعد از رسیدن زوج، گوردو تماسی دریافت می‌کند و می‌رود تا پنج دقیقه بعد برگردد. وقتی نیست، سایمون او را مسخره می‌کند و به جست‌و‌جو در خانه‌اش می‌پردازد و معلوم می‌شود بچه دارد. وقتی گوردو برمی‌گردد، می‌گوید همسرش با بچه‌ها او را ترک کرده است. بعد از این افشاسازی، سایمون دوستیش را با او تمام می‌کند.
 
روز بعد، سگ این زوج گم می‌شود و ماهی‌هایشان می‌میرند. سایمون سریع به گوردو شک می‌کند و به خانه‌اش می‌رود و می‌فهمد آنجا خانه گوردو نبوده است. پلیس از این موضوع مطلع می‌شود ولی کاری از پیش نمی‌رود. همچنین این زوج متوجه می‌شوند گوردو فرزندی ندارد و بیشتر حرف‌هایش دروغ بوده است. رابین در خانه حس می‌کند تنها نیست و بخاطر مشکلات خوابش پنهانی قرص مصرف می‌کند. از ترس وحشت می‌کند، بیهوش می‌شود و روز بعد در تخت بیدار می‌شود. سایمون قرص‌ها را پیدا کرده و فکر می‌کند رابین مانند شیکاگو، مواد و الکل مصرف می‌کند. سایمون در کارش ترفیع می‌گیرد. سگ آن‌ها یک شب بی‌خبر برمی‌گردد و سایمون بیان می‌کند احتمالا گوردو می‌خواهد آن‌ها را اذیت کند. کمی بعد، نامه‌ای از گوردو می‌رسد که می‌گوید "می‌خواسته اجازه دهد گذشته‌ها در گذشته بماند." زمان می‌گذرد و رابین باردار می‌شود و هردو شاد هستند.
 
رابین هنوز درگیر نامه گوردو است و باور دارد سایمون دروغ می‌گوید. او از خواهر سایمون درباره گوردو می‌پرسد و معلوم می‌شود در دبیرستان، سایمون و دوستش، گرگ، گزارش داده بودند یک دانش‌آموز بزرگتر به گوردو تجاوز می‌کند. این ماجرا باعث می‌شود گوردو بعنوان "هم جنس گرا" معروف شود. رابین پیش گرگ می‌رود و می‌فهمد این داستان ساخته ذهن سایمون بوده و او به گوردو قلدری می‌کرده است. درنتیجه این کار، پدر گوردو او را تاحد مرگ کتک زده بوده چون فکر می کرده او هم جنس گراست. این ماجرا باعث دستگیری پدر گوردو هم شده بوده است. رابین در خانه پرونده‌ای از گوردو و دنی مک دونالد، همکار سایمون، پیدا می‌کند. بین زوج مشاجره در می‌گیرد. بعدا سایمون برای عذرخواهی مصنوعی پیش گوردو می‌رود، ولی درگیر می‌شوند و سایمون به او حمله می‌کند.
 
یک شب که این زوج مهمان دارند، کسی با یک سنگ در شیشه‌ای آن‌ها را می‌شکند. بعد از گرفتن متهم، معلوم می‌شود او دنی مک دونالد است. او ادعا می‌کند ایمیلی دیده که درآن سایمون کاری کرده او اخراج شود. رابین هیجانی می‌شود و مجبور به زایمان می‌شود. روز بعد، سایمون بخاطر دروغگویی، از کار اخراج می شود. رابین هم اعلام می کند می خواهد جدا شود.
 
در خانه، سایمون هدیه دیگری از گوردو دریافت می‌کند: یک گهواره با سه هدیه داخلش. اولی کلید در خانه‌اش است. دومی یک سی‌دی صوتی است که در آن سایمون، گوردو را مسخره می‌کند. سومی یک دی‌وی‌دی از داخل خانه است که در آن بیهوش شدن رابین نشان داده می‌شود و بعد گوردو او را به اتاق خواب برده، بدن بیهوشش را نوازش می‌کند. فیلم ناگهان تمام می‌شود و مشخص نیست او به رابین تجاوز کرده یا نه. در این زمان، گوردو به بیمارستان می‌رود و برای رابین گل می‌برد. سایمون به بیمارستان برمی‌گردد و گوردو را می‌بیند، ولی او را گم می‌کند. با یک تماس، سایمون می‌پرسد آیا او به رابین تجاوز کرده و نوزاد مال اوست. گوردو با او بازی کرده و می‌گوید همه چیز در چشمان نوزاد است. " سایمون پیش نوزاد که در آغوش رابین است، می‌رود ولی چیزی نمی‌فهمد. درآخرین صحنه، او درحالیکه سرش را گرفته روی زمین می افتد و گوردو بعد از تماشا، می‌رود.