موسی کاظم: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خرد نیست |
Jamessaravan (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۷:
به گفتهٔ [[تاریخ فخری|فخری]] دلیل حبس نهایی کاظم این بود که چند تن از خویشاوندانش که به او حسادت میکردند، خبرهای دروغ نزد [[هارون الرشید]] میآوردند مبنی بر اینکه مردم، کاظم را امام دانسته، حق [[خمس]] خود را به او پرداخت میکنند، و اینکه کاظم قصد خروج دارد. این گزارشها آنقدر تکرار شد که خلیفه را نگران کرد. در آن سال هارون به سفر [[حج]] رفت. در راه وقتی به مدینه رسید کاظم را دستگیر کرده با خود به [[بغداد]] آورد و در زندانی تحت حراست سندی بن شاهک در حبس قرار داد.<ref>Al-Fakhri (Ibnu'l-Tiktil'ni), in the Adab al-Sultaniyya, Chrestomathie Arabe, Silvestre de Sacy, i, text, p. 7, and translation, p. 6.</ref><ref name="Donaldson" />
به نقل از [[تاریخ فخری|فخری]]، هارون در رقه بود که دستور قتل کاظم را صادر کرد. پس از مسمومیت امام، به گفتهٔ فخری، چند نفر به عنوان شاهد به [[کرخ]] فرستاده شدند تا شهادت دهند که کاظم بر اثر مرگ طبیعی از دنیا رفته است. کاظم سپس در قبرستان قریش در سمت جنوبی بغداد به خاک سپرده شد. شیعیان معتقدند او مسموم شده است. محل خاکسپاری اش قبرستانی در خارج از بغداد بود اما به زودی محل مراجعه زائرین شد و شهری به نام [[کاظمین|کاظمیه]] (شهر امام کاظم) در اطراف آن شکل گرفت. مدرسهٔ علمیهای نیز در این شهر پا گرفت که هنوز محل مراجعهٔ دانشجویان از سراسر دنیاست.<ref name="Tabatabai" /><ref name="Donaldson" />متاسفانه شیعیان او فساد زیادی در زمان او ایجاد کردند که باعث بدبختی بزرگی برای مسلمانان بود. آنها از هیچ کار خلافی از بردن مال مردم تا همپیمانی با کفار علیه مسلمانان خودداری نمی کردند. و عملا مظالم زیادی بر اولاد پیامبر کردند و در جان و ابروی آنها تعدی کردند.
== سخنان برگزیده ==
|