یوهان گوتفرید فون هردر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏زندگی: فلسفله او و تاثیراتش /
خنثی‌سازی 1 ویرایش 188.158.87.26 (بحث): کپی مکنید. (وپ:تل)
خط ۴۶:
== زندگی ==
یوهان گوتفرید فون هردر در روز ۲۵ اوت ۱۷۴۴ در شهر مورونگن در [[پروس خاوری|پروس شرقی]] در خانواده‌ای فقیر چشم به دنیا گشود. پس از طی تحصیلات مقدماتی، در سال ۱۷۶۲ در آستانهٔ ۱۸ سالگی وارد دانشگاه محلی کونیگزبرگ (Königsberg) شد و ضمن آشنایی با [[امانوئل کانت]]، استاد کرسی درس فلسفه و تاریخ، در کلاس وی حضور یافت. در سال ۱۷۶۴ با [[یوهان گئورگ‌هامان]] (۱۷۳۰–۱۷۸۸) فیلسوف آلمانی آشنا گشت؛ این آشنایی منشاء تحولات عمیقی در زندگی هردر شد، چنان‌که رابطهٔ آن دو با نامه‌نگاری‌های فلسفی و عاطفی، تا پایان زندگی‌هامان در سال ۱۷۸۸ ادامه داشت. هردر مدتی به توصیهٔ‌هامان به شهر [[ریگا]] (Riga) در [[روسیه|روسیهٔ]] آن روز رفت و در کلیسای مرکزی شهر به تدریس و وعظ در دو حوزهٔ [[فلسفه دین|فلسفهٔ دین]] و [[نقد ادبی]] پرداخت.<ref>[http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/88373 نسبت زبان و شعر در نظر هردر] شهرام صحاوی. پژوهش ادبیات معاصر جهان، پاییز و زمستان ۱۳۸۲، شماره ۱۵، ص ۶۵.</ref> سپس در سال ۱۷۶۹ از راه دریا، ابتدا به [[نانت|بندر نانت]] در [[فرانسه]] و از آنجا به [[پاریس]] و [[استراسبورگ]] رفت و کار نویسندگی را با جدیت ادامه داد؛ «روزنامهٔ سفر من در سال ۱۷۶۹» حاصل نگاشته‌های این سفر است. در خلال این ایام با [[یوهان ولفگانگ گوته]] ملاقات کرد و تأثیر بسیار ژرفی بر اندیشه و علائق [[گوته|گوتهٔ]] جوان برجای گذاشت. در سال ۱۷۷۳ با ماریا کارولینه فلاخلند ازدواج کرد که حاصل این ازدواج هفت فرزند بود. همسر هردر از او حمایت و نوشته‌هایش را ویرایش می‌کرد.<ref>[http://www.raviyan.com/Biography/388.aspx یوهان گاتفرید فون هردر] راویان. بازبینی شده در ۱۵ [[دسامبر]] ۲۰۱۲.</ref> در سال ۱۷۷۶ به [[وایمار]] بازگشت و به واسطهٔ [[گوته]] به سرپرستی روحانیان لوتری<ref>[http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1964835 یوهان گوتفرید و فلسفه زبان] بانک اطلاعات نشریات کشور (مگ‌ایران). بازبینی شده در ۱۵ [[دسامبر]] ۲۰۱۲.</ref> و منصب ناظر عالی هنرهای نمایشی<ref>[http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=17151 انسان‌شناسی یوهان گوتفرید هردر] دائرةالمعارف طهور. بازبینی شده در ۱۵ [[دسامبر]] ۲۰۱۲.</ref> در آن شهر برگزیده شد که تا پایان عمر وی ادامه داشت.{{سخ}}او در [[۱۸ دسامبر]] [[۱۸۰۳ (میلادی)|۱۸۰۳ میلادی]] بر اثر بیماری صفراوی درگذشت و در کلیسای مرکزی شهر [[وایمار]] به خاک سپرده شد.<ref>[http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/88373 نسبت زبان و شعر در نظر هردر] شهرام صحاوی. پژوهش ادبیات معاصر جهان، پاییز و زمستان ۱۳۸۲، شماره ۱۵، ص ۶۶.</ref>
 
تفکرات فلسفی هردر
 
ص395)_ رمانتیسم حرکتی بود که گرچه هنوز شکل نگرفه بود ، پر هیجان می نمود.
 
وقتی آلمان برای روشنگری به سمت غرب رو کرده این هیوم نبود کهاورا از خواب بیدار می نمود بلکه روسو بود که با خیال ها و اوهام خود از استقلال طبیعی و احساسات بی خطر ، این اثر را به وجود آورد .
 
ص396)_ قهرمانی که از روح آلمانی سر برآورد کانت نبود بلکه شاعر نابغه ای بود به نام یوهان هردر (1744-1803) او علاوه بر شاعر فیلسوف هم بود .
 
کانت و اصحاب روشنگری معتقد بودند که همه جهان سرای آن هاست (جهان وطنی) . این نگاه حتی هردر شاعر جوان را نیز را برانگیخت تا به شکایت بگوید که در چنین وطنی احساس غربت و بی خان و مانی می کند . برای این جوان و به خاطر او هم که شده ، فرهنگ و عقاید آلمان محقق است که در پهنه جهان برای خود قائل به حق مکان باشد .
 
هردر احساس و تجربه بلافصل خود را مورد تاکید قرار می دهد . توسط احساس بود که ما با جهان یکی شدیم و از طریق آن قادریم نیروی حیاتی خود را تشخیص دهیم . بنا به گفته هردر قدرت ما در تفکر ، تصور، و نیز در تشخیص میان آگاهی و جهان ، باعث شد که ما اولین مخلوق خداوند باشیم که آزاد می شویم . به نظر هردر زندگی تفکر آمیز ، زندگی محدودی را تشکیل می دهد . ولی این زندگی احساس ها (شامل طوفان و فشار روحی) است که وجود آن برای کامل کردن انسان و یکی او جهان (نه فقط شناسایی جهان) ضرورت دارد و شعر نیز بر فراز آن پروبال می گشاید .
 
هردر ده ها سال قبل از هگل اعتقاد خود را به تاریخ ابراز داشته بود .
 
هردر و گیامباتیسکا ویکو(1668-1744) هردو مخالف سرسخت فلسفه هایی بودند که تمایل به نادیده گرفتن تاریخ و فرهنگ داشتند و حقیقت را واقعیتی تغییر ناپذیر و بدون قید زمان می پنداشتند .
 
او(ویکو) مانند هردر ، برای برخورد با زندگی از دیدگاه اصحاب فلسفه های غیر عقلی ارج می نهاد . وی در مقابل تفکر فلسفی بر نقش ایمان مذهبی و اطاعت به عنوان ماده اصلی تشکیل دهنده زندگی اجتماعی تاکید می کرد . هردر و ویکو ، هردو ، از مخالفان نخستین فن آوری بودند .
 
ص397)_ بدین ترتیب ، ویکو از دیدگاه تکاملی تاریخ دفاع می کند و آن را در ردیف رشد اجتماعی و فردی که شباهت بسیاری به هم دارند قرار می دهد .
 
او (هردر) نیز عقلانیت را در ارتباط با تاریخ به کار می گیرد و آن را وسیله دسترسی به وحدت والاتری قرار می دهد . این همان حالتی است که ما برای رمانتیسم قائلیم . وحدتنشئت گرفته از جدایی ها و تضاد ، کلیت برخاسته از جزئی ها و پراکندگی ها ، خدا و مطلق برآمده از پیچیدگی ها و تشویش های زندگی روزانه .
 
هگل از اعتراف دین خود به رمانتیکها و نیز از قائل شدن اهمیت برای آنها سرباز می زد .
 
ص398)_ گوته (1749-1832) از شعرای بی بدیل و بیرقیب این عصر بود . او نه تنها با نفوذترین نماینده روزگار خود شد بلکه توانست هم چنان روح آلمانی و تصور از خود را در بهترین شکل اش عرضه نماید .
 
ولی در زمان متاخر تر ، بزرگترین اثرش که نمایشنامه ای به نام فاوست بود ، تمامی نشانه های نابغه بزرگ رمانتیک را با خود حمل می کرد .
 
برگرفته از :
 
سولومون،رابرت.هیگینز،کاتلین،(1388)،تاریخ فلسفه در جهان،ترجمه:منوچهر شادان،تهران:بهجت
 
ویرایش توسط :میثر امین جعفری
 
== آثار ==