ماده‌باوری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
جز افزودن ناوباکس> {{مارکسیست}} (درخواست کاربر:Kian)+
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۸۷:
اهمیت این تعریف فلسفی لنین از ماده در آن است که:
 
اولاً-۱. این تعریف مرز روشنی است بین ماتریالیسم و انواع مکاتب ایده‌آلیستی. هدف عمدهٔ آن نفی ادعای ایده‌آلیستی است که منکر وجود ماده به مثابهٔ یک واقعیت خارجی است.
 
ثانیاًـ۲. این تعریف استنباط و درک فلسفی ما را از ماده با معرفت مشخص علمی ما پیرامون جهات و مشخصات معین آن مخلوط نمی‌سازد و به «آخرین عنصر» یا «خاصیت اولیه» یا «خاصیت جاودانی» و «سنگ پایه» متکی نیست و از هر گونه پیرایه‌ای که مربوط به مرحلهٔ معینی از تکامل علوم باشد پاک است. بدین ترتیب راهگشای توفیق علمی و مغایر با هرگونه جمود بوده و از این جهت مرز روشنی است بین ماتریالیسم دیالکتیک و انواع ماتریالیسم متافیزیک.
 
ثالثاً-۳. این تعریف نشان می‌دهد که بازتاب ماده (به مثابهٔ واقعیت خارجی عینی) در اندیشهٔ ما به صورت مقولهٔ فلسفی مده‌است و به این ترتیب مرز بین ماتریالیسم را با انواع مکاتب پوزیتیویستی مدرن روشن می‌کند.
 
رابعاًـ۴. لنین که در توضیحات خود عمیقاً جنبهٔ دیالکتیکی شناخت و انعکاس واقعیت را در نظر دارد، در این واقعیت با توجه دادن به «کپی کردن»، «عکاسی کردن» و «منعکس کردن» تأکید دارد بر این که شناسایی ما تهی، پوچ، بی‌پایه و بدون رابطه با واقعیت نیست بلکه با واقعیت منطبق است، شبیه آن است و بدین ترتیب مرز روشنی است بین ماتریالیسم دیالکتیک و انواع مکاتب [[آگنوستیک]] که امکان شناخت و اعتبار شناخت بشر را نفی می‌کنند یا احساس ما را تغییرشکل‌دهنده، غیردقیق، نارسا و خطاساز می‌دانند.
 
مسئلهٔ وحدت جهان از نظر شناخت ماهیت پدیده‌هایی که پیرامون ما جریان دارد، دارای اهمیت فلسفی بسیار است. ماتریالیسم و ایده‌آلیسم در این مسئله نیز پاسخ متضاد می‌دهند.