انسان‌گرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Reyhaneh76 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Reyhaneh76 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷:
انسان‌گرایان میان مجردات در انتهای دوران باستان و در [[قرون وسطا]]، محققان و روحانیون، میان divinitas به معنی حوزه‌هایی از معرفت و فعالیت که از کتاب مقدس نشأت می‌گرفت و humanitas یعنی حوزه‌هایی که به قضایای عملی زندگی دنیوی مربوط می‌شده‌است، فرق گذاشتند؛ و از آنجا که حوزهٔ دوم، بخش اعظم الهام و مواد خام خود را از نوشته‌های رومی و به طور فزاینده یونان باستان می‌گرفت، مترجمان و آموزگاران این آثار که معمولاً ایتالیایی بودند خود را umanisti یا humanists نامیدند.
 
در برخی از موارد انسان‌گرایی در برابر [[خداگرایی]] قرار داده شده است.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=اومانیسم&SSOReturnPage=Check&Rand=0| عنوان = اومانیسم | ناشر = وبگاه رشد | زبان = فارسی}}</ref> برای نمونه پروتاگوراس در رسالهٔ خویش «در باب خدایان» انسان را مقیاس همه چیز می‌داند و با این ادعا که خدایان را انکار می‌کرد از آتن تبعید می‌شود. اما از دیدگاه علمی، در [[آنتروپولوژی]] ارتباطی میان [[اومانیسم]] و خداناباوری وجود ندارد و ارتباط عمیقی میان خداباوری و اومانیسم در تاریخ یاد شده‌است. بنیانگذاران [[اومانیسم]] در «[[اروپا]] ی مدرن» [[دکارت]] و [[کانت]] می‌باشند . [[سارتر]] در کتاب «[[اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر]]» (Existentialisme est un Humanism) [[کوگیتو|کوگیتوی]] دکارتی را تنها نقطهٔ تمایز [[اگزیستانسیالیسم]] از بقیهٔ فلسفه‌ها و «تنها مبنای ممکن برای اومانیسم» می‌داند.
برخی از انسان گرایی به عنوان ایمان به خدای حقیقی یعنی ایمان به خود انسان یاد می‌کنند. از نظر آن‌ها با این که یک ندای درونی در انسان می‌گوید که خدا هست ولی چون انسان آن را نمی‌بیند پس نباید در مورد آن اظهار نظر کرد فعلاً چیزی که هست و انسان می‌بیند خود انسان است و در واقع انسان همان خداست و به اندازهٔ تمام انسان‌ها خدا وجود دارد.