آتوسا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
با فرض حسن نیت ویرایش Bagmerai (بحث) خنثی‌سازی شد: منبع؟. (توینکل)
Bagmerai (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵:
 
== زندگی‌نامه ==
مشهورترین شخصیت تاریخی که آتوسا نام داشته در میان سال‌های ۵۵۰ تا ۴۷۵ پیش از میلاد می‌زیسته و دختر [[کوروش بزرگ]] (احتمالاً بزرگترین فرزندش) و [[کاساندان]] بوده است. آتوسا همسر برادر خود، [[کمبوجیه دوم]] بودنبود کهو بعداین ازدروغی مرگبیش کمبوجیه، به طریقی به حرم‌سرای [[گئومات]] (بردیای دروغین) وارد می‌شودنیست. اما سرانجام، [[داریوش بزرگ]] مالکیت حرم‌سرا را به دست گرفته و با آتوسا ازدواج می‌کند و او را همسر اصلی خود و ملکهٔ هخامنشیان می‌کند. داریوش با پیوستن به خانوادهٔ کوروش، به مشروعیت جانشینی تضمینی خاندان هخامنشی دست یافت. بنابر گزارش [[هرودوت]]، او داریوش را تشویق می‌کرد تا با یونان وارد جنگ شود، چرا که می‌خواست [[اَتیک]]، [[اَرگیو]] و [[کورینثیان]] را خراج‌گذار کند.<ref name=Schmittatossa>{{پک|Schmitt|1989||ف=Atossa|ک=EIr}}</ref> به علاوه، آتوسا از همسرش، کنیزهایی از سرزمین [[لکونی]]، اَرگیو، اَتیک و کورنیثیان طلب کرد.<ref>{{پک|Rollinger|2004|ف=DARIUS ACCORDING TO HERODOTUS|ک=EIr}}</ref> بر عقیده احمدی، این گزارش هرودوت ناشی از آن است که هرودوت، جهت مشروعیت دادن به اندیشه یونانیان در مورد زنان هخامنشی (که این افراد، دسیسه‌گر و فتنه‌گر بودند) این گزارش را نوشته است، در حالی که داریوش، به منظور تلافی مداخله آتن در تاراج سارد و به آتش کشیدن معبد ایزدبانوی بومی سیبله، به یونان لشگر کشیده بود.<ref name=ahmadi>{{پک|احمدی|1388|ک=نقش آتوسا در تاریخ و اساطیر ایران|ص=52-53}}</ref>
 
به روایت [[هرودوت]]، دِمُکدِس، پزشک یونانی که پس از معالجهٔ داریوش، به سمت پزشک خصوصی او منصوب شده بود، می‌توانست از شاه تقاضای هر چیزی به جز بازگشت به وطن داشته باشد. کمی بعد، غده‌ای بدخیم در سینهٔ آتوسا پدیدار می‌شود. او بیماری خود را با دمکدس در میان می‌گذارد، و دمکدس که شوق دیدار میهن را داشت، محرمانه از او می‌خواهد تا در صورت موفقیت در معالجه، تقاضای او را به شرطی که زیانی برایش نداشته باشد، بپذیرد. آتوسا می‌پذیرد و درمان می‌شود. دمکدس از او می‌خواهد که شاه را با این یادآوری که جوان، ثروتمند و نیرومند است، برای حمله به یونان ترغیب کند. آتوسا به داریوش می‌گوید جنگ با یونان از یک سو بر آوازه و قدرت او نزد پارسی‌ها می‌افزاید و از سوی دیگر، چون آنان را سرگرم می‌سازد، از فرصت ایجاد مزاحمت می‌کاهد. داریوش جواب می‌دهد که قصد جنگ با [[سکاها]] را دارد، اما آتوسا جواب می‌دهد که چیره شدن بر سکاها هر لحظه ممکن است ولی او آرزوی تصرف یونان را در سر دارد. به ویژه که راه‌آشنایی مثل دمکدس در دسترس است. داریوش می‌پذیرد و دموکدس را به همراه جاسوسان پارسی برای به دست آوردن اطلاعات به سواحل یونان می‌فرستد. پارسی‌ها وظیفه داشتند که از فرار پزشک یونانی جلوگیری کنند.<ref name="rajabi">{{پک|رجبی|1384|ف=آتوسا|ک=دانشنامه ایران}}</ref> بر اثر تحریک او، لشکر پارسی‌ها سواحل یونان را شناسایی کردند و نیروی دریایی یونان را هم بررسی کردند و با راهنمایی‌های دموکدس کروتونی، پزشک خصوصی او و داریوش هدایت شدند. گرچه لشکرکشی موفقیت آمیز بود، دموکدس موفق شد فرار کند.<ref name="Schmittatossa"/> رجبی گرچه در صحت کل روایت هرودوت شک دارد، اما جزئی از روایت را می‌پذیرد، چرا که آن را حامل برداشت معاصرین هرودوت از دربار ایران، اعتبار ملکه و علت یکی از بزرگترین جنگ‌ها میان پارس و یونان می‌داند.<ref name="rajabi"/>