'''موج نوی سینمای فرانسه''' جنبشی در [[سینما]]ی [[فرانسه]] است که در [[دهه ۱۹۵۰]] به رهبری منتقدان جوان تحریریه مجله سینمایی [[کایه دو سینما]] در فرانسه شکل گرفت و به سایر نقاط دنیا سرایت یافت.<ref>{{یادکرد|نویسنده =هیوارد، سوزان|مترجم= فتاح محمدی |کتاب = مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی| ناشر =نشر هزاره سوم |صفحه = ۳۱۸|تاریخ = چاپ۱۳۸۱}}</ref>
موج نو در فرانسه در دو دوره اتفاق افتاد. دورهٔ اول از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ طول کشید و از مشخصههای آن تاکیدتأکید بر [[مولفمؤلف]] و [[میزانسن]] بود. فیلمسازان این دوره از قواعد فیلمسازی دههٔ ۵۰ میلادی، هم به لحاظ روایی و هم تصویری، رویگردان شدند. روایت و داستان و یا آغاز و پایانی برای فیلمها وجود نداشت. تنها برشی از زندگی در فیلم نشان داده میشد و به این ترتیب [[اقتباس ادبی]] در این سینما از بین رفت. ادبیات جای خود را به [[قصههای عامهپسند]] داد و زمان در فیلمها همان دههٔ حاضر بود و حرفهایی که در فیلمها زده میشد، دربارهٔ جوانان بود. صحبت از تمایلات جنسی که نشان از پدیدهٔ «عشق آزاد» داشت، در سینمای موج نو رواج یافت و هویت آدمها در فیلمها مطرح شد. نقش زنان هم در روایت محوری تر و مثبت تر شد. استفاده از نماهای معمول که زمان و مکان را توصیف میکرد منسوخ شد و [[جامپ کات]] و نماهای نامنطبق در تدوین جای خود را باز کرد. دوربینهای سبک برای فیلمبرداری در خیابانها به کار میرفت و دیگر فیلمها در استودیو ساخته نمیشد. البته تنها نمادی که در سینمای موج نو تغییر نیافت همان شهر [[پاریس]] بود. دورهٔ دوم موج نو بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ اتفاق افتاد. دراین دوره[[گفتمان]] هاها سیاسیتر شد و [[ایدهیولوژی]] کم رنگ تر. فیلمهای گدار مانند [[دو سه چیزی که از آن زن میدانم]](۱۹۶۶) و [[زن چینی]] و [[آخر هفته]]، هر دو محصول سال ۱۹۶۷، از این دسته هستند. در این دوره اسطورههای [[بورژوازی]] از بین رفت و مسایلی مانند ازدواج و خانواده در فیلمها مطرح نمیشد. به جای آنها موضوعاتی مانند سیاستورزی دانشجویان، بلوغ، مصرفگرایی و [[ویتنام]] در فیلمها رواج یافت. رویهٔ فیلمسازی در این دوره یعنی تکنولوژی آن، رویهٔ اجتماعی یعنی مصرف را برملا میکرد. به این معنی که دیگر فیلمهای هالیوودی با تولیدات عظیم، سرمشق نبودند و دوربین روی دست، حذف ستارهها و استودیو به عنوان ضد سینما در برابر تکنولوژی فیلمسازی در آمریکا، به روی کار آمد. تنشهای شخصی و بعد از آن تنشهای سیاسیای که نسلهای جوانتر با آنها روبرو بودند، درون مایهٔ فیلمها را تشکیل میداد.
موج نو تلاش میکرد از سوژههای متفاوت و سبک روایت متفاوت در ساخت و تهیهٔ فیلم استفاده کند و برخلاف سینمای کلاسیک آمریکا، از ستارههای سینمایی استفاده نمیکرد (به همین دلیل استفاده از [[نابازیگر]] زیاد دیده میشود). در این فیلمها تماشاگر در قضاوت و خوانش فیلم آزادی دارد.<ref>[http://news.ut.ac.ir/Nsite/FullStory/?Id=9981 بررسی موج نو سینما در دانشکده مطالعات جهان]</ref>.
در اواخر [[۱۹۵۰]] چند تن از این منتقدان اولین فیلمهایشان را کارگردانی کردند که منعکس کننده این نظریهٔ آنان بود که به عنوان موج نوی فرانسه از آن یاد میشود.