== نمونه شعر ==
از نظامی عروضی است:
شعر مولانا:تو تبریزی که شده پر نون بربری پر نون سنگکی
{{شعر}}
{{ب|ایا بدیع زمانه که در سخا و هنر|ترا نظیر ندانیم جز نیا و پدر}}
بگو واسه تو چی مونده همشون صلواتی
{{ب|چو هفت هشت حریفیم در یکی خانه|شناخته به خراسان به هفت هشت هنر}}
{{ب|دبیر و شاعر و درزی، طبیب و دانشمند|ادیب و نحوی و قوال و گازر، آهنگر}}
نموندی حتی دیشب مملی باکی بوده
{{ب|سه چاره گنده نیکو در اوفتاده ستند|ز بادههای گران مست گشته جای دگر}}
{{ب|شرابمان برسیده ست و ما ز اندیشه|بماندهایم سرانگشتها به دندان در}}
نه نه نه بربری نمیخوام واسه لواش اینهمه راهو نمیام خریدی
{{ب|به یک دو دور دگر هر سه چار گاده شوند|به پنج شش من میهفت هشت بنده بخر}}
{{پایان شعر}}
این نوای خمیر هرکی خریده میگه ایشک چه خری
عشقم تی فاک ما انقد بیل زدم که یهو میخ بره پام
کفشم گم بشه یهو توی غذا
که اینهمه اشک بوده یه جا
ما تحریک نیستیم یهویی لخت میشیم
نمیدونم باهم سرچی ذوق میشیم
دیگه شده مسخره برام
اینجا بس کمه غذا از تحریم گذشته مصرف غذا
تبریز خشک شد دیگه چیزی نیست پر شاتوت بود
ولی دیگه هیچی نی
تبریز کارتونی بود ولی گربه بردش خوردش تامو جری
دیگه بیلو تیشه گم شد ولی بیل ماهم خیلی کند شد
گاواش خشنن و قاطراش فشنن
وا باز میخوری اش مگه نه !؟
تو تبریزی که شده پر نون بربری پر نون سنگکی
بگو واسه تو چی مونده همشون صلواتی
نموندی حتی دیشب مملی باکی بوده
== منابع ==
{{پانویس}}
تو تبریزی که شده پر نون بربری پر نون سنگکی
بگو واسه تو چی مونده همشون صلواتی
نموندی حتی دیشب مملی باکی بوده
نه نه نه بربری نمیخوام واسه لواش اینهمه راهو نمیام خریدی
این نوای خمیر هرکی خریده میگه ایشک چه خری
عشقم تی فاک ما انقد بیل زدم که یهو میخ بره پام
کفشم گم بشه یهو توی غذا
که اینهمه اشک بوده یه جا
ما تحریک نیستیم یهویی لخت میشیم
نمیدونم باهم سرچی ذوق میشیم
دیگه شده مسخره برام
اینجا بس کمه غذا از تحریم گذشته مصرف غذا
تبریز خشک شد دیگه چیزی نیست پر شاتوت بود
ولی دیگه هیچی نی
تبریز کارتونی بود ولی گربه بردش خوردش تامو جری
دیگه بیلو تیشه گم شد ولی بیل ماهم خیلی کند شد
گاواش خشنن و قاطراش فشنن
وا باز میخوری اش مگه نه !؟
تو تبریزی که شده پر نون بربری پر نون سنگکی
بگو واسه تو چی مونده همشون صلواتی
نموندی حتی دیشب مملی باکی بوده{{پانویس}}
* ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، جلد دوم، ص ۹۶۱
* لباب الالباب عوفی، چاپ سعید نفیسی ص ۶۹۵
|