تاریخ اجتماعی افشاریان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲:
 
== افشاریان ==
'''بعد''' از [[دولت صفویه]] در ایران سلسله‌ای روی کارآمد که می‌توان گفت فقط یک پادشاه مهم داشت و همچنین اولین سلسله سلطنتی در ایران بود که بعد از مرگ سر سلسله آن به سرعت ساخت دولت آن از هم پاشیده شد و از آن جا که نام قبلیه اصلی این دولت افشار بود این سلسله به افشاریه معروف شد<ref name=":0۰">{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ فرهنگ تمدن، ایران در دورهٔ افشاریه و زندیه|نام خانوادگی=قربانی|نام=عباس|ناشر=انتشارات فرهنگ مکتوب،|سال=1384۱۳۸۴|شابک=|مکان=تهران|صفحات=17،18۱۷،۱۸}}</ref>
 
طول مدت این سلسله از سال ۱۱۴۸ [[هجری شمسی]] که [[نادرشاه افشار]] بنابر کنگره [[دشت مغان]] به سلطنت ایران رسید تا ۱۲۱۸ که [[نادر میرزا افشار]] آخرین فرمانروای افشاریه به دست [[فتحعلی قاجار]] اسیر شد و در سال ۱۷۰ به قتل رسدی. افشاریه به طور رسمی ۱۳ سال سلطنت کردند چرا که در سال ۱۱۶۳ هـ. ق سلسلهٔ جریدی ب نام زندیه به همت [[کریم خان زند]] روی کارآمد به هر حال در این مدت ۱۷۰ ساله شش نفر به این نترتیب به عنوان فرمانروا و پادشاه افشاریه حکومت کردند که دو نفر نخست بر تمام متصرفات افشاریه حکومت داشتند و بقیه هر یک تنها در قسمتی از قلمرو صاحب قدرت بودند<ref name=":0۰" />
 
فاتح نامدار نظامی آسیا و شاید بزرگترین شخصیت رزمنده‌ای که قرن ۱۸ میلادی دیده وو از نظر استعداد و نبوغ نظامی در ردیف معدودی از داعیان تاریخ بشر قرا رگرفته است. نادر اصل و نصب روشنی ندارد نه تنها از بابت روز، ماه، سال تولد او در میان مورخان معاصرش اختلاف وجود دارد بلکه تا نزدیک چهل سالگی اطلاع دقیقی در دست نیست. ابتدای زندگی دو آن چنان در تارپای افسانه سازی‌ها و خیالبافی‌های محب ومغرض گم گشته است که امروزه نیز تحقیق در باب اجدادش را مشکل می‌گرداند<ref name=":1۱">{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ اجتماعی ایران|نام خانوادگی=شعبان|نام=رضا|ناشر=چاپ خوشه|سال=1365۱۳۶۵|شابک=|مکان=|صفحات=266۲۶۶}}</ref>
 
== نظام ارضی ==
از نظر تاریخی دورهٔ افشاریه به لحاظ زمینداری و ادارهٔ امو رارضی دارای اهمیت خاصی نمی‌باشد آن‌ها در ادارهٔ امور تیول‌ها و سیور غال‌ها نظارت بیشتری داشتند که آن‌ها را از صاحبان اصلی پس بگیرند. چنینبه نظر می رسدکه نادرشاه به طور کلی امرای خود را از به دست آوردن ملک و مال منع می‌کرده است.<ref name=":2۲">{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت|نام خانوادگی=نوذری|نام=عزت‌الله|ناشر=انتشارات خجسته|سال=1380۱۳۸۰|شابک=|مکان=تهران|صفحات=321،330۳۲۱،۳۳۰}}</ref>
 
که این خود از سیاست‌های داخلی شاه افشار بود که هدف آن تثبیت [[حکومت مرکزی]] و سرکوب کردن [[تجزیه طلبی]] فئودال‌ها بود. به این صورت که او مقدار زمین‌های دولتی و زمین‌های خالصه را افزایش داد و استقلال خود را با تضعیف موقعیت سیاسی- اقتصادی فئودال‌ها بدست آورد در دورهٔ نادرشاه ممیزی زمین بوجود آمد که متأسفانه بعدها از بین رفت البته این ممیزی سیاستی بود که زمین‌های دولتی را توسعه می‌داد. نادرشاه بعد از اینکه به تخت سلطنت رسید بررسی وضع اقتصادی روستاها و [[شهرهای ایران]] توجه کرد و دستور داد تا با آباد کردن زمین‌ها و کشت زرع آن‌ها بپردازند سیستم آبیاری را نظمی بخشید وی از این را منبع درآمد خوبی برای خزانه بدست آورد وی کشاورزان را به این محل‌ها کوچ داد و بعدها به دستور وی این زمین‌ها زمین‌های دولتی یا خاصه نام گرفت طبیعی است که این کوچاندن‌ها باعث خرابی و نابودی خانهٔ ده‌ها هزار کشاورز شهرنشین و چادرنشین می‌شد<ref name=":3۳">{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ اجتماعی ایران|نام خانوادگی=راوندی|نام=مرتضی|ناشر=مؤسسه انتشارات امیرکبیر|سال=|شابک=|مکان=تهران|صفحات=460۴۶۰}}</ref>
 
این جا به جایی و اسکان ایلات از سیاست‌هایی بود که نادر به دلیل احتمال سرکشان به انجام رسانید در سال‌های (۱۷۳۰–۱۷۳۴م) دستور داد تا ۵۰ یا ۶۰هزار خانواده از عشایر آذربایجان، [[عراق عجم]] فارس به خراسان کوچ کنند. در سال ۱۷۳۲ میلادی ۶۰ هزار تن از ابدالیان حوالی هرات را به مشهد و نیشابور در دامغان کوچ دادند در همان سال سه هزار خانواده از عشایر هفت لنگ بختیاری به خراسان کوچ دادند در سال ۱۷۳۶ میلادی پس از سرکوب آتش شورش‌های [[بختیاری‌ها]] عده‌ای دیگر از عشایر هفت لنگ را با عده‌ای از عشایر چهارلنگ که بیش از ۱۰ هزار خانواده می‌شدند به [[تربت جام]] خراسان کوچ دادند<ref name=":2۲" />
 
وقتی نادر شاه در سال ۱۷۳۶ بر تخت سلطنت نشست و شرط کرد که مذهب سنی جای مذهب شیعه را بگیرد سپس طی فرمانی شماره قابل توجه‌ای از اموال و املاک اوقاف را از دست مردم خارج کرد و آن‌ها را به املاک خالصه در دفاتر تبت اراضی که بعد از آن «رقعات نادری» مشهور شد ثبت کردند. چون شاه افشار قصد داشت اموال و املاک اوقاف را از دست مردم خارج کند این اقوام او باعث اختفای مالکیت حقیقی آنان شد. نادر قبل از آن که بتواند فرمان خود را در مورد اوقاف اجرا کند به قتل رسید<ref name=":2۲" />
 
== ارتش و جنگاوران ==
خط ۲۶:
۳- توپخانه: توپخانهٔ ایران از توپ‌های بزرگ، سبک و کوچک و زنبورک تشکیل می‌شد. توپچیان و مهندسان توپخانه از میان ملت‌های دیگر انتخاب می‌شد.
 
۴- نیروی دریایی: در مورد نیروی دریایی پادری پازن می‌گوید: «نادرشاه را آوازهٔ بحریه اروپاییان به گوش رسیده بود. پس بی درنگ اراده نمودکه دو بحریه یکی در خلیج فارس درگیری در بحر خزر ایجاد نماید ولی چون در جنوب، چوب کم‌یاب بود و در شمال فراوان، لذا در شمال در ناحیهٔ بحر خزر، نتیجه بهتری بخشید. چند کشتی بر آب انداخته شد و ساختان سه کشتی دیگر، آغاز شده بود که پادشاه برده بود»<ref name=":2۲" />
 
وضع مالی سپاهیان را می‌توان خوب توصیف کرد این شغل از مهم‌ترین شغل‌ها برده که اگر چه مردم زیر فشار افت مادی بودند ولی سپاهیان هیچ مشکل مالی نداشتند چون نادر از نقد دوحه چنان به سپاهیان بخشیده بود که صاحب جاه و ثروت گردیده بودند<ref name=":1۱" />
 
== دین و مذهب ==
دربارهٔ دین نادر عقیدهٔ قطعی وجود ندارد برخی معتقد هستند که نادر به هیچ دینی اعتقاد نداشته است چرا که وی قدرت خویش را با قدرت بزرگان دین برابر می‌دانست و این را به صورت آشکار بیان می‌کرد. به نظر برخی دیگر از مورخین، هنگامی که نادر به طرف داری صفویه و قزلباش و شاه طهماسب محتاج بود، شیعهٔ متعصبی به شمار می‌رفت و به تعمیر مرقد امام رضا (ع) اقدام نمود و به دستور وی در صحن امام رضا (ع) گلدسته و حوض سنگی که از هرات آورده بودند بنا کردند، نادر خود را غلام و بنده امام علی (ع) می‌دانست اما پس از بازگشت از خراسان (۱۱۴۴هق) عهده سپاه او افغان‌ها، تاتارها و ترکمانان بودند و به کمک همین سپاه توانست بدون هیچ مقاومتی شاه طهماسب را به زانو دراورد. از این پس محبت نادر نسبت به قزلباش کاسته شد. سیاست مذهبی نادر در همان دشت مغان مورد مخالفت قرار گرفت به طوری که امیرمحمود ملاباشی هنگامی که اعلام نمود در باب مذهب، احکام خدا و احادیث پیامبر راهنما است و پادشاهان نباید در آن تغییر و تجدیدی انجام دهند. شاه افشار دستور داد او را خفه کنند و سپس دستور داد کلی املاک و روحانیون را مصادره و به سپاه اختصاص دهند.<ref name=":2۲" />
 
در عصر افشاری میدان زیادی به روحانیت داده ننمی شد این مسئله به چند دلیل بوده:
خط ۳۹:
۲- در واقع نادرخود را در مقامی می‌دید که اختلافات طولانی بین هر دو رکن را پایان بخشد.
 
۳- کار دست را در آن می‌دید که ریشه‌های اختلافی چندین ساله را بخشکاند.<ref name=":1۱" />
 
== سازمان کشوری، اداری ==
دولتی که نادر بنیان‌گذار او بود با همهٔ عظمتی که داشت مجال اینکه بتواند تغییراتی در سازمان‌های کشوری و دگرگون کردن ترکیبات حکومتی ایجاد کند را نیافت در واقع به جرأت می‌توان گفت که دستورالعمل‌های امور دیوانی تقریباً همان بوه است که از روزگار صفویه وجود داشته است، نادر در انتخاب مسئولان مختلف امور مملکتی در هر منطقه افراد خوش‌نام همان مکان را به حکومت می‌گمارد. مسلم است که نادر از تشریفات بی فایدهٔ دیوان سالاری که در دوره‌های آسایش طلبی معمول مردم و ملت‌ها می‌گردد بی زار بود. با توجه به روحیات نادر در عصر او هیچ‌یک از مقامات و مناصب عصر صفویه دارای اهمیت نبود. مناصب‌هایی چون ملاباشی گری، منشی الممالک و نیز اعتباری دیرنه خود را از دست داده بودند در واقع اوج سرکشی نادر اراده و اختیار را از دست عمال و کارگزاران کشوری ول شکری سلب کرد. بود و از سمت‌های اداری فقط نامی به جای مانده بود. به هر حال سازمان کشوری ول شکری در عصر افشاریه همان بوده که در دورهٔ صفویه معمول بوده است و نادر نیز بر حسب میل خود تغییراتش در مقامات کشوری و لشکری انباب اول قضات جاممی داد که با سیاست وی هماهنگی داشته باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ فرهنگ تمدن ایران در دوره افشاریه و زندیه، صص 76،۷۶، 77،۷۷، 1384۱۳۸۴.|نام خانوادگی=قدیانی|نام=عباس|ناشر=فرهنگ مکتوب|سال=|شابک=|مکان=تهران|صفحات=76،77۷۶،۷۷}}</ref>
 
== باب اول (قضات) ==
خط ۶۹:
۱۰-چرخچی باشی ۱۱- امیرآخورباشی جلو ۱۲- امیرآخورباشی صحرا
 
۱۳- مجلس نویس ۱۴- مستعف الممال<ref name=":2۲" />
 
= باب سوم (مقرب الخاقان‌ها =
خط ۷۶:
۴- معیر الممالک ۵- منش الممالک ۶- مهردار محمد همایون
 
۷-مهردار مهرشرف نفاس ۸- دولتدار انگشتر شاه<ref name=":2۲" />
 
== باب چهارم (مقرب الحضرت‌ها) ==
خط ۹۹:
# صاحب جمع آبدارخانه
# صاحب جمع شترخانه
# صاحب جمع قهوه‌خانه و غیره<ref name=":2۲" />
 
== باب پنج ==
خط ۱۲۴:
# عزب باش (رئیس دبیرخانه)
# ضابط دوسکک وکیل (ضابط مالیات‌های متفرقه)
# اوراجه نویسان (متصدیان دفاتر هزینه و درآمد)<ref name=":2۲" />
 
باب ششم:
خط ۱۳۳:
تکنیک معمول در کشاورزی قرن ۱۸ پس عقب مانده بود شارون در این مورد اطلاعات قابل توجهی را به دست می‌دهد هر چند که اطلاعات او به قرن ۱۷ مربوط می‌شود با این وجود باید گفت که در دهه‌های ۴ و ۵ قرن ۱۸ به طور کلی تغییر مهمی در این اوضاع پیش نیامد شارون که شخم زن در ایران را دیده می‌نویسد (گاو آهن‌ها خیلی کوچک است، نوک آنها در واقع زمین را می‌خواستند. وقتی گاو آهن روی زمین شیار انداخت آنگاه شخم زدنبا یک تکه چوب و یک مالهٔ کوچک دندانه دار خاک‌ها را نرم می‌کند، سپس با چنگ خود زمین را صاف و به کرتهای مربع تقسیم می‌کند)
 
آن‌ها برای خرمنکوبی نیز از استوانه‌های چوبی استفاده می‌کردند؛ که روی آن‌ها سنگ‌های کوچک نیز قرار داده بودند و به وسیلهٔ گاو نر کشیده می‌شدند گاهی نیز خوشه‌ها به وسیله گاوها لگدمال می‌شد و از کاه آن‌ها برای خوراک اسب و دام استفاده می‌شد. غلبه را با وسیله‌ای به نام دستاس به آرد تبدیل می‌کردند در واقع دلیل عقب ماندگی فنی کشاورزی آن بود که با رکود عمومی- اقتصادی انگیزه‌ای برای تکامل ابزار آلات کشاورزی وجود نداشت و بازده کار کم شد نادر شاه هیچ موقع مصالح و منافع مردم نمی‌اندیشید و هیچ موقع در فکر تأمین خوشبختی مردم نبود. می‌توان گفت که فعالیت‌های عمرانی و نیز همراه با فشار و استبداد مطلق بود در کلات در بند و دیگر شهرها پارک‌ها، آرامگاه و چندین کاخ بنا کردند آن‌ها برای ساختن این بناها از ایالت آذربایجان وبه خصوص مراغه مرمرهای مرور نیاز خود را می‌آوردند این وضعیت برای کشاورزان که در بیشتر موارد مصالح ساختمانی را روی شانه هیا خود می‌کشیدند خیلی طاقت فرسا بود<ref name=":3۳" />
 
== زنان ==
خط ۱۴۲:
درس خواندن و علم اندوزی زنان در این دوره تابعاز شرایط اجتماعی و سیاسی خاص آن بوده است.
 
از جمله زنان محترم این عصر می‌توان خدیجه سلطان، صاحب سلطان بیگم، فاطمه سلطان بیگم، سمگر بانو بیگم را نام برد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ هیچ‌کس برای جایگاه زن ایرانی در عصر افشاریه و زندیه|نام خانوادگی=حجازی|نام=بنفشه|ناشر=قصیده سرا|سال=1385۱۳۸۵|شابک=|مکان=|صفحات=214،۲۱۴، 215،۲۱۵، 219،۲۱۹، 223۲۲۳}}</ref>
 
== منابع ==