قطبش (موجها): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←تعریف: اصلاح کلمات بلحاظ تاپی |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) جز ←انتشار؛ بازتابش، تفرق (پراکندگی): اصلاح غلط املایی با استفاده از AWB |
||
خط ۷۸:
=== انتشار؛ بازتابش، تفرق (پراکندگی) ===
در خلأ مولفهها در میدان الکتریکی با [[سرعت نور]] منتشر میشوند طوریکه فاز موج در زمان و مکان متفاوت میشود در حالیکه حالت پلاریزاسیون این گونه نیست. یعنیK عدد موج وZ (مثبت) مسیر (جهت) انتشار است. همان طوری که در بالا به آن اشاره کردیم بردار الکتریکی فیزیکی یک قسمت حقیقی از بردار مختلط جونز به شمار میرود. وقتی که موجهای الکترومغناطیسی به یک ماده اثر میکنند، انتشار آنها تغییر میکند. در بسیاری از وسایل، [[امواج الکترومغناطیسی]] در داخل به دو مولفه عمودی تجزیه میشوند که اثرات انتشار متفاوتی دارند. یک شرایط مشابه در مسیرهای [[پردازش سیگنال]] در سیستم ردیاب وجود دارد که مستقیما میدان الکتریکی را ثبت میکند. چنین اثراتی را میتوان به آسانی به شکل یک ماتریس۲×۲ مختلط
شدت مطلق (کلی) و میزان پلاریزاسیون بی اثر هستند. اگر میزان طول در وسیله [[انکسار نور]] کافی باشد، موجهای صفحهای ماده را با یک مسیر انتشار بر حسب انکسار متفاوت خارج خواهد کرد. برای مثال این حالتی است که در کریستالهای ماکروسکوپی آهک وجود دارد که به بیننده دو نقطه را نشان میدهد، تصاویر پلاریزه شده قائم (عمودی) درآنچه که از طریق آنها دیده میشوند. این اثربود که اولین کشف پلاریزاسیون را توسط اراسبوس بارسلونیوس در سال ۱۶۶۹فراهم کرد. بعلاوه تغییر فاز و بنابراین تغییر در حالت پلاریزاسیون معمولاً یک بسامد مستقل است که در ترکیب با دو رنگی غالبا رنگهای روشن و اثرات شبه رنگین کمانی افزایش مییابد. وسیلهای که در آن دامنه انتشار امواج در یکی از حالتها کاهش مییابد تحت عنوان دو رنگ نما شناخته میشوند. وسایل یکه تقریبا تمام انعکاسها را در یک حالت مسدود میکنند صافی قطبی یا به عبارت ساده تر قطبنده نامیده میشوند. طبق پارامترهای استوک شدت مطلق کاهش مییابد وقتی که بردارها در فضای«پوئین کار»به طرف جهت حالت مطلوب کشیده میشوند. از نظر ریاضی در عملیات پارامترهای استوک مثل یک بردار -۴منیکوویسکی، تغییر یک افزایش مدرج لورنتز است (بر طبق هم ریختی(C،2) SL، گروه محدود شده لورنتز(۳،1)OSاست.)وقتی که اطلاعات لورنتز زمان دقیق را حفظ میکند مقدار '''Ψ''' = S<sub>۰</sub><sup>۲</sup>-S<sub>۱</sub><sup>۲</sup>-S<sub>۲</sub><sup>۲</sup>-S<sub>۳</sub><sup>۲</sup> در داخل یک عدد ثابت افزاینده در تغییرات ماتریس جونز تغییر ناپذیر است. در انکسار مضاعف و در وسیله دورنگ نما علاوه بر نوشتن یک ماتریس جونز برای تاثیر اصلی برای عبور از میان یک مسیر مشخص در یک واسطه مشخص ارزیابی حالت پلاریزاسیون (قطبی شدگی) در راستای آن مسیر (جهت) را میتوان به عنوان نتیجه در سریهای نامحدود و در گامهای بی نهایت کوچک مشخص کرد که هر کدام در حالت بوجود آمده توسط تمام ماتریسها عمل میکنند. در یک وسیله (واسطه) یکنواخت هر گام یکسان است و به صورت زیر نوشته میشود:کهJاتلاف/بهره واقعی است.D ماتریس بی اثر مثلeDα است کهe را نسبتZ [[مشتق گیری]] میکند. اگر Dهرمیتینی باشدپس تأثیر آن دو رنگی است در حالیکه یک ماتریس واحد انکسار مضاعف را [[مدل سازی]] میکند. ماتریس Dرا میتوان به عنوان یک [[ترکیب خطی]] در ماتریسهای «پوئلی»بیان کردکه ضرایب واقعی ماتریسهای هرمیتینی را به وجود آورد و ضرایب فرضی ماتریسهای واحد را به وجود میآورند. ماتریس جونز در هر حالت با ساختار مناسب نوشته میشوند. که یکσ بردار-۳ایجاد شده از ماتریسهای پوئلی است (که در اینجا بعنوان ژنراتورهایی برای گروه لیSL استفاده میشوند و n،mبردارهای -۳واقعی در فضای پوئین کار برابر با یکی از حالتهای انتشار در واسطه (وسیله) است. تأثیرات بوجود آمده در آن فضا مشابه یک افزایش لورنتز در پارامتر سرعت β۲در راستای جهت مشخص با یک چرخش در زاویهΦ۲ در محور مشخص است. این تغییرات را میتوان به عنوان دو چهارتایی نوشت که عناصر مرتبط با ماتریس جونز شبیه پارامترهای استوک هستند که با ماتریس همدوسی رابطه دارند. سپس آنها را میتوان در پس ضریب و پیش ضریب به صورت چهار قسمتی که نشان دهنده ماتریس همدوسی هستند. با کاربرد معمولی در نمای چهار قسمتی برای چرخشهای صورت گرفته به کاربرد و افزایشها به صورت مشابه با معادلات نمایی ماتریس بالا در میآیند. علاوه بر انکسار مضاعف و دو رنگی در واسطه گسترده شده، اثرات پلاریزاسیون با استفاده از ماتریسهای جونز قابل توضیح هستند و میتوانند در یک واسطه بین دو چیز با شاخص انکسار متفاوت به وجود آیند. این تأثیرات را میتوان با معادلات فرنل مرتبط کرد. قسمتی از موج فرستاده میشود و قسمتی منعکس میشود که مقدار آن بستگی به زاویه انکسار و انتشار دارد. بعلاوه اگر صفحه سطح انعکاس با صفحه انتشار موج هم تراز نباشد پلاریزاسیون در دو قسمت تغییر میکند. به طور کلی ماتریس جونز در انعکاس و انتقال واقعی هستند و اثرات مشابهی با یک پلاریزاسیون خطی ساده بوجود میآورند. برای یک نور غیر قطبی (غیر پلاریزه) که به یک سطح با یک زاویه مناسب که زاویه«بری واستر»نامیده میشود، برخورد میکند، موج منعکس شده کاملا به شکلSپلاریزه شده خواهد شد. اثرات بخصوص باعث بوجود آمدن تغییرات خطی در بردار جونز نخواهند شد و بنابراین نمیتوانند با ماتریسهای جونز توصیف شوند. در این شرایط بهتر است که به جای آن از یک ماتریس ۴×۴استفاده کردکه در بردار -۴استوک عمل میکند. چنین ماتریسهایی در ابتدا توسط «پل سولیلت»در سال۱۹۲۹به کار برده شده، اگرچه آنها را با نام ماتریسهای مولر به طور فراوان برای مطالعه اثرات پراکندگی امواج از سطوح پیچیده یا مجموعهها یا ذرات به کار میروند.
|