تورین سپر بلوط: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰:
 
== از محاصره تا نبرد پنج سپاه ==
دورف‌ها که شگفت زده از گنجینه بودند و بخاطر آن حاضر بودند با هر کسی که قصد ربودن این گنج را دارد درگیر شوند، بی حد و حصر خوشحال بودند، اما این خوشحالی چندان دوامی نیاورد، زیرا شاه الف ها([[تراندویلتراندوئیل]]) سپاهی ۱۰۰۰نفره و به همراه آدم‌های شهر دریاچه را به طرف دروازه اره بور راند و [[بارد]] از تورین خواست به قولی که جلوی ارباب شهر مبنی بر تقسیم ثروت در صورت موفقیت داده بود عمل کند اما تورین که در زندان شاه الف‌ها از بدرفتاری او دلخور و حتی عصبانی بود به بارد گفت تنها زمانی به حرفش عمل می‌کند که سپاه الف‌ها از اینجا برود، اما بارد در جواب او گفت شاه آنها دوست من و کسی است که هنگام نیاز مردمم به کمک ما آمده است. اما تورین پیکی را که یک زاغ بود به سوی [[تپه‌های آهن]] فرستاد برای اینکه [[داین آهنین پا]] پادشاه آنجا از موضوع با خبر شود و به سرعت خود را به صحنه محاصره برساند.
 
بیلبو شریک هابیت گروه که نگران وقوع جنگ بود، گوهر آرکن را که نماد پادشاهی [[اره بور]] بود در جیبش داشت و تورین بیش از هرچیزی برای داشتن آن و ثابت کردن پادشاهی اش آن را می‌خواست. او سرانجام از [[گوهر آرکن]] برای پایان دادن به جنگ احتمالی استفاده کرد و به خاطر اقدام صلح طلبانه اش از شاه الف‌ها لقب [[یاور الف]] را گرفت و الف‌ها و آدم‌ها او را با تشریفات بسیار برای برگشت بدرقه کردند؛ زیرا غیبت او از نزد تورین می‌توانست مشکل ساز شود. سرانجام در روز بعد، بارد [[گوهر آرکن]] را به تورین نشان داد و او مانده بود که این گوهر چطوری بدست آنها افتاده بود تا این که بیلبو حقیقت را به تورین گفت و گفت که گوهر را او به الف‌ها و آدم‌ها داده است. تورین که این گوهر را قلب خود می‌دانست و قسم خورده بود اگر کسی آنرا از او مخفی کند و به او ندهد انتقام بگیرد نزدیک بود بیلبو را به پایین پرت کند، اما گندالف که مدتی قبل به گروه الف‌ها و آدم‌ها پیوسته بود با اصرار به تورین از او خواست بیلبو را به او پس بدهد و او هم اینکار را کرد. سرانجام در همین زمان، سپاه دورف‌های [[تپه‌های آهن]] به رهبری پادشاه‌شان [[داین آهنین پا]] به صحنه محاصره رسیدند و جنگ در حال شروع شدن بود که ناگهان اورک‌ها و گرگ‌ها سرو کله‌شان پیدا شد.