شرفالدوله دیلمی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
MammothBot (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۶۲:
با مرگ [[عضدالدوله]] در شوال ۳۷۲ قمری (مارس ۹۸۳ میلادی)، از آنجایی که وی جانشینی برای خود تعیین نکرده بود بزرگان قوم اعلام وفاتش را برای سه ماه به تعویق انداختند تا فرزندش [[صمصامالدوله دیلمی|ابوکالیجار مرزبان]] حاضر گردید و از خلیفه [[ابوبکر عبدالکریم طائع|الطائع]] خواستند برای او فرمان صادر و لوازم سلطنت از قبیل خلعت و لواء و القاب را به او عطا کند. خلیفه پذیرفت و در محرم ۳۷۳ ق (ژوئن ۹۸۳ م) او را «صمصامالدوله» لقب داد. سپس مرگ عضدالدوله را آشکار ساختند و طبق وصیت او جسدش را در [[نجف]] به خاک سپردند.
با امارت [[صمصامالدوله دیلمی|صمصامالدوله]]، چون شرفالدوله که از جانب عضدالدوله والی [[کرمان]] بود از مرگ پدر مطلع شد رهسپار [[فارس (سرزمین)|فارس]] گردید و آنجا را به تصرف درآورد. پس از آن سپاهی را که صمصامالدوله به جنگ او فرستاده بود شکست داد. در سال ۳۷۵ یکی از سرداران بزرگ دیلمی به نام اَسوار به مخالفت با صمصامالدوله برخاست و بسیاری از سپاهیان به او پیوستند. آنان تصمیم گرفتند که از شرفالدوله فرمانبرداری کنند و ابونصر (ملقب به [[بهاءالدوله دیلمی|بهاءالدوله]] پسر سوم عضدالدوله که پانزده سال داشت) را به نیابت از طرف شرفالدوله در [[بغداد]] به فرمانروایی برسانند. اما چنین نشد و صمصامالدوله یکی از سرداران خود به نام فولاد زماندار را به جنگ اسوار فرستاد و او را شکست داد و ابونصر برادر کوچکتر خود را اسیر کرد و به زندان انداخت.
در همین سال شرفالدوله از [[شیراز]] به قصد [[اهواز]] بیرون آمد و آنجا را تصرف کرد. سپس [[بصره]] را نیز به دست آورد. چون صمصامالدوله از این موضوع آگاه شد به او پیشنهاد آشتی داد و دو برادر در ماه صفر سال ۳۷۵ قمری (ژوئن ۹۸۶) با یکدیگر پیمان بستند و شرط کردند که در [[عراق]] به نام شرفالدوله خطبه خوانده شود و صمصامالدوله در آنجا باقی بماند (به نیابت از طرف شرفالدوله) و شرفالدوله بر فارس و [[خوزستان]] و بصره حکومت کند و ابونصر از زندان آزاد گردد.
خط ۸۶:
[[رده:تاریخ عراق]]
[[رده:درگذشتگان ۱۰۴۸ (میلادی)]]
[[رده:دیلمیان]]
[[رده:قانونگذاران سده ۱۰ (میلادی) در آسیا]]
|