هفت‌خان اسفندیار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز هفت‌خوان اسفندیار
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴۴:
}}
 
'''هفت‌خوان اسفندیار''' سفری پر ماجرا است که اسفندیار قصد رهاندن خواهرانش [[همای (شاهنامه)|هما]] و [[به‌آفرید (شاهنامه)|به‌آفرید]] را از کشور بیگانه دارد. اسفندیار باید از هفت خطر عمده عبور نموده تا به مقصد نهایی یعنی نجات خواهرانش نائل شود. خوان اوّل دو گرگ تنومند را می‌کشد و میسرمسیر پر مخاطره را ادامه دادهداده، دست‌دست‌ِ آخرآخر، [[گرگسار تورانی|گرگسار]] را که بلد راهش بود را می‌کشد سپس به نظارهٔ دژ محل اسارت خواهرانش می‌نشیند:
{{شعر}}
{{ب|چو اسفندیار آن شگفتی بدید|یکی باد سرد از جگر بر کشید}}
خط ۱۵۰:
 
==اسفندیار و سفر هفت‌خوان==
[[کیخسرو]] زمانی که سلطنت را به لهراسپ سپرد [[لهراسپ]] مدتی با صلح و آرامش حکمرانی کرد امّا پسرش گشتاسپ در پی کدورتی که با او پیدا کرده بود، به دربار [[روم در شاهنامه|روم]] پناهنده می‌شود و با [[کتایون]]، دختر قیصر روم ازدواج می‌کند. پس از آن گشتاسپ به کمک قیصر روم به ایران لشکرکشی می‌کند و با خلع پدرش از قدرت، خود بر تخت سلطنت می‌نشیند. در زمان گشتاسپ کیش زرتشت دین رسمی ایرانیان می‌گردد و گشتاسپ دین او را می‌پذیرد و پسرش [[اسفندیار]] را برای ترویج آیین [[مزدیسنا]] به اطراف و اکنافاکناف، گسیل می‌نماید.
 
ارجاسپ شاه [[خلخ (شاهنامه)|خلّخ]] به ایران حمله آورده و اسفندیار آنها را پس رانده به تعقیب آنها می‌پردازد چون خواهرانش را [[ارجاسپ]] ربوده با خود برده بود. با تعقیب لشکر ارجاسپ هفت خوان اسفندیار آغاز می‌گردد . طبق متون اسفندیار به اهداف تعیین شده می‌رسد و [[رویین‌دژ]] تختگاه ارجاسپ را آتش کشیده و او را می‌کشد. اسفندیار در باز گشتبازگشت از هفت‌خوان، از پدرش می‌خواهد تا از قدرت کناره‌گیری نماید. [[گشتاسپ]] که سخت دلبستهٔ قدرت بود، حیله ای می‌اندیشد و به بدگویی از رستم و [[زابل در شاهنامه|زابلیان]] می‌پردازد و آنها را بدخواه [[ایران در شاهنامه|ایرانیان]] می‌خواند. سپس به اسفندیار قول می‌دهد که اگر بتواند رستم را دست‌بسته بیارود، پادشاهی را به او واگذارد.
{{شعر}}
{{ب|سخن‌گوی دهقان چو بنهاد خوان|یکی داستان راند از هفت‌خوان}}