جامعالتواریخ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +مرتب (۱۱ core): + رده:هنر در ایران باستان |
برچسب: ویرایش توسط ویرایشگر خودکار |
||
خط ۱۸:
این کتاب به سه جلد بخش میگردد:
بخش نخست یا جلد اول، چکیدهای از تاریخ تیرههای [[مغول]] و [[مردمان ترک|ترک]] و تاریخ فرمانروایی [[چنگیزخان]] و جانشینان او و تاریخ [[اولوس]]هایی است که از امپراتوری مغول پراکنده شده بودند. همچنین به تاریخ خانان مغول در [[ایران]] تا مرگ غازانخان پرداخته است.<ref name="منابع ایران"/>
جلد دوم و سوم کتاب شامل تاریخ اولجایتو تا هنگام نگارش کتاب، تاریخ [[پیامبر]]ان از [[آدم]] تا [[محمد]] پیامبر اسلام، تاریخ ایران تا پایان دوره [[ساسانیان]]، تاریخ زندگانی محمد و خلفا، تاریخ خاندانهای فرمانروای ایران پس از اسلام تا زمان لشکرکشی مغولان و تاریخ قومها و ملتهای گوناگون از جمله اغوزان، چینیان، هندیان و فرنگان که در بر گیرنده پاپها و قیصران است.<ref name="جهان اسلام"/><ref name="ketabnews">[http://www.ketabnews.com/detail-4893-fa-0.html جامع التواریخ] در وبگاه ''کتاب نیوز''</ref>
خط ۳۰:
== اهمیت کتاب ==
غازان خان تمام اسناد و نوشتههای قدیمی و دولتی را در اختیار رشیدالدین فضلاللّه همدانی گذاشت و دانشمندان و ریشسفیدانی که از تاریخ و فرهنگ [[مردمان ترک|ترک]] و [[مغول]] آگاه بودند را همراه او کرد تا کار به بهترین وجه پیش برود. چنین امکاناتی و وجود چنین دانشمند و نویسندهای توانا دست به دست هم دادند تا یکی از شاهکارهای تاریخی جهان به رشتهٔ نگارش درآید. چیزی که تا آن زمان بیسابقه و بینظیر بوده است و هنوز هم این کتاب مهمترین منبع برای تاریخ اقوام و حکومتهای ترک و مغول است.
در حقیقت جامعالتواریخ نخستین دورهٔ کامل تاریخ و جغرافیای [[آسیا]] است که با استفاده از وسایل و منابعی ترتیب داده شده است که تا آن زمان در اختیار هیچکس قرار نگرفته بود. جامعالتواریخ از لحاظ دقت و صحت و اصول تاریخنویسی بسیار ارزشمند است. علاوه بر اینکه این کتاب دامنهٔ وسیعی از مطالب را به نثری عالمانه بیان نموده است. همچنین از نظر دسترسی مؤلف به منابع شفاهی بسیار نیز درخور توجه است و اگر رشیدالدین فضلاللّه همدانی آن نوشتههای پراکنده و در معرض نابودی و همچنین سخنان و افسانههای شفاهی مغولان و ترکان را به قلم نیاورده بود امروزه از هیچکدام از آنها خبری در دسترس نبود و به حیطهٔ فراموشی سپرده شده بودند.
|