هفت‌خان اسفندیار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز هفت‌خوان اسفندیار
جز هفت‌خوان اسفندیار
خط ۱۳۵:
{{پایان شعر}}
سفر هفت‌خوان در حقیقت یک رژهٔ نظامی بود که منتهی به مقرّ یا قرارگاه ارجاسپ می‌شد در این راه‌پیمایی بلد راه رزمنده‌ای از ترکان به نام گرگسار است که ابتدا اسفندیار از میسر می‌پرسد و گرگسار به سه مسیر اشاره می‌نماید و انتخاب را بر عهدهٔ اسفندیار می‌گذارد. میسرهای راحت و دارای خورشت و گیاه هم برای سپاه و هم برای اسبان یکی سه‌ماهه و دومی دو‌ماهه طی طریق می‌شد امّا راه سومی که هشت روزه به پایان می‌رسید خطراتی را به همراه داشت. اسفندیار راه پر مخاطره را انتخاب نمود و سپاه راهی گشت.
[[پرونده:SchoolOfTabriz4.jpg|بندانگشتی|300px|چپ|اسفندیار و پیکار گرگ‌ها]]
 
همهٔ شخصیت‌های ماجرا تکراری بوده و نباید پنداشت ایشان همان افرادی هستند که قبلا در شاهنامه از آنها یادی شده است در این ماجرا پشتوتن برادر اسفندیار است که نباید آن را با پشتوتن حماسه‌های گذشته اشتباه گرفت. پشتوتن در این سفر جانشین اسفندیار و سالار سپاه است. موضوع دیگر گرگسار تورانی در غل و زنجیر بلد راه است که در آغاز هر خوان، اسفندیار قبل از مشورت با او سه جام پیاپی از مَی، احتمالا همان [[هوم]] زرتشتیان را به او می‌دهد سپس گرگسار هرچه راجع به مانع پیش‌رو می‌داند با اخلاص بیان می‌کند ولی آرزو دارد که اسفندیار زنده از نبرد برنگردد و هر بار که او زنده باز می‌گشت گرگسار آزرده می‌شد.
 
خط ۱۴۱:
 
نکته قابل توجه حرکت شبانه لشکر بود که در سپیده روز بعد به خوان دیگر منتهی می‌شد. پیروزی بر گرگ‌ها را همه جشن گرفته مجلسی آراستند آنگاه گرگسار را با غل و زنجیر پیش اسفندیار آوردند به سه جام مَی گرگسار زبان گشود که در این خوان با دو شیر ژیان هم نبرد خواهی شد که از خوف آنها عقاب در آسمانش نپرد نهنگ تاب آنها را ندارد. بعد از استماع، سپاه شبانه به راه افتاد و چون خورشید سر زد در میعادگاه شیران حضور یافتند. اسفندیار سپاه را به پشوتن سپرده و راهی نبرد با شیران شد، دو شیر نر و ماده حمله آوردند شیر نر با تیغ نیمه شد و شیر ماده با بیم و ترس یورش آورد که ضربه‌ای سر از تنش جدا کرده ریگ زمین لعل‌فام گشت سپس وضو و نماز شکر ادا شد.
 
===منزل سوم کشتن اژدها===
با اینکه مبدأ و مقصد اسفندیار در شاهنامه گنگ و مبهم است، امّا ممکن است مبدأ و مقصدش را با اسناد تاریخی تطبیق نمود. واضح است که فرجام دودمان لهراسپ از طریق [[بهمن (شاهنامه)|بهمن]] پسر اسفندیار به سلسله [[هخامنشیان]] پیوند می‌خورد. همچنین هفت منزل که قرار است اسفندیار و سپاهش به پیمایند در طول هفت روز پایان می‌یابد. در خوان ششم اسفندیار با موجودی سر و کار ندارد؛ او و سپاهش باید از گردنه‌ای برفی و صعب‌العبور گذر نمایند این قله می‌تواند نقطهٔ صفر مرزی دو کشور یا دو قبیله باشد. با این تفاسیر اگر محل کشور لهراسپ در سلسله جبال [[زاگروس]] قرار داشته باشد هدف اسفندیار باید یکی از سه کشور باستانی [[هگمتانه]]، [[شوش (شهر باستانی)|شوش]] یا [[پاسارگاد]] باشد محتمل است هدف او سرزمین پارسیان موطن هخامنشیان یعنی پاسارگاد است <ref>در دوره مزبور احتمالا [[تخت جمشید]] احداث نشده بود</ref>.
 
برسم گذشته [[گرگسار تورانی|گرگسار]] با سه جام پیاپی اخباری راجع به خوان سوم داد که [[اژدها در شاهنامه|اژدهایی]] مهیب مانع راه خواهد شد. اسفندیار پس از استماع چاره‌ای اندیشید و از نجّاران خواست تا طرحی ارائه و گردونه‌ای ساخته شود مجهز به تیغ‌های برآمده از چرخ‌ها و زوایای آن. درودگران مشغول کار شده گاری با صندوقی تعبیه شده تحویل اسفندیار دادند. ارابه حامل اسفندیار چون نزدیک اژدها گشت اژدها اسب و ارابه را با دم به شکمش فرو برد آنوقت اسفندیار از صندوق بیرون جست شکم اژدها را درید و بیرون آمد؛ بدین گونه مانع منزل سوّم مرتفع شد.
 
خوان چهارم در روز چهارم زنی جادوگر بنام غول است او می‌خواهد با تحریک هوای نفس اسفندیار را بدام اندازد. شاهنامه مطلبی تازه درباره [[زرتشت]] در متن می‌آورد. اسفندیار در سایه یک درخت در جنگلی مصفّا خانی می‌گسترد و با می، [[تنبور]] و ... سفره را می‌آراید و مشغول نواختن می‌شود. زن جادو از آوای برآمده خود را مانند پری‌چهرگان آراسته نزد اسفندیار می‌آيد. جامی از می تعارف می‌گردد، آنگاه اسفندیار زنجیری از آهن در بازو داشت که هدیه زرتشت <ref>زرتشت بدوران بسیار کهن مورخ است احتمالا منظور [[جاماسپ]] است</ref>از بهشت برای گشتاسپ بود با آن زنجیر بهشتی زن جادو گرفتار می‌شود ولی خود را بشکل شیر درآورده امّا حریف اسفندیار نمی‌شود، جادو باطل شده پیکرش به پیرزنی بد ترکیب مبدل می‌شود عاقبت با خنجر اسفندیار هلاک می‌گردد و بدین طریق مانع منزل چهارم نیز مرتفع شد.
 
==پانویس==