ملانی کلاین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
ابرابزار
خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه =
| عنوان = ملانی کلاین
| عنوان ۲ =
| نام =
| تصویر = Gedenktafel Melanie Klein.jpg
| اندازه تصویر =
| عنوان تصویر =
| زادروز = {{تولد|۱۸۸۲|۳|۳۰}}
| زادگاه = [[وین]]، [[اتریش]]
| تاریخ مرگ = {{مرگ و سن|۱۹۶۰|۹|۲۲|۱۸۸۲|۳|۳۰}}
| مکان مرگ = [[لندن]]، [[انگلستان]]
| علت مرگ =
| آرامگاه =
| بناهای یادبود =
| محل زندگی =
| ملیت = اتریشی-بریتانیایی
| نام‌های دیگر =
| نژاد =
| تابعیت =
| تحصیلات =
| دانشگاه = [[دانشگاه وین]]
| پیشه = [[روانکاوی]]
| سال‌های فعالیت =
| کارفرما =
| نهاد =
| نماینده =
| شناخته‌شده برای =
| نقش‌های برجسته =
| سبک =
| تأثیرگذاران = [[زیگموند فروید]]، [[کارل آبراهام]]
| تأثیرپذیرفتگان = [[هربرت رزنفلد]]، [[اوتو اف. کرنبرگ]]، [[ژاک لاکان]]، [[کورنلیوس کاستوریادیس]]، [[دانالد ملتزر]]
| شهر خانگی =
| لقب =
| دوره =
| دین = بی خدا<ref>{{cite book |title=The Cambridge Companion to Atheism|year=2007|publisher=Cambridge University Press|isbn=978-0-521-84270-9|author=Michael Martin|page=310|quote=Among celebrity atheists with much biographical data, we find leading psychologists and psychoanalysts. We could provide a long list, including...Melanie Klein...}}</ref>
| دین =
| مذهب =
| منصب =
| مکتب =
| آثار = «روانکاوی کودکان»
| همسر = [[آرتور کلاین]]
| شریک زندگی =
| فرزندان =
| والدین =
| خویشاوندان سرشناس =
| گفتاورد =
| جوایز =
| امضا =
| اندازه امضا =
| signature_alt =
| پانویس =
}}
 
'''ملانی رایزِس کلاین''' {{آلمانی|Melanie Reizes Klein}}، روان شناسروان‌شناس مشهور اتریشی (که بعداً به تابعیت بریتانیا درآمد)، یکی از روانکاوان بنام است که بیشتر به خاطر کار با کودکان شهرت دارد.
 
== زندگینامهزندگی‌نامه ==
ملانی کلاین<ref>در تلفظ اسم Klein دقت کنید، و آن را کِلِین نخوانید. تلفظ صحیح آن، klaayn است</ref> روز ۳۰ مارس ۱۸۸۲ در وین، اتریش، از والدین یهودی به دنیا آمد. پدرش، دکتر رایزِس ،رایزِس، که فردی ضد قدرت مذهبی بود، به فرزندانش احترام به آداب و رسوم را یاد داد، اما مجبورشان نکرد مذهبی شوند. کلاین آتئیست بود اما احترامی عمیقی برای ریشه‌های یهودی خود داشت. او چهارمین و آخرین فرزند خانواده بود، او نزد پدری که بزرگترین دختر خود را به سایر بچه‌ها ترجیح می‌داد، و پیش مادری سلطه جو و تهاجمی بزرگ شد که به رقم رابطهٔ مبهم و دو-پهلو با وی، به او بسیار نزدیک بود. در خانوادهٔ رایزِس، فرهنگ و یادگیری بسیار ارزش داشت، و ملانی کلاین در جوّی انتلکتوئِل زندگی می‌کرد که بر وی تاثیرتأثیر بسیار زیادی گذاشت.
 
ملانی کلاین، خیلی زود، و چندین بار، با مرگ عزیزان خود مواجه شد. وقتی فقط چهار سال داشت، خواهرش سیدونی فوت کرد، کسی که به او خواندن، نوشتن، و اصول اولیهٔ ریاضی را یاد می‌داد. در ۱۸ سالگی، پدرش فوت کرد. دو سال بعد، نوبت برادرش امانوئل بود. مرگ برادرش، علاوه بر غم و اندوه بسیار زیاد، در وی احساس مقصر بودن به وجود آورد: "«خیلی کارها می‌توانستیم بکنیم، و نکردیم، تا جلوی بیماری وی را بگیریم"». به عقیدهٔ بسیاری از روان شناسان، به هنگام فرمولبندی نظریهٔ خود، جایگاهی که ملانی کلاین برای احساس تقصیرکاری، برای عزا، و برای ترمیم و تعمیر قائل می‌شود، به این تعداد زیاد از عزاها و ماتمها، حتماً ربط دارد. کلاین، در تمام طول زندگی، نسبت به اعتمادی که نزدیکانش به تواناییهای انتلکتوئل وی داشتند، حساس بود و وظیفهٔ خود می‌دانست که آنها را نومید و سرخورده نکند.
 
در اواخر نوزده سالگی، با [[آرتور کلاین]] نامزد کرد، و دو سال بعد، با وی ازدواج نمود. او برای توانایی انتلکتوئل شوهرش احترام زیادی قایل بود، اما از زندگی زناشویی وی، بجز تولد سه فرزندش، احساس خوشبختی نمی‌کرد. او، مدتهای مدید، از این که این ازدواج مانع از به عمل درآوردن آرزویش برای تحصیل در رشتهٔ پزشکی شده بود، ناراحت بود. علتش این بود که شوهرش دائم انتقالی می‌گرفت و این جابجا شدنها، باعث می‌شد ملانی دایماً رشتهٔ دانشگاهی خود را عوض کند. در دانشگاه وین، او به تحصیل در تاریخ و هنر پرداخت، به نوشتن شعر روی آورد، اما خودش را تنها می‌دانست و به دنبال محرکهای انتلکتوئل می‌گشت.
 
در ۱۹۱۰، هنگامی که شوهرش خانواده را به بوداپست نقل مکان داده بود، ملانی با نوشته‌های [[زیگموند فروید]] آشنا شد. او که خیلی زود شیفتهٔ روانکاوی شده بود، شروع به خواندن کتابها و مقالات فروید، که تا آن سال چاپ کرده بود، کرد. در سال ۱۹۱۲، کلاین یک بار دیگر با مرگ عزیزان خود مواجه می‌شود. در این سال، اولین فرزندش می‌میرد، و در سال ۱۹۱۴، مادرش را از دست می‌دهد. همان سال، به روانکاوی پناه برد، و روانکاوش، [[شاندُر فِرِنتسی]]<ref>شاندُر فرنتسی مجارستانی، یکی از نظریه پردازان روانکاوی و از همکاران بسیار نزدیک فروید بود. او با فروید به آمریکا رفت، و در عکسی تاریخی در جلوی دانشگاه کلارک، او نیز حضور دارد. به تلفظ صحیح این اسم نیز دقت کنید، و آن را ساندُر فرنزی نخوانید</ref> بود. جنگ جهانی اول باعث شد این آشنایی عملی با روانکاوی، نیمه کاره بماند. در ۱۹۲۴، و بعد از طلاق گرفتن از همسرش، دوباره به روانکاوی پناه برد و این بار، روانکاوش [[کارل آبراهام]]<ref>کارل آبراهام آلمانی، شاگرد و همکار فروید بود، و فروید او را "بهترین شاگردم" خطاب می‌کرد</ref> بود. نُه ماه بعد، کارل آبراهام درگذشت. این عزای آخر، بشدت روی کلاین تاثیرتأثیر گذاشت. او روانکاوی خود را با سیلویا پِین ،پِین، روانکاو بریتانیایی، در انگلستان به پایان برد. در ۱۹۲۶، تحت تاثیرتأثیر ارنست جونز، در انگلستان خانه گرفت و تا زمان مرگش، در سال ۱۹۶۰، در ۷۸ سالگی، در آنجا ماند.
 
در ۱۹۱۹، و بعد از ارایهٔ اولین مقالهٔ خود، به عضویت انجمن روانکاوی بوداپست درآمد. اسم مقالهٔ وی، "«رشد یک کودک"» بود. در ۱۹۲۳، به عنوان عضو صاحب رأی انجمن روانکاوی برلین شد. در ۱۹۲۷، بعد از سکنی گزیدن در لندن، مکتب خودش را تاسیستأسیس کرد و در آن، به تدریس نظریهٔ خودش پرداخت. این کار باعث تحسین از سوی عده‌ای شد، اما باعث جنجال و ناراحتی از سوی عده‌ای دیگر، از جمله، [[آنا فروید]]، شد.
 
کلاین تعداد زیادی مقاله و کتاب نوشت، از جمله، کتاب " «روانکاوی کودکان»"، که همزمان به انگلیسی و آلمانی چاپ شد.
 
کلاین به عنوان یک نظریه پرداز،نظریه‌پرداز، یک روانکاو، و یک استاد روانکاوی، چهره¬ایچهره‌ای مهم در روانکاوی است و کارهایش هنوز مورد استناد قرار می‌گیرد. او جزو اولین روانکاوان کودک بود.
 
== پانویس ==
خط ۷۸:
|عنوان=Melanie Klein
|زبان=انگلیسی
|بازیابی=۲۸ سپتامبر ۲۰۱۳}}
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:کلاین، ملانی}}
 
[[رده:اهالی وین]]
[[رده:بریتانیایی‌های مجارستانی‌تبار]]