اردشیر دوم (ساسانی): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ویرایش 5.126.210.199 (بحث) به آخرین تغییری که 5.126.29.19 انجام داده بود واگردانده شد |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) جز ←top: تبدیل الگو:پا به <ref> Special:Permalink/18878216#الگو:پا با استفاده از AWB |
||
خط ۳۷:
هنگامی که پدر او، هرمز دوم در سال ۳۰۹ درگذشت، اشراف و موبدان عنان را از دست پسر بزرگ او که آذرنرسه نام داشت، ربودند، دومین فرزند او را کور کردند و سومین که هرمز نام داشت با روم گریخت. فرزند چهارم او که شاپور سگانشاه بود، دور از پایختت بود و در شرق فرمانروایی میکرد. اشراف برای نگهداری برتری خویش، شاهزادهای که پس از مرگ هرمز دوم زاده شده بود و شاپور نام داشت را شاهنشاه کردند. شاپور چهل روز پس از مرگ هرمز دوم زاده شد و هنگامی که پا به سن گذاشت، برتری خویش را نشان داد و اختیار را در دست گرفت و برای دورانی دورودراز فرمان راند.<ref name="iranica">{{یادکرد وب|نویسنده =A. Sh. Shahbazi |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/ardasir-ii-sasanian-king-of-kings-a |عنوان = ARDAŠĪR II| ناشر =ENCYCLOPÆDIA IRANICA |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲۴ آوریل ۲۰۱۶}}</ref>
شاپور برادری ناتنی داشت که اندکی از او جوانتر بود و اردشیر نام داشت و در سالهای ۳۴۴ تا ۳۷۶ شاه آدیابن بود. شاپور در ۳۷۹ اردشیر را جانشین خود ساخت و از او خواست تا هنگامی شاه باشد که پسر خود شاپور هنوز پا به سن نگذاشته است و با پا به سن گذاشتن او، از شاهی کنار برود (که نام پسر شاپور نیز شاپور بود و به شاپور سوم مشهور است). این گماشتگی و همچنین دوران دورودراز شاهی شاپور دوم برخی از تاریخنویسان ارمنی را بر آن داشته تا اردشیر را فرزند شاپور بپندارند، اما چنین خویشاوندییی هرچند که برخی پژوهشگران امروزی نیز آن را پذیرفتهاند در تضاد با گزارشهای رسمی ساسانیان است که در آگاثیاس و منبعهای شفاهی بازتاب یافته است. کمی پس از آن، اردشیر بر تخت شاهی نشست و برای چهار سال شاهنشاه ایران بود. فردوسی دوران شاهی او را ده سال نوشته است، ولی منبع او دوران شاهی برخی دیگر از شاهان ساسانی را هم بخشی از دوران شاهی اردشیر دوم شمردهاند. اردشیر دوم سرانجام بدست اشراف برکنار شده و شاپور سوم بر تخت نشانده شد.
دربارهٔ سیاست خارجی اردشیر دانستههای اندکی در دست است. هنگامی که مانوئل سردار ارمنی، شاهی که بدست رومیان بر تخت نشانده شده بود را برکنار کرد و از اردشیر درخواست کمک کرد، اردشیر به آن پاسخ گفته و ارمنستان در پناه ایران در آمد. خیلی زود، مانوئل به ایرانیان پشت کرد و جنگی درگرفت. اردشیر در این هنگام یا درگذشت یا اینکه از شاهی برکنار شد. در دوران شاهی جانشین او که شاپور سوم بود، ارمنستان میان ایران و امپراتوری روم شرقی بخش شد.
سکههای اردشیر دوم نشان میدهد که او تاج گنبدیسان اردشیر بابکان را برای خود برگزید. در پشت سکه همان نگارهٔ رایج آتشدان که دو پاسبان از آن نگهداری میکنند، نگاشته شده است، ولی در برخی از سکهها پیکره پادشاه از آتش سربرمیکشد (شاید نمایشی از فره باشد). نبشته روی سکه بیشتر «اردشیر، شاه شاهان ایران» است و گهگاه هم «و انیران» دارد. در کتابی که به نگارهنامهٔ شاهان ساسانی نامبردار است، اردشیر در حالت ایستاده نقش شده بود که نیزهای در دست راست و شمشیری در دست چپ خویش نگه داشته بوده است. تاج او به رنگ سبز بودده است، ردای گلدوزیشدهٔ او با دایرههای کوچک طلایی آذینبندی شده بود و شلواری به رنگ سرخ بر تن داشت.
شاهان پیش از اردشیر پیروزیها یا مراسم اعطای مقام خویش را بر صخرههایی در استان فارس نگاشته بودند، ولی اردشیر جایگاه سنگنگارهها را به طاق بستان در نزدیکی کرمانشاه برد، جایی که سازههای سنگی باستانی بسیاری دارد. یادمان بجامانده از او باوقارانه است ولی سبکی رسمی و ملالانگیز دارد. این یادمان که در فرورفتگییی چهارگوش کنده شده است، اردشیر را نشان میدهد که چهرهی دو مرد در دو سوی او ایستادهاند. همه آنها ایستادهاند و جامههای گرانقیمت بر تن دارند. در این سنگنگاره، شاه دارد تاج شاهی را از دستان مردی که پیشتر او را اهورامزد/اهرمزد میشمردند، میستاند، ولی دندانههای تاج او همانند تاج شاپور دوم است که همان کسی بود که در واقع اردشیر را به شاهی گماشت. هر دوشاه بر روی بدن کشتهشدهٔ یک دشمن ایستادهاند که گویا یک رومی است، چرا که تاج او نشان از آن دارد که او یک امپراتور است. در پشت اردشیر چهرهای دیگر ایستاده است. او در دستان خود دستهٔ برسُم دارد و تاجی بر سر نهاده است که با دوازده پرتو خورشید آذینبندی شده است. او را که در گذشته با کسانی همچون زرتشت یا حتی آذر (ایزد آتش) میشناختند، امروزه مهر (میترا) میدانند که این دیدگاه بر پایهٔ آن بوده است که شخصی که دارای تاجی همانند تاج این چهره دارد، در سنگ یادبود نمرود داغ دیده میشود که از پیش با مهر یکی دانسته شده است. او بر روی یک گل نیلوفر بزرگ ایستاده است که هنوز به گونهٔ دقیق دانسته نیست که چه پیوند معنایی میان آنها وجود دارد.
امپراتور روم که زیر پای اردشیر است گویا ژولیان مرتد است که در ۳۶۳ به ایران تاخت و در غرب تیسفون شکست خورد. از آنجا که در دوران پادشاهی خود اردشیر، هیچ جنگی با روم انجام نشد و لشکرکشی ژولیان هنگامی انجام پذیرفت که اردشیر شاه آدیابن بود، میتوان به گونهای اعتمادپذیر نتیجهگیری کرد که اردشیر در پاسداری از پادشاهی آنچنان جانفشانی کرد بود که پس از شاپور دوم، میتوانست ادعا کند که بخشی بزرگ از پیروزی ایرانیان بر رومیان مدیون تلاشهای او بوده است و این را در سنگنگارهای که کنده است بجا گذارده که در آن به گونهای نمادگونه شاپور مقام شاهی را به او میبخشد و هر دو پیروزی مشترک خود بر ژولیان را جشن میگیرند.
یک دوری سیمین زیبا در نزدیکی ساری در استان مازندران ایران یافت شده است که شاهی سوار بر اسب را نشان میدهد که در حالی که به گونهٔ وارونه بر روی زین است نشسته است، به سوی دو شیر تیر میاندازند. تاج شاهی که بر روی بشقاب نگاریده شده، همانند تاج اردشیر دوم است و بررسی پارچههای نگاریده شده در آن نشان میدهد که با «گونهٔ خطدار جدیدی که با یکسری خط خمیده که گاهی به دایره و نیمدایره نیز تبدیل میشود» و در سنگنگارهٔ اردشیر در طاق بستان هم بکار رفته همانند است. از این رو شاه روی بشقاب همان اردشیر دوم است.
کار شاپور در جانشینکردن اردشیر به جای خود و اینکه اردشیر طاق بستان را برای کندن سنگنگارهٔ خود برگزیده، که بازتابدهندهٔ آن است که اردشیر در تلاش بوده تا ساسانیان را به دودمانهای پیشینی که در غرب ایران از خود یادبود بجا گذاشتهاند پیوند بزند، نشان میدهد که اردشیر دارای شخصیت نیرومند بوده است. روش خشونتآمیزی که گفته شده است اردشیر در برخورد با بزرگان و اشراف پیش گرفته است، شاید برخاسته از تلاش او برای پیروی از شاپور دوم در مهار کردن نیروی فراوانی بوده که اشراف و بزرگان داشتند و هرگاه که شاه از خود ناتوانی نشان میداد، دنبال استقلال میافتادند. اگر چنین باشد، روایتی که او را خردمند و گشادهدست برشمردهاست و فردوسی در شاهنامه او را لایق عنوان «نیکوکار» دانسته است، شاید بیپایه نباشد.
== پادشاهی ==
|