بوران (ملکه): تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏پانویس: ابرابزار
بوران!
خط ۳۶:
در تاریخ بلعمی آمده است که «پس چون شیرویه برادران را بکشت هیچ فرزندی از فرزندان پرویز نماند مگر دو دختر که یک نام توران‌دخت یک را آزرمی‌دخت هر دو دختر خسرو پرویز بودند و توران‌دخت مهتر بود». و همو در جای دیگر گفته «و همه پادشاهی شهرایران [شهربراز] چهل‌روز بود و پس از او، از اهل بیت ملوک کس نیافتند مگر دختران پرویز. پس لشکر عجم باتفاق یکدیگر گرد آمده توران‌دخت در کشور عجم به پادشاهی نشاندند». بلعمی دربارهٔ او نوشته است که «پس چون توران‌دخت در ملک بنشست عدل و داد کرد و جور و ستم برگرفت و آن مرد که شهرایران (شهربراز) را کشته بود او را بخواند و بنواخت و او از خراسان بود و نام وی سقروخ. توران‌دخت او را وزیری بداد».
 
فردوسی پادشاهی او را شش ماه دانسته، بلعمی یکسال و چهار ماه، در مجمع‌التواریخ والقصص یک سال و چهار ماه، ثعالبی هشت ماه و کریستین سن یکسال و چهار ماه و پاروک بیش از یکسال می‌دانند. تاجگذاری او در تابستان ۶۳۰ میلادی و بنا بر آداب و سنن شاهنشاهی ساسانی و مراعات امور دینی انجام پذیرفت و در پایتخت ساسانی جشن پرشکوهی برپا ساختند که تمام بزرگان کشور در آن حضور داشتند و پوران‌دختبوران‌دخت بر تخت نشست و تاج بر سر نهاد.
 
دوران پادشاهی او یکی از سخت‌ترین دوران ساسانیان است. چرا که هم کشور از درون درگیر کشمکش‌های درونی بود و هم اینکه تاخت و تاز اعراب و پیکار با آنان که مقدمه فتوحاتشان بود او را آزرده ساخته بود که در نهایت در تیسپون از دنیا می‌رود. در مجمع‌التواریخ والقصص «پادشاهی بوران دخت پرویز یک سال و چهار ماه بود و روزگار قوت اسلام بود و سپاه همی فرستاد بحرب عرب و همان مدت به مدائن بمرد». فردوسی و ثعالبی مرگ وی را بر اثر بیماری دانسته‌اند.<ref name="ensani-padshahi">{{یادکرد وب|نویسنده =خان بابا بیانی |نشانی = http://www.ensani.ir/storage/Files/20100912133830-218.pdf |عنوان =پادشاهی پوراندختبوراندخت ملکه ساسانی و پژوهشی دربارهٔ سکه‌های زمان او | ناشر =ensani.ir |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ فوریه ۲۰۱۶}}</ref>
{{شعر}}
{{ب|به یک هفته بیمار بود و بمرد|ابا خویشتن نام نیکو ببرد}}
خط ۷۹:
== سکه‌ها ==
[[پرونده:E3 7 1 2c oriental coins.jpg|بندانگشتی|راست|300px|چهرهٔ بوراندخت، بر روی سکه.]]
سکه‌های پوران‌دختبوران‌دخت کمیاب هستند، اما هم مدت پادشاهی او را مشخص می‌کنند که در سال اول و دوم ضرب شده‌اند و نشان میٔهد که او بیشتر از یک سال پادشاهی کرده و هم اینکه چهرهٔ او را می‌توان از روی سکه‌ها بازسازی کرد. این سکه‌ها از لحاظ قطع و طرز نقش شبیه سکه‌های پدرش خسرو پرویز هستند که مورد تقلید پادشاهان بعدی نیز قرار گرفت و حتی پس از فروپاشی ساسانیان، پادشاهان طبرستان و عرب و اسلام از آنها تقلید کردند. سکه‌های بوران‌دخت علی‌رغم کمیاب بودن از دید هنری ممتاز و با تطبیق آنها با هم می‌توان به یقین دانست که هنرمندان در کنده‌کاری سکه‌ها تلاش کردند شباهت وی را مراعات کنند و زیبایی وی را تا حد ممکن نشان دهند. سکه‌های بوران از نقره (درهم) هستند.
 
قطع و اندازه سکه‌ها در همان اندازه معمولی در حدود ۳ سانتی‌متر و یا کمی بیشتر است و ۳٫۵ تا ۳٫۹۰ گرم وزن دارند. نوع و جنس عیار در سرتاسر دوران ساسانی ثابت بوده و بهمین سبب اعتبار فراوان داشته.
خط ۸۷:
=== نگار و مشخصات سکه‌ها ===
[[پرونده:BorandukhtCoinHistoryofIran.jpg|انگشتی|چپ|روی سکه درهم بوراندخت]]
در میانه، تصویر نیم‌تنه نیم رخ پوران‌دختبوران‌دخت با صورتی زیبا، عارضی کشیده، نگاهی گیر و گونه‌ای برآمده قرار دارد. گیسوانی بند حلقه‌وار در سه قسمت در طرفین صورت بر روی سینه و پشت سر افتاده است، و بر روی گیسوان گلهائی از جواهر نشانده‌اند. دو رشته مروارید بر گردن اوست که در وسط آن آویزی نصب شده است.
 
بر روی سینه نزدیک بشانه‌ها، بر روی لباس دو قطعه گل زرین بشکل هلال ماه و ستاره قرار دارد و نوار چین دار مواجی از روی شانه‌ها بطرف بالا کشده شده است. تاج بسیار باشکوهی که حاشیه زیرین آن با یک ردیف و لبه آن با دو ردیف مروارید تزئین گردیده است بسر دارد. در بین دو ردیف لبهٔ تاج گوهر نشانده شده و بر بالای لبه، سه قطعه گل جواهر نشان نصب است. در بالای تاج دو بال بسیار زیبا و ظریف زرین واقع شده که هلال ماه و گویی مرصع چون خورشید را در میان گرفته است. در طرفین تاج از روبرو هلال ماه و ستاره و در پشت ستاره‌ای قرار دارد.
خط ۹۷:
پشت سکه بنا بر معمول سکه‌های ساسانی، در وسط آتشدانی واقع است که در طرفین آن دو نگهبان که از شاهزادگان می‌باشند بحر است و حفاظت آتش مقدس مشغولند.
 
در زمینه سکه در طرف راست بین رنجیره داخلی و نگهبان نام شهری که سکه در ضرابخانه آن ضرب شده قرار دارد و در طرف چب تاریخ ضرب سکه بخط پهلوی منقوش است. این سکه‌های پورانبوران از ضرابخانه شهرهای مختلف مانند نیشابور، کرمان، میبد، نهروان، اردشیرخوره، ایران. سکه‌های نیشابور و کرمان و سود و میبد و نهروان و اردشیرخوره مربوط به سال اول و سکه‌های سود و نهروان و ایران از سال دوم هستند.<ref name="ensani-padshahi"/>
 
== در شاهنامه ==
پوران‌دختبوران‌دخت در شاهنامه پس از بر تخت نشستن گفت «من نمی‌خواهم که این انجمن پراکنده گردند. تهیدستان را از گنج توانگر سازم تا در رنج نمانند. مبادا که کسی در گیتی مستمند باشد چرا که از درد او بر من گزند خواهد آمد. دشمنان را از کشور دور می‌کنم و تخت را به آیین شاهان درمی‌آورم».
 
آنگاه پوران‌دختبوران‌دخت به جستجوی نشانی از پیروز خسرو برآمد. ناگاه مردی از او نشانی بیاورد. چون از او به نزدیک پورانبوران آگهی رسید، یکی از سپاهیان نامور را برگزید. پس پیروز را به پیش او بردند. پوراندختبوراندخت به او گفت: ای بدتن کینه‌جوی، بدان که از برای کاری که کردی (کشتن اردشیر شیروی و همکاری با شهربراز برای به زور ستادند تخت شاهی) کیفر آن را چنان‌که در خور ناسزاواران است، خواهی دید. اکنون کیفر کارت را می‌بینی و من از اندام تو جوی خون روان می‌سازم. پس پورانبوران دخت بی‌درنگ کره‌اسپی که هنوز زین بر آن ننهاده بودند را از آخور بخواست. آنگاه پیروز خسرو را به سختی سنگ بر آن اسپ ببست و پالهنگ بر گردنش افکند و بدین سان آن کینه‌ور، چنان کره تیزی را هنوز زین بر خود ندیده بود، به میدان کشانید. سپس چندین سوار را که کمندهای خود را به فتراک گرد کرده بودند، به میدان بفرستاد تا چون آن کره را در میدان بتازانند، آن کرده پیوسته خسرو را بیندازد.
 
این چنین بود تا اینکه سرانجام پوست بر تن پیروز خسرو دریده گشت و جوی خون از تنش روان شد و به خواری جان بداد. از آن پس این زن، گیتی را چنان با مهربانی بداشت که باد آسمان نیز بر خاک نوزید. لیک چون شش ماه از کار او بگذشت، پرگار زندگانیش کج گشت. یک هفته بیمار بود و سرانجام بمرد و نام نیک را با خود ببرد<ref>شاهنامه به پارسی سره، میترا مهرآبادی، نشر روزگار</ref>