محاصره کرمان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) جز v1.41b - اصلاح شده توسط ابزار تمیزکاری> (ارجاع تکراری) برچسب: WPCleaner |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷:
عدم توجه لطفعلیخان به توصیهها و پیشنهادهای کارشناسان اقتصادی مبنی بر امکان به درازا کشیده شدن محاصره و کمبود آذوقه سبب شد تا کرمان طی محاصره دچار قحطی شود.<ref name="che">{{پک|گلابزاده|۱۳۹۰|ک=۲۰ هزار جفت چشم، فرش قرمز خان قاجار}}</ref> پس از آغاز محاصره کرمان آغا محمدخان دستور داد تمام قنواتی که آبشان به کرمان میرسد را کور کنند تا مردم کرمان دچار تشنگی و بیآبی شوند اما لطفعلیخان این مورد را پیشبینی کرده بود و دستور داده بودی چاهها و قنواتی در شهر حفر کنند تا مردم کرمان طی مدت محاصره از حیث آب در مضیقه نباشند.<ref>{{پک|Gharepitian|۲۰۱۱|ک=Qajar perioder|ص=156|}}</ref> در این دوران مجتهد کرمان نامهای به آغا محمدخان نوشته و در آن از وی خواست تا اجازه دهد ۹ یا ۱۰ هزار نفر از غربا ساکن در کرمان به دیار خود برگشته و از قحطی و گرسنگی رهایی یابند،<ref>{{پک|Gharepitian|۲۰۱۱|ک=Qajar perioder|ص=157|}}</ref> با اینکه انتظار نمیرفت آغا محمدخان با این خواسته موافقت کند زیرا از لحاظ جنگی به ضررش بود اما از آنجایی که خود را فردی متدین و اهل فضل میدانست با این خواسته موافقت کرده و به خط خودش نامهای در پاسخ به این خواسته نگاشته و برای مجتهد کرمان فرستاد.<ref>{{پک|Gharepitian|۲۰۱۱|ک=Qajar perioder|ص=159|}}</ref>
مردمی که موفق نشدند از کرمان خارج شوند وضعشان به قدری بد شده بود که از شدت گرسنگی لاشه اموات را میخوردند<ref>{{پک|Gharepitian|۲۰۱۱|ک=Qajar perioder|ص=159|}}</ref> و چیزهایی چون تراشههای نجاری، هسته خرما و برگ درختان نیز تبدیل به طعام معمولشان شده بود.<ref name="che">{{پک|گلابزاده|۱۳۹۰|ک=۲۰ هزار جفت چشم، فرش قرمز خان قاجار}}</ref>
=== تحریک آغا محمد خان ===
یکی از عوامل شکلگیری این رخداد تحریک آغا محمد خان توسط لطفعلی خان زند و اطرافیانش بود. از جمله این تحریکات، تمسخر شاه قاجار و شعلهور ساختن بیش از پیش آتش کینه وی بود. هر شامگاه مردم و زنان کرمانی از فراز برجهای متصل به دروازه اشعاری در هجو آقامحمدخان میخواندند و خواجگی وی را مورد تمسخر قرار میدادند.<ref name="che">{{پک|گلابزاده|۱۳۹۰|ک=۲۰ هزار جفت چشم، فرش قرمز خان قاجار}}</ref> همچنین این عمل و اقدام لطفعلی خان در ضرب سکه به نام خود سبب شد تا [[آغا محمد خان]] که در دربار [[کریمخان زند]] به دیوانگی مشهور بود چشمان فرزند هفت ساله لطفعلی خان که «فتحالله» نام داشت را با دستانش درآورده و سرش را ببرد.<ref name="che">{{پک|گلابزاده|۱۳۹۰|ک=۲۰ هزار جفت چشم، فرش قرمز خان قاجار}}</ref>
=== اشتباهات لطفعلیخان ===
یکی دیگر از عوامل اثرگذار در این کشتار اشتباهات پی در پی لطفعلی خان زند بود. موارد زیر لیست مهمترین اشتباهاتی است که وی مرتکب شد.
* یکی از اشتباهات وی تعدی به دوستداران و هواخواهان آغا محمد خان بود. وی لیستی از دوستداران آغا محمد خان تهیه و دستور مصادره اموال و دستگیری و قتل آنان را صادر کرد، از جمله این افراد آقاعلی کرمانی، یکی از یاران آقا محمد خان بود که به دستور لطفعلی فرزندانش زندانی و دو دخترش بر خلاف رسومات اسلامی آن دوره که ازدواج را بدون اذن پدر باطل میدانست به عقد خود و عمویش درآورد.<ref name="che">{{پک|گلابزاده|۱۳۹۰|ک=۲۰ هزار جفت چشم، فرش قرمز خان قاجار}}</ref>
* پیش از آغاز درگیریها کارشناسان اقتصادی به لطفعلی هشدار دادند که ممکن است محاصره به درازا بکشد و شهر با کمبود آذوقه روبرو شود بنابراین بهتر است به اندازه کافی گندم و مایحتاج عمومی از اطراف تهیه و در انبارهای شهر ذخیره کنیم اما لطفعلیخان با گفتن اینکه ممکن است این کار سر صدا به پا کرده و مردم وحشتزده شوند با این پیشنهاد مخالفت کرد.<ref name="che">{{پک|گلابزاده|۱۳۹۰|ک=۲۰ هزار جفت چشم، فرش قرمز خان قاجار}}</ref>
* لطفعلیخان زند پس از اینکه خیانت «قاسمخان جوپاری» که یکی از فرماندهان نظامی شهر بود ثابت شد حکم اعدام وی را صادر کرد غافل از اینکه نیمی از تفنگچیان زبده شهر که دارای پستهای کلیدی هستند از خویشان قاسمخان و اهل [[جوپار]] و [[ماهان]] هستند، وی حتی پس از این دستور خویشان قاسمخان را از پستهای کلیدی عزل نکرد و همین غفلت باعث شد تا نگهبانان حصار شرقی شهر که از خویشان قاسمخان بودند در حصار رخنه ایجاد کرده و راه ورود احمد خان ماکویی و سایر لشکریان آقا محمد خان را به شهر را هموار کردند.<ref name="che">{{پک|گلابزاده|۱۳۹۰|ک=۲۰ هزار جفت چشم، فرش قرمز خان قاجار}}</ref>
* لطفعلیخان زند با تکیه بر اطلاعات ناکافی و اندک خود قصد رویارویی با آغا محمد خان را داشت، این ناآگاهی به حدی بود که خود وی در آخرین روزهای مقاوت کرمان که نشانههای سقوط هویدا شده بود گفت:
{{نقل قول|''من هرگز تصور نمیکردم آقا محمد خان با این همه لشکر به ما حمله کند و نیز فکر نمیکردم او شخصاً فرماندهی سپاه را به عهده بگیرد و شخصاً در جمع مهاجمین حضور یابد.<ref name="che">{{پک|گلابزاده|۱۳۹۰|ک=۲۰ هزار جفت چشم، فرش قرمز خان قاجار}}</ref>''}}
== جستارهای وابسته ==
|