لوئیس بونوئل: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) |
عدد انگلیسی، ابرابزار |
||
خط ۳۸:
بونوئل در کودکی شخصی بسیار مذهبی بود، در کلیسا خدمت میکرد و هر روز در مراسم عشای ربانی شرکت میکرد. تا اینکه، در سن ۱۶ سالگی، او با دیدن فقدان عقلانیت در کلیسا و همینطور ثروت و قدرت آن، از مذهب انزجار پیدا کرد.
در سال ۱۹۱۷، او به [[دانشگاه مادرید]] رفت و در ابتدا به تحصیل در رشته [[برزشناسی]] و سپس [[مهندسی صنایع]] پرداخت، اما در نهایت به [[فلسفه]] تغییر رشته داد. او در میان دیگر هنرمندان مهم اسپانیایی که در Residencia de Estudiantes زندگی میکردند، با [[سالوادور دالی]] (که بعدها نقاش برجستهای شد) و [[فدریکو گارسیا لورکا]] (که بعدها شاعر برجستهای شد)، رابطه دوستی صمیمی و نزدیکی برقرار کرد. این سه دوست که هسته اصلی جنبش آوانگارد سورئالیستی اسپانیا را تشکیل میدهند، در زمرده اعضای [[نسل ۲۷]]، به شهرت فراوانی رسیدند. بونوئل خصوصاً مجذوب لورکا شده بود، بونوئل بعدها در خودزندگینامه خود نوشت که «ما همدیگر را مصرانه دوست داشتیم. هرچند که به نظر میرسید خصوصیات مشترک کمی با هم داشتیم، من ردنکی از آراگون بودم، و او یک آدم آراسته اندلسی بود. ما اکثر اوقات را با هم سپری میکردیم
بونوئل از وقتی که ۱۷ ساله بود، کم و بیش با [[Concha Mendez]]، که در آینده تبدیل به شاعر و نمایشنامهنویسی ماهر تبدیل شد، قرار ملاقات میگذاشت و ان دو تابستانهای خود را در [[سن سباستین]] میگذراندند، بونوئل او را به عنوان نامزدش به دوستانش در Residencia معرفی کرده بود. پس از پنج سال، او این رابطه را قطع کرد و بونوئل را «شخصی تحملناپذیر» توصیف کرد.
خط ۵۶:
بونوئل پس از جدا شدن از اپستاین، به عنوان یک منتقد فیلم برای La Gaceta Literaria (سال ۱۹۲۷) و Les Cahiers d'Art (سال ۱۹۲۸) کار کرد. بونوئل و دالی در نشریههای دورهای L'Amic de les Arts و La gaseta de les Arts، یکسری مقالات (اعلام و پاسخ) راجع به سینما و تئاتر مینوشتند و در آنها در مورد مسائل تکنیکی همچون قطعهبندی، دکوپاژ، «فوتوژنیا» و [[ویراستاری ریتمیک]] میپرداختند. او همچنین با نویسنده نامدار [[Ramón Gómez de la Serna]] بر روی فیلمنامهای که کار میکرد که امیدوار بود تبدیل به اولین فیلمش شود، «داستانی در شش صحنه» به نام Los caprichos. بواسطه مشارکتش در Gaceta Literaria او به تأسیس شدن اولین باشگاه سینمایی مادرید کمک کرد و اولین مدیر آن بود.
در همین اوقات بود که او با همسر آیندهاش، Jeanne Rucar، معلم [[ژیمناستیک]] که مدال برنز المپیک هم دریافت کرده بود، آشنا شد. بونوئل به شیوه رسمی آراگونی، با یک ندیمه، از او خواستگاری کرد و آنها در سال ۱۹۳۴ ازدواج کردند، علیرغم این که اولین باری که بونوئل در سال ۱۹۳۰ از او خواستگاری کرد، Jeanne هشداری از طرف Jean Epstein به این مضمون دریافت کرده بود: «Jeanne، تو داری اشتباه
=== سگ اندلسی (۱۹۲۹) ===
خط ۲۹۲:
== کتابشناسی در زبان [[فارسی]] ==
#
#
#
#
#
#
== جستارهای وابسته ==
|